دونیسون نیز با تأکید بر تحقق عدالت اجتماعی در سطح محلی و شهری معتقد به ارتباط تنگاتنگ شهروندان و حکومتهای ملحی و شهری است و بر آن است که نقش حکومت های محلی و شهری، تحقق عدالت اجتماعی در سطح محلی است.
به این ترتیب، همانگونه که از مباحث فوق الذکر استنباط می گردد، انجام اصلاحات در عرصه های مدیریت و برنامه ریزی شهری، صرفاً تبدیل کردن طرحهای مختلف یا تغییر عناوین آنها نیست مثلاً تبدیل طرحهای جامع به طرحهای توسعه عمران حوزه نفوذ شهرها و یا باب شدن طرحهای جامع شهرستان و طرحهای آمایش منطقه ای؛ بلکه اصلاحات در عرصه برنامه ریزی شهری، یعنی وارد کردن عنصر اساسی به نام «شهروند» در فرایند تصمیم سازی و برنامه ریزی. برای تحقق این امر، تشکیل شوراهای اسلامی، اولین گام جهت مردم سالار کردن فرایندها بود؛ هرچند این شوراها برای اداره امور شهر اختیارات اندکی دارند. اصولاً بایستی قوانین شهری و شهرسازی در کنار گسترش حوزه اختیارات شورایی (محلی ـ منطقه ای) تدوین یافته و به مورد اجرا گذاشته شوند.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
نهادینه کردن حضور و مشارکت مردمی امری بسیار خطیر و مهم است که به راحتی و در کوتاه مدت عملی نیست. حضور جدی و مستمر مردم شهروندان در اداره پیگیری امور شهری خود (نظیر ممالک پیشرفته) نیازمند بسترسازی سیاسی ـ فرهنگی است و لازمه این بسترسازی وجود و تقویت نظام اطلاع رسانی شفاف و دقیق، گردش آزاد اطلاعات و وجود یک نظام پاسخگو ودولتی است. نظامی که به واحدهای محلی و شهری، اختیارات لازم و قانونی را تنفیذ نماید و این اولین قدمها، در راه تحقق جامعه مدنی و نظام شهروندی در کشوراست.(هاشمی ، ۱۳۷۰،ص،۱۲۲)
شهروندی در قانون شهرداری های ایران
در مفصل بندی حقوقی قانون شهرداری ها، رابطه میان جامعه محلی و شهرداری ها، با هویت حقوقی شهروندی مشخص نمی شود. قانون شهرداری های کنونی کشور و مورد عمل که از حیث حقوقی دارای اعتبار قانونی و ضمانت اجرای حقوقی است، به هیچ وجه بازتابنده روح شهروندی معاصر نیست. چالش های موجود در مورد شهروندی و شهرداری ها در قانون شهرداری ها به موارد زیر باز می گردد:
عدم تدقیق حقوق متقابل شهروندی و شهرداری
عدم حضور شهروندان در فرایند تهیه، بررسی و تصویب برنامه های توسعه شهری
فقدان برنامه های آموزشی مدون برای آموزش شهروندان
مشخص نکردن حقوق و تکالیف و وظایف متقابل شهروندان و شهرداری ها
فقدان برنامه های اطلاع رسانی مدون برای برقراری ارتباط میان شهروندان و شهرداریها
فقدان راهکارهای جلب مشارکتهای شهروندی(نجاتی ، ۱۳۷۹ص،۲۲)
۲-۵-۴-غیبت شهروندی در قوانین شهری ایران
در اولین قانون شهری به نام قانون بلدیه، با وجود تعیین رابطه دو سویه حقوقی میان افراد و شهرداری، واژه شهروند یا شهروندی در آن بکار نرفته و بجای آن از واژه های اهالی شهرنشین، عموم، اهالی شهر و … استفاده شده است. در اصلاحیه های بعدی قانون شهرداری ها همچنان با غیبت شهروندی در گفتمان حقوقی شهرداریها مواجه هستیم. در این زمینه می توان به چند نکته کلیدی اشاره کرد:
در گفتمان حقوقی، ساختار معنایی حاکم بر محتوای حقوقی قانون شهرداریها، رابطه حقوقی میان اعضای جامعه محلی و شهری و شهرداریها، با واژه های ناهماهنگی با مفهوم شهروندی بیان شده است. برخی از این واژه ها عبارتند از: اهالی شهرنشین، ساکنان محل، عموم ناس، مردم و اهالی شهر.
