از جمله انحرافاتی که متأسفانه امروزه در جامعه اسلامی شایع شده است همین تأثیر پذیری از فرهنگ و انحرافات غرب و شرق میباشد که طی روایات زیر معصومین از ابتلاء به آنها ما را هشدار دادهاند:
پیامبر۳ به سلمان فرمودند: «یَا سَلْمَانُ إِنَّ عِنْدَهَا … یُؤْتَى بِشَیْءٍ مِنَ الْمَشْرِقِ وَ شَیْءٍ مِنَ الْمَغْرِبِ یُلَوَّنُ أُمَّتِی فَالْوَیْلُ لِضُعَفَاءِ أُمَّتِی مِنْهُمْ وَ الْوَیْلُ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ»[۲۶۰]: ای سلمان! آن وقت چیزی از مشرق و چیزی از مغرب بیاورند و امت مرا رنگارنگ کنند، پس وای بر ضعیفان امت من از ایشان، و وای بر ایشان از خدا.
و این یعنی اخلاقشان مختلف باشد، پس در میان آنها اخلاق اسلامی را نمی بینی.[۲۶۱]
و در روایت دیگر، این تأثیر پذیری را به نحو دیگری بیان میدارد آنجا که رسولخدا۳ فرمودند: «لا تقوم الساعه حتى تلحق قبائل من أمتی المشرکین»[۲۶۲]: بر پا نشود ساعت (ظهور) تا این که چند قبیله از امت من به مشرکین ملحق شوند.
که این الحاق به مشرکین یا می تواند به شکل تغییر دین باشد و یا می تواند با پیروی کردن و تأثیر گرفتن از آنها باشد. که احتمال دوم شاید به حقیقت نزدیکتر باشد.
فصل سوم: علل ایجاد یا تشدید انحراف
۱- علل درونی
۲- علل بیرونی
مقدمه
ما در این فصل به علل ایجاد و یا تشدید انحرافات میپردازیم. در این قسمت ما علل را جهت دسترسی راحتتر و نیز بودن نظم در چینش، آنها را به دو بخش درونی و بیرونی تقسیم کردهایم تا از این طریق جهت ارائه راهکار در روند کار نظم بیشتری بر نوشتار ما حاکم باشد. همچنین ذکر این نکته هم مناسب است که برخی از انحرافاتی را که ما در فصل قبل متذکر شدیم، خودشان میتوانند از عوامل ایجاد و یا تشدید انحراف باشند مثل: دجال، تجمل گرایی، بدعتها، غفلت و … . ولی در این فصل ما به برخی از مهمترین آن عوامل میپردازیم که ممکن است برخی از عناوین آن انحرافات نیز در این قسمت باشد.
۳-۱- علل درونی
این علل مربوط به درون خودِ انسان است و نه محیط اطراف و خارج او. به این معنا که این علل از درون، باعث ایجاد و یا تشدید انحراف و کج روی می شود که برخی از مهم ترین موارد آن به قرار زیر است.
۳-۱-۱- دنیا طلبی و دنیا پرستی
رسولخدا در بیان علل انحراف فرمود: «یَا عُمَرُ تَرَکُوا الْقَوْمُ الطَّرِیقَ وَ رَکِنُوا إِلَى الدُّنْیَا وَ رَفَضُوا الْآخِرَهَ»[۲۶۳]: ای عمر! امت راه -هدایت- را ترک کرده ند و میل به دنیا پیدا و آخرت را رها کرده اند.
باز ایشان در روایتی بعد از ذکر انحرافات، در آخرالزمان علت آنها را این گونه بیان میدارد:
«یَا ابْنَ مَسْعُودٍ … هَذَا کُلُّهُ لِلدُّنْیَا وَ هُمْ یَعْلَمُونَ أَنَّهُمْ عَلَى غَیْرِ الْحَقِّ وَ لَکِنْ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ فَهُمْ لا یَهْتَدُونَ رَضُوا بِالْحَیاهِ الدُّنْیا وَ اطْمَأَنُّوا بِها وَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ آیاتِنا غافِلُونَ أُولئِکَ مَأْواهُمُ النَّارُ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ»[۲۶۴]: پسر مسعود! همه –ی این انحرافات- به خاطر دنیاست و خود مىدانند بر غیر حقّ مىروند و لکن شیطان کارهاشان را در نظرهاشان زیبا جلوه داده و در نتیجه از راه حق بازشان داشته و هرگز هدایت نخواهند یافت به زندگى دنیا دلخوش و قانع گشتند و به آن آرامش و اطمینان یافتند آنان که از آیات ما غافل گشتند و جایگاهشان دوزخ است بآنچه عمل کردهاند و کسب نمودهاند.
