((شوارتز)) و(( بیلیسکی )) (۱۹۸۷)تعریف مفهومی از ارزش ها ارائه کردند که پنج وجه اصلی ارزش ها را که به دفعات متعدد در ادبیات تحقق آمده بود به هم مرتبط می کرد:
الف)مفاهیم یا باور هایی هستند که ب) مرتبط یا حالت های غایی مطلوب بوده ج) فراتر از موقعیت های خاص قرار می گیرند د) راهنمای انتخاب و ارزیابی رفتار و حوادث به شمار میروند و هـ) بر اساس اهیمت نسبی شان رتبه بندی میشوند .(شوارتز، مترجم فرامرزی،۱۳۷۸،ص۱۱۵).
در مورد این که ارزش چیست ،باید گفت ارزش چیزی است که از نظر فکری دارای بها و قیمت و در عین حال برخوردار از حرمت و قداست است . در زبان فارسی ارزش را عبارت دانسته از بها ، قیمت ، قدر ، برازندگی ، شایستگی ، زیبندگی ، قابلیت ، اعتبار یک سند و …. (فرهنگ معین ).
در زبان عربی نیز تقریبا همین مفاهیم مد نظر است .ارزش ان چیزی است که اگر در فردی باشد، او را در خور حرمت و شایستگی میسازد (قائمی،۱۳۸۱،ص۲۹). ارزش شامل صفاتی است که آدمی وجود ان ها را در عرصه اخلاقی ،فکری و شغلی آرزومند است .ارزش ،صفتی است گرانقدر و بهادار که آدمی
رابزرگ میکند و انسان ها مایل به داشتن ان هستند . در نهایت می توان گفت که ارزش ، یک فکر ،یک ایده یا یک باور است که از قداست و حرمت برخوردار است . البته ارزش امری خاص برای انسانها است و دارنده ی ان به علت عقل ، آزادی ، تعهد، مسئولیت و … آن را انتخاب کرده ،و به عنوان عامل حرکت مورد استفاده قرار میدهد .
در حورزه روانشانسی می توان از(( روکیج))۱ نام برد که سهم نظری قابل توجهی از مطالعات مربوط به ارزش ها را به خود اختصاص داده است . وی ارزش را چنین تعریف میکند: (( ارزش، باوری پایداری است که فرد با تکیه بر ان ،یک شیوه خاص رفتار یا حالت غایی را که شخصی یا اجتماعی است، یک شیوه رفتاری یا یک حالت غایی که در نقطه مقابل حالت برگزیده قرار دارد ،ترجیح میدهد)) (بورگاتا،۱۹۹۳،فیدر،۱۹۷۵) وی همچنین خاطر نشان میکند : ((در تعریف ماهیت ارزش های انسانی پنج فرض وجود دارد :
-
- تعداد کل ارزش ها هر شخص نسبتا کم است ، ۲- همه انسان ها در جات متفاوت ارزش های یکسانی دارند ،۳- ارزش ها در قالب نظام های اموزشی سازمان مییابند؛ ۴- پیشینه ی ارزش ها ی انسانی را می توان در فرهنگ ،جامعه ، نهاد ها و شخصیت ها آن ها یافت و۵- پیامد ارزش ها ی انسانی عملا در همه ی پدید ه هایی متجلی خواهند شد که دانشمندان علو م اجتماعی شایسته ی تحقیق و شناخت می دانند. در حوزه جامعه شناسی نیز می توان به تعریف(( رفیع پور )) از ارزش اشاره نمود : ((ارزش یک نوع درجه بندی ، طبقه بندی و امتیاز بندی پدیدهاست از خوب تا بد ، یا از مثبت تا منفی (رفیع پور،الف۷۸،ص۲۶۹).
