۱-۲-۲- در ایران
۱-۲-۲-۱- قبل از انقلاب اسلامی ایران
قبل از انقلاب اسلامی، دو نوع مددکاری در کشور ما وجود داشته، یکی مددکاری مردمی که بر اساس هنجارهای مذهبی و فرهنگی در شهر و روستا توسط خود مردم و در نظام خانواده و فامیل انجام می شده و از نظریه های جدید در آن استفاده نمیشده. تحلیل های علمی آن ها بیشتر در چارچوب نظریه های مردم شناسی، بوم شناسی، جغرافیای انسانی، طایفه شناسی و ارتباطات قالب اجرا بوده که می توان گفت حدود نود درصد خدمات مددکاری اجتماعی را به صورت سنتی در شهر و روستا به عهده داشتهاند. نوع دوم آن خدمات اجتماعی دولتی بوده که عمدتاً توسط وزارت بهداری و برخی خیریه های مرتبط با دربار انجام می شد که تمرکز آن ها در شهرها بود. در این نوع از خدمات اجتماعی تلاش بر این بود که از مددکاران اجتماعی تحصیل کرده استفاده شود و همچنین خدمات آن ها بر اساس نظریه های وارداتی غربی انجام شده که البته درصدد پوشش آن ها کمتر از ۱۰ درصد بود که در مؤسسات خاصی انجام میشد. البته مددکاران اجتماعی در کشور ما از همان ابتدا سعی داشتند که نظریه های وارداتی را با هنجارهای اجتماعی – فرهنگی تطبیق داده و با ابتکارات موردی خودشان آن ها را به کار گیرند که در مواردی هم موفق بودند.
در سال ۱۲۸۷ ش قانونی به تصویب رسید که به موجب آن نگهداری از اطفال سرراهی و بی سرپرست بر عهده شهرداریها گذاشته شد و بر همین اساس نخستین پرورشگاه وابسته به شهرداری تهران در سال ۱۲۹۴ش در خیابان سی متری تهران تأسیس و بهتدریج به سازمان خدمات اجتماعی با عنوان «سازمان تربیتی شهر تهران» تبدیل شد. این سازمان پرورشگاههای مختلفی را در تهران برای گروههای مختلف جنسی و سنی تحت پوشش ایجاد کرد که اداره آن ها نیز عمدتاًً جزو وظایف مددکاران اجتماعی بود. در سال ۱۲۸۶ قانون وظایف برای حمایت مأمورین خدمت عمومی تصویب شد ولی این مقررات جامع که در سال ۱۳۰۱ ش برای حمایت از کارمندان در برابر پیری و فوت و از کارافتادگی به تصویب رسید دو هدف داشت:
الف)حمایت از کارمندان و خانواده های بلافصل ایشان در برابر پیری و از کار افتادگی و فوت؛
ب)جبران خدمات گذشته کارمندان.
در سال ۱۲۹۶ جمعیت شیر و خورشید تأسیس شد که یکی از وظایف عمده آن حمایت از آسیب دیدگان از حوادث و سوانح طبیعی و غیر طبیعی همچنین امداد به ایشان بود. در سال ۱۳۰۹ در حمایت از کارگران راه سازی و بازماندگان آن ها قانونی به تصویب هیئت وزیران رسید که به تعبیری سرآغاز ایجاد تأمین اجتماعی بود. از این مصوبه با تأخیری ۴۵ ساله در سال ۱۳۵۴ به عنوان پیشنویس قانون تأمین اجتماعی استفاده شد
نخستین بار فکر تربیت افرادی متخصص برای انجام دادن بعضی امور اجتماعی در سال ۱۳۱۸ با تربیت نیرو برای کوکستانها و مراکز تفریحی و نظایر آن مطرح شد. پس از تأسیس مراکزی چون مراکز رفاه خانواده (اعم از مراکز وابسته به انجمن ملی رفاه خانواده یا سازمان زنان سابق)،دادگاه های حمایت از خانواده کانونهای اصلاح و تربیت و مراکز توانبخشی فعالیت مددکاری توسعه فزاینده ای پیدا کرد.
تربیت نیروی انسانی متخصص در رشتههای مختلف علوم اجتماعی و به ویژه رشته مددکاری اجتماعی از برنامه دوم عمرانی قبل از انقلاب مطرح گردید و با تأسيس آموزشگاه خدمات اجتماعی در برنامه سوم، امکانات بیشتری به آن اختصاص داده شد. اما ارزشیابی عملکرد سازمان های رفاهی در آن زمان نشان داد که مهمترین تنگنای اجرای برنامه های رفاه اجتماعی، کمبود شدید مددکار اجتماعی و سایر تخصص های اجتماعی از قبیل مدیریت و برنامه ریزی اجتماعی، آسیب شناسی اجتماعی، برنامه ریزی رفاه اجتماعی و مانند این ها بود. به همین جهت، در برنامه چهارم عمرانی که نخستین برنامه رفاه اجتماعی تهیه شده در این بخش بود، اولویت اصلی به آموزش نیروی انسانی متخصص و حرفه ای و توسعه تحقیقات اجتماعی داده شده است (حاج یوسفی، ۱۳۸۱).