۳-۱-۲- هوای نفس
از دیگر عوامل درونی ایجاد انحراف و یا تشدید آن میتوان به مسأله نفس انسان اشاره کرد که از طریق وسوسههای شیطانی سبب گمراهی و ایجاد انحراف در اشخاص می شود. خداوند در وجود ما سه مرتبهی نفس را قرار داده است که عبارتند از:
مرتبه اول: «نفس أماره» یا همان نفس سرکش است که انسان را به گناه فرمان مىدهد و به هر سو مىکشاند و لذا امارهاش گفتهاند در این مرحله هنوز عقل و ایمان آن قدرت را نیافته که نفس سرکش را مهار زند و آن را رام کند بلکه در بسیارى از موارد در برابر او تسلیم مىگردد و یا اگر بخواهد گلاویز شود نفس سرکش او را بر زمین مىکوبد و شکست مىدهد.[۲۶۵]
مرتبه دوم: «نفس لوامه» است که پس از تعلیم و تربیت و مجاهدت، انسان به آن ارتقاء مىیابد، در این مرحله ممکن است بر اثر طغیان غرائز گهگاه مرتکب خلافهایى بشود اما فوراً پشیمان مىگردد و به ملامت و سرزنش خویش مىپردازد، و تصمیم بر جبران گناه مىگیرد، و دل و جان را با آب توبه مىشوید، و به تعبیر دیگر در مبارزه عقل و نفس گاهى عقل پیروز مىشود و گاهى نفس، ولى به هر حال کفه سنگین از آن عقل و ایمان است. البته براى رسیدن به این مرحله جهاد اکبر لازم است و تمرین کافى و تربیت در مکتب استاد و الهام گرفتن از سخن خدا و سنت پیشوایان. [۲۶۶]
این مرحله همان است که قرآن مجید در سوره «قیامت» به آن سوگند یاد کرده است، سوگندى که نشانه عظمت آن است: «لا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیامَهِ وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَهِ»[۲۶۷]: «سوگند به روز رستاخیز و سوگند به نفس سرزنشگر»
مرتبه سوم: «نفس مطمئنه» است و آن مرحلهاى است که پس از تصفیه و تهذیب و تربیت کامل، انسان به مرحلهاى مىرسد که غرائز سرکش در برابر او رام مىشوند و سپر مىاندازند، و توانایى پیکار با عقل و ایمان در خود نمىبینند چرا که عقل و ایمان آن قدر نیرومند شدهاند که غرائز نفسانى در برابر آن توانایى چندانى ندارد. این همان مرحله آرامش و سکینه است، آرامش که بر اقیانوسهاى بزرگ حکومت مىکند، اقیانوسهایى که حتى در برابر سختترین طوفانها چین و شکن بر صورت خودنمایان نمىسازند. این مقام انبیاء و اولیا و پیروان راستین آنها است، آنهایى که در مکتب مردان خدا درس ایمان و تقوا آموختند و سالها به تهذیب نفس پرداخته و جهاد اکبر را به مرحله نهایى رساندهاند.[۲۶۸]
این همان است که قرآن در سوره «فجر» به آن اشاره مىکند آنجا که مىگوید: «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ ارْجِعِی إِلى رَبِّکِ راضِیَهً مَرْضِیَّهً فَادْخُلِی فِی عِبادِی وَ ادْخُلِی جَنَّتِی»[۲۶۹]: «اى نفس مطمئن و آرام باز گرد به سوى پروردگارت که هم تو از او خشنود هستى، و هم او از تو، و داخل در زمره بندگان خاص من شو، و در بهشتم گام نه»[۲۷۰]
که در میان این سه نفس، مورد اول انسان را به عرصه گناه و انحراف میکشاند و با وسوسههای دروغین او را مرتکب گناه میکند. لذا در روایتی داریم که امام علی فرمود: «النُّفوسُ طَلِقَهٌ ، لکنَّ أیدِی العُقولِ تُمسِکُ أعِنَّتَها عنِ النُّحوسِ»[۲۷۱]: نَفْس ها افسار گسیخته اند، امّا دست هاى خردها عنان آنها را گرفته نمى گذارند به بدبختى و هلاکت افکنند.