واژه های بکار رفته، پیش از آنکه در فضای مفهومی شهروندی قرار داشته باشند متعلق به گفتمان حقوقی هستند که اعضای جامعه محلی را به عنوان توده، فاقد حقوق و وظایف قانونی درنظر می گیرند و یا صرفا از منظر شهرنشین به آنان نگاه می کنند.
یکی گرفتن شهروند و شهرنشین در قانون شهرداری ها و گفتمان حقوقی حاکم بر این قانون، می تواند نشانگر این باشد که قانون شهرداریها نتوانسته است روح شهروندی و معنا و مفهوم آنرا (که در قوانین شهرداریهای جوامع پیشرفته تبلور یافته است) درک کرده و بپذیرد.
در تمامی جنبه های این قانون (بجز یک مورد که آن هم مربوط به تعزیرات شهروندان است؟) رابطه شهروندی و شهرداری دیده نشده که برای نمونه می توان به موارد زیر اشاره کرد:
الف) در موضوع انجمن شهر طرف رابطه مردم هستند.
ب) در انتخابات شورای اسلامی شهر انتخاب کنندگان طرف رابطه هستند.
ت) در بحث ساخت و ساز های شهری، مالکان طرف رابطه اند.
ث) در بحث تخلفات ساختمانی، متخلفان هستند.
ج) در موضوع اطلاع رسانی، عموم طرف رابطه اند.
چ) در بحث از تعزیرات، شهروندان مورد خطاب قرار می گیرند
شهروند از دیرینه ترین مفاهیم اساسی و اجتماعی و ناظر بر ساختار و حقوق اجتماعی و سیاسی و توزیع قدرت در دوشهرهای یونان باستان بوده است. این مفهوم علاوه بر بیان نوع ساختار اجتماعی و سیاسی و نوع و سطح رابطه قدرت سیاسی و افراد جامعه،امروزه مهمترین ملاک مشروعیت نظام های دموکراتیک از اعتبار بسیار بالایی برخوردار است.به طوری که حکومت –ای غیر دموکراتیک هم از آن بعه عنوان ابزار تنوبر و توجیه افکار عمومی استفاده مینمایند.اهمیت و کاربرد این مفهوم از زمانی بیشتر شد که توسعه،رویکرد انسانی و اجتماعی پیدا کرد و به اصطلاح انسان محور تبدیل شد.این واژه پس از یونان باستان که در آن به مفهوم ساکنان و عضو اجتماع دولت شهرها مطرح بود ،در قرون وسطی و در اروپا تکامل یافت و مفهوم فراگیر حقوق سیاسی و اجتماعی در جامعه مدنی و حوزه عمومی پیدا کرد.بر همین اساس،مفهوم شهروندی با حق و سهم بری در قدرت سیاسی ،دمکراسی و مشارکت درآمیخته است.مشارکت از جمله به معنای به معنایی در گیر شدن،سهیم شدن و همکاری آمده است.مشارکت متاثر از یک نوع خاص از فلسفه سیاسی نسبت به حوامع انسانی است،بدین مفهوم که مشارکت در شکل مدرن و امروزین آن مربوط به جوامع باز و دموکراتیک و اوج آن در نظام های لیبرال –دموکراسی مدرن غربی است. از این رو مشارکت در جوامع سنتی با مفهوم مشارکت در جامعه مدرن که بر اساس تصمیمات شخصی،آگاهانه و داوطلبانه و در قالب نهادهای دموکراتیک . غیر دولتی صورت میگیرد،کاملآ متفاوت است.از دیدگاه جامعه شناسی ،مشارکت به معنای احساس تعلق به گروه و شرکت فعالانه و داوطلبانه در آن که به فعالیت اجتماعی منجر میگردد.،حایز اهمیت است .از این نظر ،مشارکت ،فرایند سازمان یافتهای است که فرد در آن به فعالیتی ارادی دست میزند .از دیدگاه جامعه شناسی و سیاسی ،مشارکت معادل کسب قدرت است.بنابرین مشارکت مبین توزیع قدرت است که با ساختار اجتماعی و سیاسی پیوند دارد. پس قدرت موضوع اصلی مشارکت است و کنش اجتماعی مشارکتی ،به طور گسترده و فرایند ی از خودآموزی اجتماعی است که به صورت جزیی از فرهنگ مردم درآمده است.(کمانرودی،۱۳۸۴ص۸۸)
۲-۶-توسعه پایدار
توسعه، فرایند افزایش ظرفیت جمعی برای پاسخگویی به نیازهای اجتماع در جهت ارزشهای آن اجتماع است(صرافی، ۱۳۸۹ص۴۴)
توسعه راستین، در فرایند خود، عدالت اجتماعی، زیست مندی اقتصادی و تعادل اکولوژیک را به همراه گسترش انتخابها برای نسلهای کنونی و آتی که همان پایداری است به ارمغان می آورد(همان).
