شکل جغرافیایی منطقه مورد نظر به صورت بدنه ای پر حجم شامل قسمتی از جلگه گیلان و کوه های تالش و البرز می باشد. با توجه به موقعیت جغرافیایی منطقه، چون در جنوب و جنوب غربی دریای خزر واقع میباشد از برکت همین دریا یکی از سرسبز ترین و حاصلخیز ترین مناطق کشور محسوب می شود. آب فراوان، هوای معتدل، جنگل های پرپشت، متراکم و متنوع، مراتع وسیع و گسترده و سرانجام جلگه ای مستعد آبرفتی یا ماسه دریایی از نظر مظاهر محیط طبیعی منطقه ممتاز و حتی در زمینه های خاصی بی نظیر ساخته اند. ارتباط این منطقه بدون محدودیت خاصی در جهت شرقی و شمالی چه از راه دریاچه و چه از راه جلگه ساحلی با اتحاد جماهیر شوروی سابق و سایر استان های ساحلی برقرار است. در حالی که کوهستان های تالش و البرز چون سدی عظیم آن را با اردبیل و ایران داخلی با محدودیت و مشکلاتی روبرو می سازد و تنها راه طبیعی این منطقه به فلات داخلی ایران از طریق دره سفید رود (تقریبا در جنوب منطقه مورد مطالعه) و به صورت موهبتی پراهمیت بر مقام این استان افزوده است. این دره علاوه بر سهولت ارتباط حجم عظیمی از آب های آذربایجان و کردستان را بر این پر نعمت هدایت نموده و باروری و سرسبزی بیشتر آن را تعیین کرده است. سیر توسعه و گسترش این ناهمواری ها، به صورت سدی نفوذ ناپذیر پیدایش و قلمرو اقلیمی را به دنبال داشته است، عدم تقارن دامنه ها یکی از ویژگی های این کوهستان می باشد (محمودی، ۱۳۷۴، ۵۷)
۳-۳-۴-توپوگرافی منطقه شرق گیلان
پس از تثبیت آخرین و نیرومندترین حرکات زمین ساخت در پیلو کوارترنر جلگه شرق گیلان در ارتباط با شرایط ناحیه ای به صورت سه واحد مشخص پیکرشناسی شکل گرفته است:
-ناحیه کوهستانی: مهمترین و قدیمی ترین واحد پیکرشناسی کوهستان های البرز می باشد که اسکلت اصلی آنها از آغاز دوران سوم به وجود آمده و بنابراین در طول میلیون ها سال شاهد عمیق ترین و پیچیده ترین تغییرات بوده و تحولات فراوانی از منشاء دینامیک درونی و بیرونی به خود دیده است. نقش این واحد در پیدایش و تحول دو واحد دیگر انکار ناپذیر می باشد. در این ناحیه رودهای عموما تند آب در بستر سنگی جریان دارند. نواحی کوهستانی این ناحیه از ارتفاع ۵٠٠ متر بالا با شیب بیش از ۳٠ درصد شکل گرفته است:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
-ناحیه کوهستانی: مهمترین و قدیمی ترین واحد پیکرشناسی کوهستان های البرز می باشد که اسکلت اصلی آنها از آغاز دوران سوم به وجود آمده و بنابر این در طول میلیون ها سال شاهد عمیق ترین و پیچیده ترین تغییرات بوده و تحولات فراوانی از منشا دینامیک درونی و بیرونی به خود دیده است. نقش این واحد در پیدایش و تحول دو واحد دیگر انکار ناپذیر می باشد. در این ناحیه رودهای عموما تند آب در بستر سنگی جریان دارند. نواحی کوهستانی این ناحیه از ارتفاع ۵٠٠ متر به بالا با شیب بیش از ۳٠%شکل گرفته است.
کوه های خاوری: این ناحیه کوهستانی دنباله کوه های البرز باختری است که از چندین رشته چین خوردگی موازی نا متقارن با جهت غربی شرقی تشکیل شده است. رشته خاوری که از دره سفید رود به سوی خاور تا کوه های مازندران امتداد می یابد ارتفاعات نواحی دیلمان لاهیجان عمارلوو خزران را در بر می گیرد. از کوه ها و قله های مهم این ناحیه می توان از دلفک، سماموس، خرم دشت، قلعه گرجی، لرینه، کاکوه، هلودشت و چاکینه نام برد. (فاخته، ۱۳۸۶، ۱۳)
-اراضی کوهپایه ای: شامل حوضه های انتهایی قزل اوزن و شاهرود می باشد که به صورت حوضه رسوبی نسبتا مستقلی در طول نئوژن محل تمرکز رسوب های تخریبی و تبخیری بوده است. پیدایش آن به پایان پلیوسن باز می گردد زیرا گسل سفید رود سبب تخلیه دریا بارهای زمین شناسی این محدوده به سمت خزر شده و به صورت یک دره ساختمانی دومین واحد پیکر شناسی گیلان را به وجود آورده است. (عربانی، ۱۳۷۴، ۷۶)
نواحی کوهپایه ای بین ارتفاع ۱۰۰ تل ۵۰۰ متر گسترده شده اند و در نقاطی از آن که شیب کمتر است خاک آن برای زراعت مناسب می باشد (فاخته، ۱۳۸۶، ۱۲) این ناحیه از تپه های منفرد و کم ارتفاع تشکیل شده است که امروزه جزء مناطق چایکاری است. در گذشته پوشیده از جنگل بوده ولی با توجه به رشد جمعیت و توسعه شهرهایی چون لاهیجان، لنگرود، سیاهکل، املش و رودسر به این سمت کشیده می شود و باعث تخریب آن در آینده می گردد.