این نکته را هم باید توجه داشت که خطر نفس و غفلتِ از آن، زمان جوانی و پیری نمیشناسد و در هر لحظه از عمر انسان، می تواند با ایجاد وسوسه او را منحرف سازد. همان طور که در روایتی پیامبر فرمود: «نَفسُ ابنِ آدَمَ شابَّهٌ و لَو التَقَت تَرقُوَتاهُ مِن الکِبَرِ ، إلاّ مَنِ امتَحَنَ اللّه ُ قَلبَهُ لِلتَّقوى، و قَلیلٌ ما هُم»[۲۷۲]: نفْس آدمیزاد همواره جوان است حتى زمانى که استخوانهاى ترقوه او از شدّت پیرى سر به هم آورند، مگر کسى که خداوند دل او را با پرهیزگارى خالص کرده باشد و اینان اندکاند.
۳-۱-۳- گناه
از دیگر علل و عوامل درونی ایجاد انحراف و تشدید آن گناهان میباشند که با ارتکاب آنها شخص از مسیر هدایت کم کم خارج شده و به ورطه نابودی کشانیده خواهد شد. در روایتی داریم که بعد از ذکر تعدادی از انحرافات، فرمود: «… ذلک بما عصوا وکانوا یعتدون»[۲۷۳]: این به خاطر معصیت کردن و تجاوز نمودن از حدود الاهی است.
خدای متعال در قرآن کریم میفرماید: «وَ ذَرُوا ظاهِرَ الإِثْمِ وَ باطِنَهُ إنَّ الَّذِینَ یَکْسِبُونَ الاْءِثْمَ سَیُجْزَوْنَ بِمَا کَانُوا یَقْتَرِفُونَ»[۲۷۴]: و گناه را ، چه آشکار باشد و چه پنهان ، ترک گویید . آنان که مرتکب گناه مىشوند ، به سزاى اعمال خود خواهند رسید.
و در جای دیگر فرمود: «بَلَى مَنْ کَسَبَ سَیِّئَهً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطِیئَتُهُ فَأُولئِکَ أَصْحابُ النّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ»[۲۷۵]: آرى ، آنان که مرتکب کارى زشت شوند و گناهشان آنان را در بر گیرد، چنین کسان اهل جهنّماند و جاودانه در آن.
اما در روایتی پیامبر فرمود: «اِحذَرْ سُکرَ الخطیئهِ ، فإِنّ للخَطیئهِ سُکراً کَسُکرِ الشَّرابِ ، بل هِی أشَدُّ سُکراً مِنهُ ، یقولُ اللّه ُتعالى: «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فهم لا یَرجِعُونَ»[۲۷۶]»[۲۷۷]: از مستى گناه بپرهیز؛ زیرا مستى گناه همچون مستى شراب و بلکه شدیدتر از آن است . خداوند متعال مىفرماید : «کر و لال و کورند ، پس آنان [از کفر به ایمان] باز نمى گردند» .
و در روایتی تکان دهنده رسولخدا فرمود: «مَن قارَفَ ذَنباً فارَقَهُ عَقلٌ لا یَرجِعُ إلَیهِ أبداً»[۲۷۸]:هر که گناهى را مرتکب شود عقلى از او جدا شود، که دیگر هرگز به او باز نگردد.
۳-۱-۴- خشم و غضب
از جمله عواملی که می تواند در ایجاد یا تشدید انحراف در آخرالزمان و یا در هر زمانی تأثیر گذار باشد مسئله خشم و غضب است که دوری از آن در بسیاری موراد می تواند نجات بخش انسان از دام گرفتاریها باشد.
