Rumination -5
د – ترکیب جیره آزمایش :
جیره عامل اصلی تعیین غلظت و نوع میکروب ها و بنابراین میزان هضم مواد مغذی جیره می باشد و برای مثال تغذیه با جیره های حاوی کنسانتره بالا (کربوهیدرات با تجزیه پذیری بالا) موجب تجزیه سریع قندهای محلول و نشاسته می شود. در نتیجه pH شکمبه پایین آمده و سبب سیر نهایی جمعیت میکروبی به جمعیت باکتری آمیلولیتیک شده در حالی که فعالیت پروتوزواها و باکتری تجزیه کننده سلولز کاهش می یابد (تقی زاده، ۱۳۷۵). لذا نسبت علوفه در جیره مصرفی حدود ۵۰ تا ۶۷ درصد پیشنهاد شده است (نجف نژاد، ۱۳۸۵).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
ه – میزان خوراک :
نوک و راسل (۱۹۸۱) میزان جیره را آزاد درنظر گرفتند ولی AFRC (1992) و لیندبرگ (۱۹۸۵) و موسن و هوپلاند (۱۹۹۴) این میزان را تا حد تامین نیاز نگهداری برای حیوانات مورد استفاده در آزمایشات in situ توصیه نمودند(نجف نژاد،۱۳۸۵).
Van zant et al-1
آزمایشات نشان داده است که با وعده های غذایی بیشتر، باکتری ها به میزان بیشتر و یا تعداد زیادتر به کیسه ها داخل می شوند و افزایش دفعات خوراک دهی باعث افزایش تخمیر در in situ خواهد شد بنابرین حداقل دفعات غذا دادن برای حیوانات تحت آزمایش تجزیه پذیری دوبار در روز توصیه می شود (ون زانت و همکاران۱، ۱۹۹۸).
و – آلودگی میکروبی :
به خاطر تماس نزدیک ذرات غذای آزمایشی با فون و فلور میکروبی شکمبه، پتانسیل آلودگی با میکروب های موجود یک مانع ذاتی است و منبع تنوع بسیار، در روش کیسه های نایلونی می باشد. بسیاری از انواع باکتری ها در طی فرایند تجزیه پذیری به پوشش گلیکوپروتئینی دیواره سلولی گیاهان می چسبند. چسبندگی در دیواره سلولی گیاهان به طور خطی در بالاتر از ۹ ساعت انکوباسیون در مایع شکمبه افزایش می یابد. چسبندگی باکتری های سلولتیک در سطح لبه های شکاف خورده دیواده سلولی گیاهان بیشتر از لبه های سالم بوده است (تقی زاده، ۱۳۷۵).
۱-۱۰-۲- روش تولید گاز۲:
روش تولید گاز اولین بار توسط منکی و همکاران۳ در سال ۱۹۷۹ ابداع و معرفی گردید. اساس روش تولید گاز مشابه سیستمی است که توسط تیلی و تری۴ در سال ۱۹۶۳ ابداع شد با این تفاوت که در روش تولید گاز به جای اندازه گیری ماده خشک از دست رفته، حجم گاز حاصل از تخمیر (با گذاشتن نمونه های خوراک در داخل سرنگ های شیشه ای مدرج به همراه مخلوط مایع شکمبه و بافر) در زمان های مختلف ثبت می شود. تولید گاز در اثر تخمیر دو بخش محلول و غیر محلول خوراک صورت می گیرد. در حالی که روش های قدیمی بخش محلول را مورد توجه قرار نمی دادند و لیکن تکنیک تولید گاز هر دو بخش محلول و غیر محلول را در بر دارد. در فرایند هضم بی هوازی کربوهیدرات ها به وسیله میکروب های شکمبه اسیدهای چرب فرار، دی اکسید کربن، متان و مقدار کمی گاز هیدروژن تولید می گردد. از این رو اندازه گیری گاز تولید شده می تواند جهت مطالعه سرعت و مقدار هضم مواد خوراکی به کار رود. همبستگی بالایی بین تولید گاز و ناپدید شدن دیواره سلولی و همچنین بین تولیدگاز و ناپدیدشدن ماده خشک گزارش شده است (تقی زاده و همکاران، ۲۰۰۶؛ تقی زاده۱، a2004؛ تقی زاده، b2004؛ منصوری و همکاران، ۱۳۸۲؛ نجف نژاد، ۱۳۸۵؛ اسکافیلد و پل۲ ، ۱۹۹۳).
