- مشتریان ما چه کسانی هستند؟
- مشتریان بالقوه چه کسانی و کجا هستند؟
- مشتریان چه منافعی را انتظار دارند؟
- گرایشها و رفتارهای مشتریان چیستند؟
- چگونه میتوان قدرت روابط با مشتری را اندازه گرفت؟
-
- چگونه میتوان برای قابلیت سوددهی و ارزشآفرینی مشتری برنامه ریزی کرد و آن را افزایش داد؟
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
- چگونه میتوان مشتریان را به گروههایی تقسیم کرد تا تحلیلهای بازاریابی و ارتباطات با آنها راحتتر شود؟
- چه کسانی مشتریان بلندمدت ما هستند؟ (۵ سال و بیشتر)
- رفتار مشتریان در ۵ سال آینده چگونه تغییر خواهد کرد؟ [۱۷]
همچنین Rowly و همکاران در [۴۲] راهکارهای زیر را جهت دستیابی به دانش مشتری پیشنهاد می دهند و تأکید می کنند که برای این راهکارها باید در نظر داشت که اطلاعات حاصل از هر کدام از آنها به روشهای تحلیلی خاصی نیاز دارند و هر کدام مشخصاتی مخصوص به خود دارند. این راهکارها عبارتند از:
- مشتری در ازای درخواست اطلاعات پاسخ دهد. این روش می تواند به عنوان بازخوردی از نحوه خدمات باشد یا قسمتی از یک سیستم مبتنی بر اینترنت و … باشد.
- مشتری آنلاین اطلاعاتی را در مورد خود ارائه دهد. در این شیوه میتوان با بازبینی رونوشت صحبتها به اطلاعات دست یافت.
- مشتری اطلاعات را در ازای دریافت یک محصول ارائه دهد. مثلاً فروشنده می تواند نام، آدرس و ا میل یا دیگر اطلاعات مشتری را ذخیره کند.
- اطلاعات از مسیر جستجوی مشتری دریافت شود. میتوان از طریق دنبال کردن آدرس IP یک مشتری به مسیر جستجوهای او و علایق او دست یافت.
- فروشنده با بهره گرفتن از کوکیها[۳۱] فعالیتهای مشتری را دنبال کند، از این طریق میتوان ورود و خروج مشتری به وبسایت را تعقیب نمود و متوجه شد که او به چه قسمت هایی علاقه بیشتری دارد [۱۷].
۲-۳-۲- مدل مدیریت دانش مشتری
شکل ۲-۵ یک مدل را برای مدیریت دانش مشتری نمایش میدهد. طبق [۳۷] مدل فرایند CKM یکپارچگی دو مفهوم CRM و KM را مد نظر دارد.
ادغام دو مفهوم CRM و KM در مدل CKM می تواند منافع بهکارگیری هر یک را ارتقاء و ریسک بهکارگیری هر یک را کاهش دهد [۹].
شکل ۲-۵ مدل مدیریت دانش مشتری [۱۷ به نقل از ۳۷]
در این مدل وجه محتوا راهنمایی است برای جواب دادن به این سؤال که چه موقع باید دانش از اشخاص جدا شود و به صورت بستههای اطلاعات خلاصهسازی شود. خلاصهسازی اجازه میدهد که ذخیره و توزیع دانش از نظر هزینه با کارایی بیشتری انجام شود.
وجه شایستگی نیروی کار به این سؤال پاسخ میدهد که نیروی کار باید چه دانشی داشته باشند تا پیشرفت رقابتی را برای فرآیندهای تجاری فراهم کند. این امر می تواند با آموزش نیروی کار موجود یا استخدام نیروی کار جدید انجام پذیرد.
وجه همکاری بر این سؤال تأکید دارد چگونه میتوان از دانش در میان گروههایی همچو ن تیم پروژه یا چرخه های کیفیت به صورت مؤثر حمایت کرد.
وجه ترکیب بر توزیع دانش در داخل سازمان به صورتی که از نظر هزینهای به صرفه باشد تأکید میورزد. این عمل به کمک بستههای اطلاعاتی انجام میگیرد.
وجوه ۴گانه دانش به مدیریت دانش اجازه می دهند که بر اساس این ابعاد و مشخصات که به طور خاص بر عملکرد فرآیندها تأثیر خواهند گذاشت، عمل کند.
در سطوح بالای مدیریت یک شرکت باید مشخص باشد که چگونه مدیریت دانش مشتری می تواند اهداف و فرآیندهای تجاری آنها را حمایت کند. در این صورت میتوان از این موارد به عنوان راهنمایی برای طراحی فرآیندهای مدیریت دانش مشتری و شاخص های عملکرد آن استفاده کرد [۱۷].
در واقع مدل مدیریت دانش مشتری راهکارهای گوناگونی را برای یافتن مشخصات دانش مناسب از افق دید تجاری دنبال می کند. در عمل مشاهده می شود که مدیریت روابط با مشتری و مدیریت دانش همافزایی قابل توجهی دارند. هنگامیکه مدیریت دانش به عنوان یک خدمتدهنده برای مدیریت روابط مشتری عمل می کند، استقلال بین این دو حفظ می شود و از همافزایی بین این دو راهکار منفعتهای مشترکی به وجود می آید [۱۷].
۲-۴- مدیریت ارتباط با مشتری[۳۲]
افزایش سرعت تحولات و ناپایداری عرصه رقابت در عصر حاضر که در نتیجه تغییرات فناوری و فشردگی فضای رقابت، در عرصه کسبوکار به خصوص در سازمانهایی چون بانکها و بیمهها حاصل شده است، نیاز بازار به چارهاندیشی جهت کسب مزیت رقابتی بیشتر را نمایان میسازد.