کمیسیون جهانی محیط زیست ، توسعه پایدار را چنین تعریف کرده است:” توسعه پایدار توسعهای است که پاسخگوی نیاز نسل های حاضر باشد، بدون آنکه توان نسل های آتی را برای برآورده کردن نیازهای زمانه خود محدود کند.”(برآبادی، ۱۳۸۴، ص،۱۴۴)
در توسعه پایدار، انسان مرکز توجه است و انسانها هماهنگ با طبیعت سزاوار حیاتی توأم باسلامت و س ازندگی هستند(موحد، ۱۳۷۹، ص،۴۳)
۲-۶-۱-توسعه پایدار شهری
نظریه توسعه پایدار شهری حاصل بحث های طرفداران محیط زیست درباره مسائل زیست محیطی بخصوص محیط زیست شهری است که به دنبال نظریه توسعه پایدار برای حمایت از منابع محیطی ارائه شد(پاپلی یزدی، ۱۳۸۲، ص،۳۴۰)
با توجه به تعریف توسعه پایدار، تعریفی که می توان از توسعه پایدار شهری ارائه داد این گونه است : توسعه ای که به نیازهای مردم شهر پاسخ گوید ،اما بقا و دوام آن نیز تضمین گردد؛ و در عین حال آب ، خاک و هوا، آلوده و بلااستفاده نگردد( برآبادی ، ۱۳۸۴ ، ص،۱۴۵)
به نظر پیتر هال(Peter Hall) توسعه پایدار شهری، شکلی از توسعه امروزی است که توان توسعه مداوم شهرها و جوامع شهری نسل های آینده را تضمین کند ..
۲-۶-۲-اهداف ،ابعاد و اصول توسعه پایدار
هدف اصلی توسعه پایدار ، تامین نیازهای اساسی ، بهبود استانداردهای زندگی برای همه ،حفاظت و مدیریت بهتر اکوسیستم ها است .
۲-۶-۳-مقیاس محلی توسعه پایدار
عمده ترین مباحث و راه حلهای توسعه پایدار شهری در مقیاس محلی مطرح میشوند . دلیل این امر ، حاد بودن مسایل و بحرانهای زیست محیطی در مقیاس محلی است . از نمونه اقدامات محلی در قالب توسعه پایدار شهری میتوان به تجربه برخی از کشورها در زمینه حمل ونقل و ترافیک اشاره کرد. نمونه دیگر اقدامات محلی را میتوان تأمین زیرساختها و تجهیزات شهری عنوان کرد . مشارکت مردم و برنامه ریزی صحیح کاربری زمین در سطح محلی از جمله موثرترین راهکارها در هدایت توسعه های شهری به پایداری است .برنامه ریزی کاربری زمین اثرات قابل توجهی در ابعاد مختلف اقتصادی و اجتماعی دارد و ارتباط تنگاتنگ با مقوله مسکن ، زمین ، مراکز تجاری ، صنعت و سیستم حمل و نقل دارد( عزیزی، ۱۳۸۰، ص،۲۶)
۲-۶-۴–شاخص های توسعه پایدار
شاخص اجتماعی- فرهنگی
حوزه اجتماعی گسترده ترین بعد پایداری است . در این حوزه شاخصهایی که به نیازهای اساسی و بهبود کیفیت زندگی مربوط میشوند ، قرار می گیرند . در این شاخصها جزء اصلی تعداد جمعیت است .
۲-۶-۵-شاخص اقتصادی
پایداری اجتماعی و زیست محیطی به نظامی از فعالیت اقتصادی نیاز دارند که با شبکه اکولوژیکی حیات و شبکه
اجتماعی زندگی سازگار باشد . با نگرش اجتماعی به بعد اقتصادی و با بهره گرفتن از داده های سرشماری این شاخصها قابل تهیه میباشند .
شاخص زیست محیطی :پایداری اجتماعی و زیست محیطی به نظامی از فعالیت اقتصادی نیاز دارند که با شبکه اکولوژیکی حیات و شبکه اجتماعی زندگی سازگار باشد . با نگرش اجتماعی به بعد اقتصادی و با بهره گرفتن از داده های سرشماری این شاخصها قابل تهیه میباشند .