Van zant et al-1
Gas Production-2
Menke et al-3
Tilly & Terry-4
زمانی که مواد خوراکی در مایع شکمبه قرار می گیرند کربوهیدراتها تخمیر و به اسیدهای چرب کوتاه زنجیر و گازها (مخصوصا CO2 وCH4) تبدیل می شوند و یا در ساختمان میکروب ها مورد استفاده قرار می گیرند. گاز تولیدی در نتیجه تخمیر پروتئین ها کمتر است، همچنین گاز تولیدی از چربی ها نیز قابل اغماض می باشد. همبستگی بالایی بین تولید گاز و ناپدید شدن دیواره سلولی(۹۹/۰ =r) گزارش شده است (تقی زاده، a2004؛ تقی زاده، b2004؛ نجف نژاد، ۱۳۸۵).
از نکات حائز اهمیت که از ایرادات این روش نیز می باشد، این است که در نسبت های مولی متفاوت اسیدهای چرب فرار تولید گاز متفاوت است. محققین زیادی روش های ریاضی متفاوتی برای حل این مشکل پیشنهاد کرده اند ولی هیچکدام نتایج رضایت بخشی ارائه نکرده اند (نجف نژاد، ۱۳۸۵). در فن تولید گاز میزان توده میکروبی از ۲۴ تا ۴۸ ساعت انکوباسیون کاهش می یابد، اگر این کاهش به واسطه مردن و متلاشی شدن میکروب ها باشد، قسمتی از اجساد میکروب ها ممکن است در تخمیر بعدی به اسیدهای چرب فرار و گاز تخمیر شوند. اگرچه این امر تاثیری روی رابطه بین اسیدهای بین اسیدهای چرب فرار و تولیدگاز نمی گذارد، ولی می تواند منجر به تخمین بیش از حد قابلیت هضم شود. این امر ممکن است روی حجم کل گاز تولیدی و در نتیجه میزان سرعت تخمیر شدن که از روی تولید گاز اندازه گیری می شود، اثر بگذارد و می تواند توضیحی برای عدم همبستگی بین میزان ثابتهای حجم گاز و ثابتهای تجزیه پذیری در کیسه های نایلونی باشد (منصوری و همکاران، ۱۳۸۲).
Taghizadeh et al -1
Schofield&Pell -4
منحنی تولید گاز سیگموئیدی و دارای سه مرحله مشخص می باشد :
فاز اول: فاز ابتدایی است که تولید گاز در این مرحله آرام بوده یا اصلاً تولید نمی شود.
فاز دوم: سرعت تولید گاز بالا بوده که فاز تصاعدی می گویند.
فاز سوم: دوباره سرعت تولید گاز کم شده و نهایتا به صفر می رسد(خط مجانب یا فاز Asymptotic).
در فاز ابتدایی انکوباسیون، اتصال و کلونی سازی میکروارگانیسم های شکمبه بر روی مواد خوراکی انجام می شود. زمانی که سطح مواد خوراکی توسط میکروارگانیسم ها یا آنزیم ها اشباع شد، فاز تصاعدی تولیدگاز شروع می شود. در طول این فاز بیشتر قسمت ها با سرعت تجزیه بالا و مواد خوراکی غیرمحلول تجزیه می شوند. سپس موادی که قابلیت هضم کمتری دارند باقی مانده و نهایتاً این مواد تجزیه نشده و تولید گاز به صفر می رسد (نجف نژاد، ۱۳۸۵).
در مقایسه بین روش تولید گاز و نرخ ناپدید شدن مواد خوراکی با تکنیک کیسه های نایلونی، این روش به خاطر سادگی روش کار، کمتر بودن عوامل ایجاد کننده خطا، نیاز به تعداد کمتر نمونه و همچنین سرعت عمل و تولید اطلاعات اضافی نسبت به روش کیسه های نایلونی می تواند تکمیل کننده و جایگزین مناسبی برای روش کیسه های نایلونی باشد(گتاچیو وهمکاران۱، ۲۰۰۲).
از جمله فاکتورهای مختلفی که تولید گاز را در محیط آزمایشگاه تحت تاثیر قرار می دهند عبارتند از (ادسوگان وهمکاران۲، ۲۰۰۰):
شکل نمونه: آسیاب و خرد کردن، تولیدگاز و تخمیرات را بالا می برد.
Getachew et al -1
Adesogan et al-2
خشک کردن نمونه ها: زدودن اجزاء فرار از تخمیرات سوبستراها به طور غیرمستقیم تولید گاز را کاهش می دهد.
ترکیب بافر: فسفر بالای بافر تولیدگاز را بوسیله جذب پروتونی که استفاده می شود در تولید دی اکسید کربن، کاهش می دهد.
pH و دمای غالب: با کاهش دمای مایع شکمبه تولید گاز کاهش می یابد.
