مدیریت دانش شامل فرایند ترکیب بهینه دانش و اطلاعات در سازمان و ایجاد محیطی مناسب به منظور تولید، اشتراک و به کارگیری دانش وتربیت نیروهای انسانی خلاق و نوآور است. هدف مدیریت دانش ایجاد یک سازمان یادگیرنده و شراکت با ایجاد جریانی بین مخازن اطلاعات ایجاد شده توسط افراد قسمت های مختلف شرکت )مالی، عملکرد،هوش رقابتی، وغیره( و مرتبط کردن آن ها با یکدیگر است. به عبارت دیگر هدف نهایی مدیریت دانش ارتقای ارزش افزوده دانش موجوددر سازمان به منظور توسعه و بهبود خلاقیت، بهره وری و ایجاد مزیت رقابتی برای سازمان است(Verna,2001).
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
بخش دوم: نوآوری سازمانی
۲-۱۱-مفهوم خلاقیت و نوآوری
خلاقیت به کارگیری توانایی های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید است. خلاقیت به معنای توانایی ترکیب ایده ها در یک روش منحصر به فرد یا ایجاد پیوستگی بین ایده هاست (عبدالکریمی، ۱۳۸۵).
خلاقیت بر خلق چیز نو دلالت دارد. خلاقیت یک فرایند انسانی است که به نتیجه نو و مفید (حل مشکلات فعلی یا برآورده ساختن یک نیاز ) می انجامد. نوآوری به کارگیری ایده های نوین ناشی از خلاقیت است که می تواند یک محصول جدید، خدمت جدید یا راه حل جدید انجام کارها باشد (سلطانی، ۱۳۸۰).
نوآوری فرایند ادراک یا ایجاد دانش مربوط و تبدیل آن به محصولات و خدمات بهبود یافته و یا جدید، برای افرادی که خواهان آن ها هستند، می باشد.
نوآوری فرایند اخذ ایده خلاق و تبدیل آن به محصول، خدمات و روش های جدید عملیات است. نوآوری استعداد و توانایی تغییر یا انطباق را به وجود می آورد.
بهره برداری + نوآفرینی+ استنباط= نوآوری[۵]
در تعریف فوق مفهوم کلمه استنباط به معنی دستیابی به ایده های نو با توجه به بعضی از چهارچوب های مرجع ذهنی می باشد. کلمه نوآفرینی به هر ایده جدیدی که قابلیت تبدیل به واقعیت را داشته باشد، دلالت دارد و کلمه بهره برداری به استفاده از نوآفرینی اشاره دارد (عبدالکریمی، ۱۳۸۵).
همانطور که از تعاریف فوق استنباط می شود، خلاقیت لازمه نوآوری است و تحقیق نوجویی وابسته به خلاقیت است. اگرچه در عمل نمی توان این دو را از هم متمایز ساخت ولی می توان تصور کرد که خلاقیت بستر رشد و پیدایی نوآوری ها است. گاهی ایده ها و اندیشه های نو از ذهن فرد تراوش می کندو در سال های بعد آن اندیشه نو به وسیله فرد دیگری به صورت نوآوری در محصول یا خدمت متجلی می گردد.
۲-۱۲-اصول نوآوری
برخی از مهمترین اصول نوآوری عبارتند از:
همه ایدهها ظریف و ارزشمند هستند بنابراین سزاوار است محیطی فراهم نمود که همه ایدهها شکوفا و پرورش یابند.
مبتکر ایده برای ارتقاء و پرورش ایده به کمک نیاز دارد به عبارتی ایده مبتکر باید توسط یک حامی مورد پشتیبانی قرار گیرد.
محصولات نوآورانه جدید برای بقای شرکت لازم و ضروری است.
مبتکران ایده، عامل اصلی و اساسی رشد شرکت هستند(همان ، ۸۷).
۲-۱۳-انواع نوآوری از دیدگاه سازمان
نوآوری بنیادی: این نوآوری بنیادی منجر به خلق بازارهای جدید می شود.
نوآوری توسعه عملکرد(محصول): وقتی نوآوری در محصولی به وجود میآید، شرکتها تلاش میکنند که کاربرد این محصول جدید را افزایش دهند.
نوآوری تجدید ساخت تکنولوژی: تجدید ساخت تکنولوژی مستلزم وارد کردن مواد یا تجهیزاتی از دیگر حوزههای صنعت برای تولید هر محصول جدید می باشد.
نوآوری نام گذاری و در تبلیغ برچسب کالا: نوآوری در برچسب کالا، ایجاد تمایل به خرید یک محصول خاص را در برمیگیرد. تحقیقات نشان میدهد که حدود ۲۴ درصد از فروش محصول به تبلیغ آن برمیگردد.
نوآوری در فرایند: نوآوری در فرایند تولید باعث میشودکه شرکت، مزیت هایی بر رقبا به دست آورد که عبارتند از: افزایش سرعت فرایند تولید و افزایش قابلیت انعطاف تولید از یک محصول به محصول دیگر.
