۲-۱۶-۷-۴ سازگاری در قضاوت ها
تقریباً تمامی محاسبات مربوط به AHP براساس قضاوت اولیه تصمیم گیرنده که در قالب ماتریس مقایسات زوجی ظاهر می شود، صورت می پذیرد و هر گونه خطا و ناسازگاری در مقایسه و تعیین اهمیت بین گزینه ها و شاخص ها نتیجه نهایی حاصل از محاسبات را مخدوش می سازد. نسبت سازگاری (consistency ratio = CR) که در ادامه با نحوه محاسبه آن آشنا خواهید شد، وسیله ای است که سازگاری قضاوت ها را مشخص ساخته و نشان می دهد که تا چه حد می توان به اولویت های حاصل از مقایسات اعتماد کرد. برای مثال اگر گزینهA نسبت بهB مهم تر(دارای ارزش ترجیحی۵)وB نسبت بهC نسبتاﱢ مهم تر(دارای ارزش ترجیحی۳) باشد، آن گاه باید انتظار داشتA نسبت بهC خیلی مهم تر(دارای ارزش ترجیحی۷ یا بیشتر) ارزیابی گردد. یا اگر ارزش ترجیحی A نسبت به B، ۲ وB نسبت بهC،۳ باشد آن گاه ارزش ترجیحیA بهC باید ۶ باشد. شاید مقایسه دو گزینه و برای یک مورد امری ساده باشد، اما وقتی که تعداد مقایسات افزایش یابد اطمینان از سازگاری مقایسات به راحتی میسر نیست و باید با به کارگیری نسبت سازگاری به این اعتماد دست یافت. تجربه نشان داده است که اگر نسبت سازگاری کم تر از ۱۰/۰ باشد سازگاری مقایسات قابل قبول است و در غیر این صورت مقایسه ها باید دوباره انجام گیرد. گام های زیر برای محاسبه نسبت سازگاری به کار می رود:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
گام۱. محاسبه بردار مجموع وزنی. ماتریس مقایسات زوجی را در بردار ستونی “وزن های نسبی” ضرب کنید. بردار جدیدی را که به این طریق به دست می آورید، بردار مجموع وزنی(weighted sum vector= WSV) بنامید.
گام۲. محاسبه بردار سازگاری. عناصر بردار مجموع وزنی را بر بردار اولویت نسبی تقسیم کنید. بردار حاصل بردار سازگاری(consistency vector = CV) نامیده می شود.
گام۳. به دست آوردن .λ max میانگین عناصر برداری سازگاری λ maxرا به دست می دهد.
گام۴. محاسبه شاخص سازگاری. (consistency index = CI) به صورت زیر تعریف می شود:
CI
n عبارت است از تعداد گزینه های موجود در مسأله.
گام۵. محاسبه نسبت سازگاری. نسبت سازگاری از تقسیم شاخص سازگاری بر شاخص تصادفی(random index = RI) به دست می آید.
CR =
نسبت سازگاری ۱/۰ یا کمتر، سازگاری در مقایسات را بیان می کند. شاخص تصادفی از جدول (۲-۳) استخراج می شود.(مهرگان ۱۳۸۷، ۱۷۲)
جدول (۲-۳) شاخص تصادفی
۱۰ ۹ ۸ ۷ ۶ ۵ ۴ ۳ ۲ ۱
N
۵۱/۱ ۴۵/۱ ۴۱/۱ ۳۲/۱ ۲۴/۱ ۱۲/۱ ۹/۰ ۵۸/۰ ۰ ۰
RI
۲-۱۶-۸ استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی در تصمیم گیری گروهی
AHP در موقعیت های تصمیم گیری گروهی به کار می رود، بطوریکه کلیه اعضای گروه برای تصمیم گیری در یک جلسه به دور یکدیگر جمع شده و به بحث در رابطه ساختار مسأله می پردازند.