-ناحیه جلگه ای: جلگه ساحلی است که جدیدترین واحد پیکرشناسی شرق گیلان را تشکیل می دهد و به احتمال زیاد پیدایش تدریجی آن مربوط به دوران چهارم جدید می باشد. این ناحیه به صورت نواری در خط ساحلی دیده می شود که از قسمت شرقی سفیدرود آغاز شده و تا مرز استان گیلان و مازندران ادامه دارد. عرض آن در شرق حدود ۵. ۴ کیلومتر و در غرب یعنی حوزه های پایین شلمانرود و پلرود ۱۵ کیلومتر است. رودخانه هایی با جهت جنوبی شمالی در آن جریان دارند که به سبب طغیانی بودن در بخش جلگه ای بستر آنها زیاد شده قسمت بیشتر جلگه از رسوبات آبرفتی تشکیل شده است. این ناحیه به جهت مساعد بودن شرایط اقلیمی و وجود خاک های آبرفتی و دسترسی به منابع آب، مهمترین کانون فعالیت کشاورزی محسوب می شود و تمرکز جمعیت در آن بالا ست (اصلاح عربانی، ۱۳۸٠، ۷۶)
۳-۵-نقشه توپوگرافی شرق گیلان، ۱۳۹۰
۳-۴–جغرافیای جمعیت و شهرنشینی گیلان
گیلان با مساحت ۱۴٠۴۲ کیلومتر مربع بخش کوچکی از خاک ایران را تشکیل می دهد. این استان بیش از ۴ برابر مساحت خود که کمتر از یک درصد کل کشور است، جمعیت دارد. مطابق آخرین سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۸۵ حدود ۴. ۲ میلیون نفر را در خود جای داده است. بالا بودن جمعیت نسبت به مساحت به معنی بالا بودن تراکم جمعیت در واحد سطح است. بر پایه آمار آخرین سرشماری کشور در سال ۱۳۸۵ در گیلان میانگین تراکم جمعیت در هر کیلومتر مربع ۱۷۱ نفر است. در مقایسه تراکم جمعیت روستایی استان ها (بدون احتساب جمعیت نقاط شهری) گیلان با تراکم ۷۹ نفر جمعیت روستایی در هر کیلومتر مربع در مقابل ۷۶ نفر استان تهران در همان سال سرشماری بالاترین تراکم روستایی کشور را دارد. تراکم بالای جمعیت روستایی گیلان عمدتا به نوع کشت برنج مربوط است. در همه مناطق جهان که برنج در آن ها کشت غالب است، تراکم جمعیت بالاست. کشت برنج ضمن آنکه نیاز به نیروی کار زیاد دارد، بیش از هر محصول دیگر قادر به تغذیه انسان در واحد سطح است.
دو عامل اصلی در روند کاهشی وزن جمعیتی گیلان در کل کشور موثر بوده است: نخستین نرخ رشد طبیعی جمعیت که به دلایل فرهنگی وسطح سواد بالا از میانگین کل کشور پایین تر است و دیگر نرخ بالای مهاجرت از استان که موجب نرخ خالص منفی مهاجرت شده و گیلان را به استانی مهاجر فرست تبدیل کرده است. (طبق آمار سال ۱۳۸۵ این نرخ ثبت شده است) (عظیمی، ۱۳۸۷، ۲۵٠و۲۵۲)
توزیع نابرابر جغرافیایی جمعیت در گیلان نیز محصول شیوه ارتباط و بهره گیری انسان از محیط جغرافیایی و عوامل جذب و دفع آن در این محیط است و محدودیت های دفع کننده جمعیت که برای سکونت و فعالیت در فضای جغرافیایی گیلان برای انسان وجود دارد عموما در مناطق کوهستانی و جنگلی آن دیده می شود و نه در نواحی جلگه ای. از این رو پهنه های کوهستان و جنگل مانع سکونت انسان برای این منطقه محسوب می شود. به طریق اولی کوهستان های مرتفع و خارج از پهنه جنگلی نیز به سبب داشتن اقلیم سخت در فصول سرد سال عامل عمده دفع جمعیت دست کم به صورت فصلی بوده و سکونت و فعالیت دائم در این ارتفاعات را با مشکل رو به رو ساخته است. با این حال همین مناطق کوهستانی در شرق گیلان دارای ویژگی هایی است که تا حدود زیادی سختی و محدودیت سکونت دائمی را تعدیل می کند. در برخی نواحی به صورت موضعی خرده ناحیه های سکونت گاهی پدید می آورد که به استقرار دائمی در نواحی کوهستانی کمک می کند. به عنوان مثال در نواحی کوهستانی بین دره رودخانه سفیدرود تا کوه های سماموس که از قدیم به عمارلو معروف است، انسان توانسته برخلاف نواحی کوهستان غرب گیلان استقرارهای انسانی دائمی فشرده تری پدید آورد. یکی از دلایل پیدایش تمدن مارلیک در سپیده دم تاریخ در همین ناحیه وجود چنین شرایط جغرافیایی بوده است. (عظیمی، ۱۳۸۷، ۴۵و۴۶)
جدول ۳-۱ تحولات جمعیتی استان گیلان در محدوده یکسان ۱۳۸۵و مقایسه آن با کل کشور
سال
جمعیت کل کشور
میانگین نرخ رشد سالانه کل کشور
جمعیت گیلان
میانگین نرخ رشد سالانه گیلان
درصد جمعیت سهم گیلان از کل کشور
۱۳۳۵
۱۸۹۵۴۷۰۴
–
۹۹۹۸۷۶
–
۰٫ ۳
۱۳۴۵
۳۵۷۸۸۲۲
۳٫ ۱
۱۲۹۱۱۵۹
۳٫ ۶
۵
۱۳۵۵
۳۳۷۰۸۷۴۴
۲٫ ۷
۱۵۸۱۸۷۲
–