ترکیب سوبسترا و جمعیت میکروبی: میزان گاز تولیدشده به بخش محلول و غیرمحلول سوبسترا نیز بستگی دارد.
انرژی علوفه می تواند بوسیله محاسبه مقدار گاز تولیدی در ۲۴ ساعت و آنالیز مقدار پروتئین خام و چربی خام تعیین شود.
NEL(Mcal/Ib) = [2.20 + (0.272×Gas) + (0.057×CP) + (0.149×EE)]/14.64
که در اینجا :
Gas = گاز تولیدی در ۲۴ ساعت(میلی لیتر بر گرم ماده خشک) ، CP = پروتئین خام در ماده خشک و EE = درصد مولی چربی خام در ماده خشک.
نسبت مولی اسیدهای چرب تولید شده در شکمبه به شرح زیر است.
۴H2+2CO2+ 2 مول استات ۲H2O+ یک مول هگزوز
۲H2O+ 2 مول پروپیونات ۲H2+ یک مول هگزوز
۲H2+2CO2+ بوتیرات یک مول هگزوز
CH4 + ۲H2O CO2 +۴H2
بنابراین نسبت اسیدهای چرب فرار هم روی حجم گاز اثر می گذارند، زیرا فقط تخمیر ماده خوراکی به استات و بوتیرات است که تولید گاز کربنیک و در نتیجه گاز متان می کند و در حدود ۵۰ % حجم گازهای تولیدی شامل گاز کربنیک و متان است که از تخمیر مواد تولید می شوند. تخمیر مواد سریع التخمیر احتمالاً منجر به تولید نسبت بیشتری از پروپیونات می شود و می تواند به ازاء هر واحد اسید چرب فرار تولید شده، گاز تولید شود (منصوری و همکاران، ۱۳۸۲؛ نجف نژاد، ۱۳۸۵).
منصوری و همکاران (۱۳۸۲) ارزش غذایی علف خشک یونجه، علف نی و کاه گندم را با بهره گرفتن از روش تولیدگاز بدست آوردند. تقی زاده و همکاران (۲۰۰۴) خصوصیات تخمیری شبدر، دانه جو و سیلاژ ذرت را با روش تولید گاز و in situ بررسی نموده و همبستگی معنی داری بین داده های تجزیه پذیری in situ و گاز تولیدی ۲۴ ساعت پس از انکوباسیون را ۷۸/۰ = r گزارش کرد.
۱-۱۱- خوشخوراکی و اهمیت آن۱:
با شناخت و بررسی خوشخوراکی نسبی گیاهان می توان از طریق اجرای طرحهای صحیح مرتعداری اقدام به حمایت از گونه های خوشخوراک بومی نموده و بدین وسیله علوفه مناسب برای دامها تهیه نمود. ارزش غذایی گیاهان گاهی تحت الشعاع میزان خوشخوراکی آنها قرار می گیرد زیرا ممکن است بعضی از نباتات از نظر ارزش غذایی برتر باشند ولی دامها رغبت چندانی برای چرای آنها از خود نشان ندهند.
به منظور شناخت اصطلاح خوشخوراکی لازم است که این واژه قبلاً تعریف شود و عواملی که در تعیین آن موثرند مورد بررسی قرار گیرند. خوشخوراکی از نظر معنی مدتها مورد اختلاف نظر متخصصین مرتعی و تغذیه دام بود و تعاریف مختلفی از آن در کتابها و نشریات دیده می شود. از جمله:
دیتن۲ (۱۹۳۱) تعریفی به شرح زیر ارائه نموده است:
خوشخوراکی عبارت است از میل و رغبت نسبی دام در مصرف نباتات علوفه ای.
Palatibility -1
Dayton -2
خوشخوراکی گیاهان عاملی است که دام ها را هنگام چرا تحریک می نماید تا گونه ای از نباتات را بر سایر گونه ها ترجیح دهند.
۱-۱۱-۱- عوامل موثر بر خوشخوراکی:
خوشخوراکی، مجموع عواملی است که سبب می شود گیاه در مقابل گیاهان دیگر از ارزش رجحانی بالاتری برخوردار باشد، عوامل متعددی بر میزان خوشخوراکی گونه های گیاهی تاثیر می گذارند که به طور کلی می توان این عوامل را به دو گروه عوامل مربوط به دام (انتخاب چرایی انواع دام، سن، آبستنی و گرسنگی دام) و عوامل گیاهی (ترکیبات شیمیایی گیاهان، مراحل رشد گیاه، خوشخوراکی و فراوانی گونه های همراه، شرایط محیطی و خصوصیات فیزیکی گیاه) تفکیک کرد (باغستانی و ارزانی، ۱۳۸۴).