با توجه به مشغلهی فکری و جسمی افراد در آخر الزمان و جهت گیری آنها به سمت و سوی دنیا طلبی و دنیا خواهی، موضوع خشم و غضب نمود بیشتری پیدا می کند از آن جهت که افراد برای رسیدن به اهداف خود از هر وسیلهای استفاده می کنند تا به آن هدفشان برسند از جمله آن وسائلِ شرّ و ناپسند استفاده از قوهی خشم و غضب در مسیر نادرست است و می تواند زمینه ساز ایجاد یا تشدید آسیبها و انحرافات اخلاقی و فکری در جامعه گردد. روایات زیادی بر کلید بودن خشم برای هر بدی تأکید دارند مثلاً در روایتی امام صادق فرمودند: «الغَضَبُ مفتاحُ کُلِّ شرٍّ»[۲۷۹]: خشم و غضب کلید هر بدی است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۳-۱-۵- شهوت
با توجه به اهمیت این بحث و ثوابهایی که خداوند برای کسی که در مقابل شهوات خویشتنداری می کند مقرر کرده است، باید توجه داشت که این مورد از موارد بسیار جدی در ایجاد انحراف و یا تشدید آن در افراد میباشد که اگر شخص در نگهداری خود از مهلکه شهوات با استعانت از خداوند کوتاهی کند و غفلت بورزد هیچ وقت روی سعادت و جاودانگی را نخواهد دید. لذا نفس تا تربیت نشده باشد سرکش است و میل به هرزگی دارد و همین میل به هرزگی و آزاد بودن موجبات بسیاری از انحرافات و گناهان را ایجاد می کند و در نهایت، در مرتبهای بالاتر سبب قطع ارتباط با خداوند می شود که باید با برنامهای جدی و معقول آن را رام و مهار کرد.
چنانچه در روایتی رسول خدا ص فرمود: «رُبَّ شَهْوهِ ساعهٍ تُورِثُ حُزنا طویلاً»[۲۸۰]: چه بسیار است شهوتی گذران و ناپایدار که حزن و اندوهی طولانی به دنبال خواهد داشت.
۳-۱-۶- غفلت
غفلت از یاد خدا و یا هر چیز سازندهای مثل یاد مرگ و قیامت و … از این قبیل می تواند نقش به سزایی در ایجاد انحراف و یا تشدید آن داشته باشد. که در آخرالزمان این انحراف و غفلت از یاد خدا به دلیل غرق شدن مردم در معاصی، در امت اسلام شیوع مییابد. در اهمیت این موضوع خدای متعال در قرآن فرموده است که: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللّه َ ذِکْراً کَثِیراً»[۲۸۱]: اى کسانى که ایمان آورده اید! خدا را فراوان یاد کنید.
و در روایتی امام علی فرمود: «ما ابْتُلِی المؤمنُ بشَیءٍ هُو أشَدُّ علَیهِ من خِصالٍ ثلاثٍ یُحْرَمُها. قیلَ: و ما هُنَّ؟ قالَ:المُواساهُ فی ذاتِ یَدِهِ ، و الإنْصافُ مِن نَفسِهِ ، و ذِکرُ اللّه ِ کثیرا . أمَا إنّی لا أقولُ لکُم: سبحانَ اللّه و الحمدُ للّه ، و لکنْ ذِکرُ اللّه ِ عند ما أحَلَّ لَهُ ، و ذِکْرُ اللّه ِ عند ما حَرَّمَ علَیهِ»[۲۸۲]: سختترین بلا براى مؤمن محروم شدن از سه خصلت است. عرض شد: آن سه کدامند؟ فرمود: کمک مالى [به برادران خود] ، انصاف داشتن و یاد خدا در همه حال. مقصودم به زبان آوردن «سبحان اللّه» و «الحمد للّه» نیست؛ بلکه منظورم به یاد خدا بودن در مواردى است که خداوند برایش حلال و یا حرام کرده است.
و در ثواب و اجر برپا داشتن یاد خدا، پیامبر فرمود: «ما جَلسَ قَومٌ یَذْکرونَ اللّه َ إلاّ ناداهُم مُنادٍ مِن السّماءِ : قومُوا فَقد بُدِّلَتْ سیّئاتُکُم حَسَناتٍ و غُفِرَتْ لَکُم جَمیعا»[۲۸۳]: هیچ گروهى در انجمن خود یاد خدا نمىکنند، مگر آن که ندا دهندهاى از آسمان بر آنان ندا مىدهد: برخیزید! که خداوند گناهان و زشتیهایتان را به نیکى بدل کرد و همه شما را آمرزید.