در برنامه پنجم (۵۶-۱۳۵۲) اساس کار بر این باور قرار گرفت که توسعه دارای ابعاد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی است و بنابرین برنامه ریزی در سطح کلان، بخش ها و مناطق باید با این باور هماهنگ گردد.
در مرحله اولیه تهیه برنامه پنجم، راهبردها متکی بر رونق و توسعه همه جانبه کشاورزی و توسعه رفاه اجتماعی بود. برنامه پنجم در نوزده فصل تنظیم شد که فصل شانزدهم به تامین و رفاه اجتماعی می پرداخت.
۱-۲-۲-۲- بعد از انقلاب اسلامی ایران
با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ در سازمانهای خدمات اجتماعی و نهادهای آموزشی مددکاری اجتماعی تحولات عظیمی رخ داد از آن جمله ادغام همه این مؤسسات در دانشگاه علامه طباطبایی بود.
بعد از پیروزی انقلاب و در دوران فترت دانشگاه ها به علت انقلاب فرهنگی،مباحث بسیار جدی در ضرورت وجود یا انحلال رشته مددکاری اجتماعی مطرح بود که پس از کسب نظر برخی صاحبنظران مشخص شد که نه تنها مددکاری اجتماعی در جامعه پس از انقلاب زاید نیست بلکه حوادث بعد از انقلاب نظیر جنگ، زلزله و سیل ضرورت وجود آن را اثبات میکند. بر همین اساس طرح اولیه رشته خدمات اجتماعی تدوین و در آخر سال ۱۳۶۱ به شورای عالی انقلاب فرهنگی (کمیته علوم اجتماعی) تقدیم شد. چون سیاست کمیته مذکور بر تقلیل و کاربردی کردن رشته ها بود، از مجموع بیش از دوازده رشته علوم اجتماعی فقط یک رشته با شاخه (گرایش) خدمات اجتماعی مطرح و تصویب شد. با توجه به نیازهای گسترده بنیاد شهید و سایر نهادها به مددکاری اجتماعی دانشگاه شاهد از بدو تأسيس خود (۱۳۶۹) به گزینش دانشجو در شاخه خدمات اجتماعی به عنوان یکی از رشتههای هفتگانه دانشگاه اقدام کرد و از سال ۱۳۷۲ نیز دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی بر اساس مصوبه جدید در رشته مددکاری اجتماعی دانشجو پذیرفت.
هم اکنون دانشگاه های علامه طباطبایی،شاهد،تربیت معلم تهران،علوم بهزیستی و توانبخشی اصفهان، آزاد اسلامی(در چند شعبه مانند رود هن،اراک،مرکزی،تهران،گناباد)به تربیت مددکاران اجتماعی مشغول هستند که دانشگاه علامه طباطبایی و علوم بهزیستی و توانبخشی در مقطع کارشناسی ارشد نیز دانشجو دارند؛ ضمن اینکه تا به حال سال ۱۳۸۲، مقطع دکترا دایر نشده است. به رغم گذشت نزدیک به ۴۵ سال از تأسيس رشته مددکاری اجتماعی در ایران و ورود هزاران مددکار فارغالتحصیل از دانشگاه های کشور به بازار کار، هنوز مسئولان سیاستگذاری رفاه اجتماعی و برنامه ریزان خدمات اجتماعی، شناخت دقیق و درستی از این حرفه ندارند. به همین دلیل، نوعی گسست بین فعالیت های مددکاری و سیاست ها و برنامه های اجتماعی وجود دارد. تذکر چند نکته در اینجا لازم به نظر میرسد. اگر انتظار این است که مددکاران اجتماعی جایگاه مناسب خود را در سیاست گذاری و برنامه ریزی کلان رفاه اجتماعی کشور داشته باشند، نباید فراموش کرد که بار اصلی مسئولیت نه تنها بر عهده سازمان مرکزی مدیریت و برنامه ریزی کشور، بلکه بر شانه مراکز آموزشی این حرفه است تا با آموزش نظری های نوین و مطالب آموزشی که لازمه تجهیز مددکاران اجتماعی به دانش روز است، آنان را برای ادای وظایف خود در سطوح مختلف اجرایی و برنامه ریزی آماده سازند.
۱-۳- اصول اساسی مددکاری اجتماعی
۱-۳-۱- اصل پذیرش