نوآوری در طراحی: یکی از مسائل مهم در طراحی، قابلیت انعطاف است به این معنی که کالا با توجه به شرایط بازار و تغییر علائق مصرف کنندگان، قابلیت تعدیل داشته باشد.
نوآوری در زمینه تجدید فرمول سازی: تجدید فرمول سازی شامل تغییر در ساختار محصول فعلی بدون تغییر در اجزاء آن می باشد.
نوآوری در ارائه خدمات: مطالعات نشان میهد که هزینه جلب یک مشتری هفت برابر هزینه حفظ آن میباشد، بنابراین نوآوری در خدمات یکی از مسائل مهم در رقابت محسوب میشود.
نوآوری در بسته بندی: تغییر بسته بندی عموما باعث تغییر میزان خرید کالا و یا میزان استفاده از آن در یک دوره زمانی و باز شدن بازارهای جدید بر روی آن کالا می شود (هادی زاده و رحیمی،۱۳۸۴).
۲-۱۳-شاخص های سنجش نوآوری
اتحادیه اروپا در سال ۲۰۰۰ میلادی در پاسخ به جهانی سازی وتغییرات اقتصاد دانش محور و جهت دستیابی به هدف خود )ارتقای نوآوری بین کشورهای عضو وتبدیل شدن به پویاترین اقتصاد دانش محور دنیا( شاخص های سنجش نوآوری را در سطح ملی در چهار گروه اعلام نمود:
منابع انسانی
: میزان و کیفیت منابع انسانی تعیین کنندههای اصلی خلق و انتشار دانش جدید در کل اقتصاد به شمار میآیند.
خلق دانش جدید: شاخصهای مرتبط با خلق دانش، ظرفیت و وضعیت اختراعی کشورها را اندازهگیری میکنند.
انتقال و کاربرد دانش جدید: این حوزه فعالیتهای نوآورانه غیر رسمی از قبیل اقتباس تجهیزات جدید برای سیستمهای خدماتی و تولیدی شرکت، اقتباس نوآوریهایی که به وسیله سایر شرکتها و یا سازمانها توسعه یافته اند و اقتباس دانش جدید برای نیازهای خاص شرکت را پوشش میدهد.
امور مالی و ستادههای نوآوری: این طبقه شاخصهای زیر را در برمیگیرد: عرضه سرمایه خطرپذیر تکنولوژی پیشرفته، فروشهای نوآوری و …(طباطباییان و بناب پاکزاد، ۱۳۸۵).
۲-۱۴-فرایند نوآوری
تغییر ایده های خلاق به نوآوری را به منظور تاثیرگذاری بر سازمان را، فرایند نوآوری گویند. همچنین فرایند نوآوری عبارت است از توسعه و اجرای ایده های جدید توسط افرادی که در طول زمان در تراکنش با دیگران در درون یک سازمان هستند. باید توجه داشت که نوآوری یک عمل انتزاعی نیست، بلکه فرآیندی کلی متشکل از فرآیندهای فرعی مرتبط با یکدیگر میباشد. توالی فرایند نوآوری در سازمان را به صورت زیر میتوان نشان داد: (تولایی، ۱۳۸۷).
تشخیص
توسعه ایده
فعالیت حل مسئله
راه حل
به اجرادرآوردن به صورت آزمایشی
استفاده در سازمان به صورت کامل
شکل ۲-۶-توالی فرایند نوآوری در سازمان منبع: (تولایی، ۱۳۸۷).
۲-۱۴-عوامل موثر بر شکل گیری فرایند نوآوری در سازمان
بر اساس تحقیقات انجام گرفته در ایران، به طور کلی پارامترها و عوامل موثر بر فرآیندهای نوآور شرکتها و سازمانها را به دو گروه اصلی میتوان تفکیک کرد: (احمدی، ۱۳۸۶)
الف- عوامل درونی سازمان ها
ب- عوامل بیرونی سازمانها
عوامل درونی را موتور نوآوری نام نهادهاند که سیستم پیچیده عوامل داخلی تاثیر گذار بر فرایند نوآوری را شامل میشود. عوامل داخلی شامل توانایی و قابلیت یادگیری سازمان ها برای توسعه و خلق محصولات و فرآیندهای جدید است.
عوامل خارجی نیز تواناییهایی است که قدرت رقابت و عرضه متناسب با نیازمشتریان و ذینفعان را گسترش میدهد.
۲-۱۵-تفاوت خلاقیت، نوآوری و تغییر
اگرچه واژه خلاقیت با نوآوری به طور مترادف استفاده میشود اما اغلب محققان اعتقاد دارند که دو اصطلاح نواوری و خلاقیت باید به طور جداگانه مدنظر قرار گیرند؛ چرا که دارای معانی و تعاریف متفاوتی مخصوصا در سازمانها هستند(Mohr, 1969). خلاقیت اشاره به آوردن چیزی جدید به مرحله وجود دارد، در حالی که نوآوری دلالت برآوردن چیزی جدید به مرحله استفاده دارد