AHP به گروه اجازه می دهد در ساختار رده ای تجدید نظر نموده و مسأله موجود را از طریق تجزیه آن به سطوح مختلف آنالیز نماید. بنابراین به گروه تصمیم گیری حالت پویایی داده و گروه می تواند در اضافه کردن یا حذف گزینه ها، تغییر در قضاوت ها و غیره دخالت کند. یعنی AHP یک وسیله طبیعی برای بوجود آوردن مباحث گروهی است.(اصغرپور ۱۳۸۲، ۳۱۴)
روش رایج برای ترکیب نظرات اعضای گروه، این است که اعضای گروه دور همدیگر جمع شوند و در جلسه ای با حضور مدیر سازمان به یک نظر واحد (اجماع) برسند. محققین این روش استفاده از چنین روشی را برای تلفیق کردن نظریه اعضای گروه به هیچ وجه پیشنهاد نمی کنند، چرا که استفاده از این روش عملاً مقایسه های اعضاء را بی خاصیت خواهد ساخت. یکی دیگر از بهترین روش ها برای ترکیب نظرات اعضای گروه، استفاده از میانگین هندسی است. میانگین هندسی به مدیریت عالی کمک خواهد کرد ضمن در نظر گرفتن قضاوت هر عضو به قضاوت گروه درباره هر مقایسه زوجی برسد. از آنجا که مقایسات زوجی داده هایی به صورت ” نسبت ” ایجاد خواهد کرد، میانگین از نظر ریاضی بهترین میانگین برای آنهاست. به علاوه معکوس بودن ماتریس مقایسه، استفاده از این میانگین را بیشتر از هر چیز موجه می سازد.
فرض کنید مؤلفه مربوط به شخص K ام برای مقایسه عنصر i به عنصر j است. بنابراین میانگین هندسی مؤلفه های متناظر به صورت زیر است :
=( )
این رابطه زمانی به کار گرفته می شود که نظریات اعضای گروه از درجه اهمیت یکسانی برخوردار باشد. اما ممکن است نظر هر یک از اعضا دارای ضریب اولویت ویژه ای باشد. در چنین مواردی مؤلفه های ماتریس گروهی به شکل زیر محاسبه می شود : (اصغرپور ۱۳۸۲، ۳۱۶)
=( )
۲-۱۶-۹ نحوﺓ مدل سازی
پس از مطالعه منابع موجود و نیز مصاحبه با کارشناسان شرکت پتروشیمی خراسان برای طراحی درخت تصمیم از یک سلسله مراتب سه سطحی استفاده گردید.
در سطح اول هدف قرار دارد که تعیین و رتبه بندی عوامل مؤثر بر فروش محصولات پتروشیمی می باشد.
در سطح دوم معیارهای کلی مؤثر بر افزایش فروش محصولات پتروشیمی قرار دارند که منابع کتابخانه ای و نیز کارشناسان شرکت مذبور، هفت معیار کلی را مطرح نمودند که عبارتند از :
قیمت محصولات پتروشیمی
توزیع فیزیکی محصولات پتروشیمی
کیفیت محصولات پتروشیمی
سیاست فروش محصولات پتروشیمی
رضایت مشتریان محصولات پتروشیمی
میزان تولید محصولات پتروشیمی
شیوه بازاریابی محصولات پتروشیمی
در سطح سوم زیرمعیارهای مربوط به این معیارهای کلی قرار دارد که به شرح زیراند :
زیر معیارهای مربوط به معیار قیمت محصولات پتروشیمی عبارتند از :
کاهش قیمت محصولات به نسبتی معقول با افزایش میزان خرید مشتریان
فروش محصولات از طریق مزایده
تعیین قیمت با توجه به قیمت رقبا
ارائه تخفیفات قابل توجه به مشتریان محصولات شرکت
زیر معیارهای مربوط به معیار توزیع فیزیکی محصولات پتروشیمی عبارتند از :
کانال توزیع مناسب برای محصولات