۳-۱-۷- جهل
خودِ جهل یکی از عواملی است که در ایجاد انحراف تأثیر به سزایی دارد. همانطور که در روایتی امام علی فرمود: «الجَهلُ فی الإنسانِ أضَرُّ من الآکِلَهِ فی البَدَنِ»[۲۸۴]: نادانى در انسان، زیان بارتر است از بیمارى خوره در بدن.
و باز در روایت دیگری فرمود: «الجَهلُ مَعْدِنُ الشَّرِّ»[۲۸۵]: نادانى، معدن بدى است.
۳-۱-۸- عدم ترس از خداوند
در روایتی رسول خدا بعد از ذکر تعداد زیادی از انحرافات در بیان علت آنها فرمود: «مَا مِنْ یَوْمٍ إِلَّا یَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَ فَبِی تَغْتَرُّونَ أَمْ عَلَیَّ تَجْتَرِءُونَ أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُونَ فَوَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَوْ لَا مَنْ یَعْبُدُنِی مُخْلِصاً مَا أَمْهَلْتُ مَنْ یَعْصِینِی طَرْفَهَ عَیْنٍ وَ لَوْ لَا وَرَعُ الْوَرِعِینَ مِنْ عِبَادِی لَمَا أَنْزَلْتُ مِنَ السَّمَاءِ قَطْرَهً وَ لَا أَنْبَتُّ وَرَقَهً خَضْرَاءَ فَوَا عَجَبَاهْ لِقَوْمٍ آلِهَتُهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَ طَالَتْ آمَالُهُمْ وَ قَصُرَتْ آجَالُهُمْ وَ هُمْ یَطْمَعُونَ فِی مُجَاوَرَهِ مَوْلَاهُمْ وَ لَا یَصِلُونَ إِلَى ذَلِکَ إِلَّا بِالْعَمَلِ وَ لَا یَتِمُّ الْعَمَلُ إِلَّا بِالْعَقْلِ»[۲۸۶]: در آن موقع روزى نیست که خداوند به آنها نفرماید: آیا از رحمت من مغرور شدهاید؟ یا بر من جرأت پیدا کردهاید؟ «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُونَ»[۲۸۷] یعنى آیا گمان کردید که شما را بیهوده آفریدهایم و به سوى ما بازگشت نمیکنید؟ به عزت و جلال خودم سوگند اگر به خاطر آنها که از روى اخلاص مرا عبادت می کنند نبود، به اندازه یک چشم به هم زدن به کسانى که نافرمانى من می کنند مهلت نمیدادم. اگر به واسطه تقواى پرهیزکاران بندگانم نبود، یک قطره باران از آسمان فرود نمىفرستادم، و یک برگ سبز از زمین نمىرویانیدم، عجب از مردمى که اموالشان را خدا میدانند. و آرزوهاشان طولانى و عمرشان کوتاه است! در عین حال چشم دارند که در جوار رحمت حق منزل کنند، در صورتى که جز با عمل به آن نمیرسند، و عمل هم بدون عقل کامل نمی شود!
۳-۲- علل بیرونی
این علل از جمله مواردی است که از بیرون و محیط اطراف بر انسان تأثیر می گذارد و سبب ایجاد و یا تشدید انحراف می شود. که برخی از مهمترین موارد آن به قرار زیر است.
۳-۲-۱- شیطان
در این بخش لازم است که راههای حمله شیطان را مورد بررسی قرار بدهیم و بدانیم که او از چه طرقی بر ما یورش می آورد.
شیطان در مبارزهاش از سیاست تدافعی و نیز سیاست ضربه و گریز استفاده نمی کند بلکه سیاست های اصولی او عبارتند از:
۳-۲-۱-۱- سیاست هجوم همه جانبه
قرآن درباره این نوع سیاست حمله شیطان میفرماید: «قالَ فَبِما أَغْوَیْتَنی لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقیمَ * ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرین»[۲۸۸]