تغییرات سریع سلایق مشتریان و به دنبال آن ورود محصولات جدید بهبود یافته مطابق این سلایق موجب کاهش طول عمر مفید ارائه محصولات و خدمات می شود. بنابراین در این شرایط استفاده از سیستمهایی همچون مدیریت ارتباط با مشتری نه تنها یک مزیت رقابتی بلکه یک ضرورت برای سازمان محسوب می شود. مدیریت ارتباط با مشتری یک ابزار مدیریتی جدید است که ارتباطات شرکت با مشتریان را با بهکارگیری فناوری اطلاعات بهروز (مانند تحلیل دادههای برخط، دادهکاوی و مدیریت پایگاه داده) مدیریت می کند. هدف مدیریت ارتباط با مشتری افزایش رضایت و وفاداری مشتری است [۴۰].
مدیریت ارتباط با مشتری کلیه فرایندها و فناوریهاییست که سازمان برای شناسایی، انتخاب، ترغیب، گسترش، حفظ و خدمت به مشتریان خود بکار میگیرد.
مدیریت ارتباط با مشتری سازمان را قادر میسازد تا از دانش مشتری جهت تغییر، توسعه یا تجدید خدمات و محصولات به مشتری استفاده نمایند و از این مسیر سود نهایی حاصل برای سازمان را افزایش دهند [۹].
سیستمهای مدیریت ارتباط با مشتری در حقیقت راهبردی برای جمع آوری نیازها و رفتارهای تجاری مشتریان جهت ایجاد روابط قویتر با آنهاست و از سه بخش اصلی مشتری و روابط و مدیریت تشکیل شده است. منظور از مشتری مصرف کننده نهایی است. منظور از روابط ایجاد مشتریان وفادارتر و سودمندتر از طریق ارتباط یادگیرنده میباشد؛ و در نهایت نقش مدیریت در این سیستم عبارت است از خلاقیت و هدایت یک فرایند کسبوکار مشتریمدار و قرار دادن مشتری در مرکز فرایندها و تجارب سازمان [۱۰].
در تعریفی دیگر مدیریت ارتباط با مشتری شامل مجموعه ای از فرایندها و سیستمهاست که جهت ایجاد روابط بلندمدت سودآور با مشتریان، استراتژیهای کسبوکار پیشنهاد می کند [۴۶].
دادههای مشتریان و ابزارهای تکنولوژی اطلاعات زمینهای را برای ایجاد ارتباط موفق با مشتری ایجاد می کنند. علاوه بر این سرعت روبه رشد اینترنت و تکنولوژیهای وابسته باعث افزایش فرصت بازاریابی شده است و راههای ارتباط بین سازمان و مشتریان را تغییر داده است [۲۵].
بازاریابی ارتباطی، سودآوری مشتری[۳۳]، ارزش دوره حیات مشتری[۳۴] و رضایت[۳۵] و حفظ[۳۶] مشتری از طریق فرایندهای کسبوکار مبانی فلسفی مدیریت ارتباط با مشتری را تشکیل می دهند [۱۱].
مشتریان در ترجیحات و عادات خرید خود با یکدیگر متفاوتاند. این مسئله را میتوان علت ابداع مدیریت ارتباط با مشتری دانست. اگر همه مشتریان مانند یکدیگر بودند نیاز چندانی برای مدیریت ارتباط با مشتری و درک انگیزه های مشتریان و سودآوری آنها احساس نمیشد و اقدامات سازمان به راحتی جهت حداکثرسازی ارزش سازماندهی میشد [۳۹].
مدیریت ارتباط با مشتری رویکردی سازمانی برای درک و تأثیرگذاری بر رفتار مشتری از طریق ارتباط معنیدار جهت بهبود شناسایی، جذب، حفظ و توسعه مشتری و وفاداری و سودآوری او تعریف می شود [۲۵].
بر اساس [۲۵] مدیریت ارتباط مشتری شامل چهار بعد است:
- شناسایی مشتریان: این مرحله فاز آغازین مدیریت ارتباط با مشتری است که طی آن افرادی را که احتمال زیاد وجود دارد که مشتری ما شوند یا برای سازمان سودآور باشند مورد هدف قرار میدهد. شناسایی مشتریان در این مرحله، از طریق تجزیه و تحلیل ویژگیهای اساسی آنها و بخشبندی مشتریان بر اساس خصوصیات مشابه و سپس تصمیم گیری در مورد هر گروه صورت میپذیرد [۱۴].
- جذب مشتری: در پی شناسایی مشتریان بالقوه، منابعی از سازمان جهت دعوت این مشتریان به استفاده از خدمات یا محصولات سازمان تخصیص داده می شود.
- حفظ مشتری: این مسئله بحث اصلی در فرایند مدیریت ارتباط با مشتریست و رضایت مشتری شرط اساسی بقای ارتباط او با سازمان است. این هدف معمولاً با روشهایی چون بازاریابی فرد به فرد و تشخیص و پیش بینی رفتار مشتری و فعالیتهای پشتیبانی روابط بلندمدت مشتریان حاصل خواهد شد [۱۴].
- توسعه مشتری: این فاز شامل توسعه کثرت تراکنشها، ارزش تراکنشها و سودآوری مشتری میباشد که با فروش محصولات بیشتر به یک مشتری و یا فروش یک محصول به مشتریان بیشتر انجام میپذیرد [۱۴].
هدف کلی مدیریت دانش مشتری ایجاد درک عمیقتر مشتریان برای حداکثر کردن ارزش مشتریان در بلندمدت است. تجزیه و تحلیل و درک رفتارها و ویژگیهای مشتریان اساس توسعه یک استراتژی CRM رقابتی میباشد [۱۱].