۲-۶-۶-شاخص کالبدی
مطالعات کاربری زمین و نحوه پراکندگی فعالیتهای شهری مانند مسکونی ، راه ها ، درمانی و آموزشی و … و رابطه این فعالیتها با یکدیگر ، از جمله داده هایی است که برای تهیه شاخصهای کالبدی مورد استفاده قرار می گیرند . بدیهی است توزیع برابر این امکانات و خدمات ضامن دسترسی مطلوب و عادلانه افراد به نیازهای اساسی است و بدون توزیع برابر این فعالیتها در تمام مناطق و محلات ، پایداری حاصل نمی گردد(همان،ص۵۵)
۲-۶-۷-نظریه توسعه پایدار شهری
نظریه «توسعه پایدار شهری»، حاصل بحثهای طرفداران محیط زیست، در باره مسایل زیست محیطی به خصوص محیط زیست شهری است، که به دنبال نظریه «توسعه پایدار» برای حمایت از منابع طبیعی ارائه شد. در این نظریه، موضوع نگهداری منابع برای حال و آینده از طریق استفاده بهینه از زمین و وارد کردن کمترین ضایعات به منابع تجددناپذیر مطرح است.
نظریه توسعه پایدار شهری، موضوع های جلوگیری از آلودگیهای محیط شهری و ناحیهای، کاهش ظرفیتهای تولید محیط محلی، ناحیهای و ملی، حمایت از بازیافتها، عدم حمایت از توسعههای زیانآور و از بین بردن شکاف میان فقیر و غنی را مطرح میکند. همچنین راه رسیدن به این اهداف را با برنامهریزیهای شهری، ناحیهای و ملی، که برابر با قانون، کنترل کاربریها در شهر است، میداند. این نظریه، به مثابه دیدگاهی راهبردی، به نقش دولت در این برنامهریزیها، اهمیت بساری میدهد و معتقد است، دولتها باید از محیط زیست شهری، حمایت همه جانبهای کنند.
این نظریه، پایداری شکل شهر، الگوی پایدار سکونتگاه ها، الگوی مؤثر حمل و نقل و نیز شهر را در سلسه مراتب ناحیه شهری بررسی میکند، زیرا ایجاد شهر را فقط برای لذت شهرنشینان میداند (زیاری، ۱۳۷۸، صص ۱۷- ۱۸).
توسعه پایدار شهری، از طریق تصمیمگیری مشارکتی و در سطح محلی امکان پذیر میگردد، زیرا، این سطح، مماس با نیازهای روزمره زندگی افراد است. در این میان، وظیفه اصلی دولت مرکزی، ایجاد تسهیلات، حمایت همه جانبه و برداشتن موانع است، و در عین حال بایستی از مداخله در اداره امور محلی پرهیز کند (دلیر،۱۳۸۰،ص،۶۷)
از آنجا که مسیر اصلی تمام جوامع بشری، حرکت به سوی شهرنشینی است، بدیهی است که رسوبات پس ماندههای انسجام درونی جوامع، قبل شهرنشینی، نقش سازندهای در اداره امور شهرها دارند و بستر مناسبی را برای تحقق آنچه که «توسعه پایدار شهری» نامیده شده است، فراهم میسازند. آنچه در توسعه پایدار شهری اهمیت زیادی دارد، این است که در هر شهر، برنامهریزی به وسیله مقامات محلی، میتواند، دسترسی به نیازهای روزمره زندگی را در ابعاد مختلف و برای گروه های مختلف سنی فراهم سازد (پیشین ،ص،۳۷)
۲-۶-۸-نظریه توسعه پایدار و مدیریت شهری
جوهره مدیریت شهری، احساس مسئولیت در پاسخگویی به نیازهای حال و آینده جامعه و تحقق اهداف تعیین شده است که تنها در پرتو توازن و هماهنگی در تحولات ساختاری جامعه محقق میگردد.
در واقع ایده مدیریت شهری، متأثر از سه عامل است:
۱- ضرورت نزدیک کردن سیاستها و اصلاحات اقتصاد کلان ملی و اقتصاد شهری
۲- بهرهگیری از برتریهای نسبی شهرها و نقش آنها در فرایند توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی
۳- آگاهی از وجود همبستگی میان دو بخش دولتی و خصوصی به عنوان دو رکن مکمل در هدایت تغییرات ساختاری، که بایستی با مشارکت سایر نهادهای غیردولتی و نهادهای اجتماعی صورت گیرد.