در نهایت ((شوارتز )) ۲ ارزش ها را همچون اهدافی فرا موقعیتی با درجات متفاوتی از اهمیت تعریف میکند که چون اصولی راهنما در خدمت زندگی فرد یا دیگر واقعیت های اجتماعی قرار می گیرند . ((شوارتز)) ارزش ها را همچون اهدافی در نظر میگیرد و در این جا منظور از اهداف این است که آن ها : ۱- در خدمت حداقل بخشی از واقعیت های اجتماعی هستند، ۲- میتوانند برانگیزاننده ی کنش با تعیین کننده جهت و میزان بار احساسی ان باشند، ۳- آن ها کارکردی چون معیا ربرای قضاوت، توجیه یا تصدیق کنش دارند،و ۴- هم از طریق نهادینه کردن ارز شها گروه غالب و هم از طریق تجربیات منحصر به فرد شخصی فراگرفته میشوند(شوارتز،مترجم فرامرزی،۱۳۷۸).
دکتر غلامحسین توسلی در کتاب ((نظریه جامعه شناسی )) به تعیین واژه ((ارزش)) می پردازد و می نویسید : ((ارزش ها احساسات ریشه دار و عمیقی هستند که اعضای جامعه در ان شریکند . این ارزش ها ، اعمال و رفتار جامعه را تعیین میکنند)) (توسلی ،۱۳۶۹ ،ص ۶۹ ). وی همیچنین می نویسد: ((ارزش ها ، عقاید ریشه داری هستند که گروه اجتماعی هنگام سوال درباره ی خوبی ها، برتری ها و کمال مطلوب ، به ان رجوع میکند)) (توسلی،۱۳۶۹،ص۷۳) .
دکتر پرویر صانعی در کتاب ((جامعه شناسی ارزش ها)) می نویسد: «مقصود از ارزش ها انواع گوناگون واقعیات و اموری هستند که احتیاجات انسان را براورده میکنند .به عبارت دیگر ارزش ها، واقعیات مرجح هستند»(صانعی،۱۳۷۹،ص۳۲) . او در فراز دیگری از این کتاب ، تعریف خود را کامل تر میکند : «برای رسیدن به اهداف و مقاصد گوناگون که ما آن ها را ارزش می نامیم …افراد از وسایلی که دردسترس دارند استفاده میکنند، لیکن شکل و زمان ارضا ی خواست ها یا تامین ارزش ها تنها در چار چوب فرهنگ و سازمان اجتماعی و با شرایط و محدودیت هایی که در جامعه وجود دارد، صورت میگیرد» (صانعی ،۱۳۷۹،ص ۳۹)
حال سوالی پیش میآید و ان این که ارزش ها چگونه راه خودکنترلی را در پیش می گیرند و چگونه ارزش ها ی قوی تر، بر قواعد مکتوب ورویه های اداری تاثیر میگذارند، و سرانجام اینکه ارزش ها چگونه از راه دور کنش ها را تحت نظر دارند ؟ در این خصوص«پاتریشا مک لگان»و«کریستونل» در کتاب «عصر مشارکت »و با ظرافت ، مکانیسم تاثیر گذاری ارزش ها را بدین صورت تبیین کردهاند :« ارزش ها ،اصول واخلاقیاتی هستند که در وجود هر شخص جا ی می گیرند و حتی زمانی که کسی توجهی ندارد ،راهنمای اعمال و انتخاب های آن ها میشوند بنابرین ارزش ها در تضمین رفتار سازگار، بسیار قدرتمند تر از رویه ها ،قواعد یا سرپرستی دقیق هستند. رویه ها و قواعد، زمانی موثرند که شخصی موجب اعمال و تقویت آن ها شود. بیشتر تعمیم ها و اعمال را نمی توان به دقت زیر نظر گرفت .ارزش ها از دور عمل میکنند . همیشه حاضر و ناظراند که انسان ها با نظارت بیرونی دیگریابدون آن چگونه نسبت به موقعیت ها واکنش نشان میدهند (مک لگان ،مترجم اسلامیه، ۱۳۸۰، صص ۷۷-۷۸).
با مرور تعاریف متعددی که از ارزش ارئه شده است ،می توان دریافت که بیشتر تعاریف، برداشت مثبتی از ارزش داشته و آن را پسندیده و مطلوب تلقی نموده و به طور ضمنی یا وضوح به خصوصیت برتری آن اشاره کردهاند .
با مطالعه خصوصیت های مشترک تعریف های مختلف ، به تعبیر ی از ارزش دست می یابیم که مبتنی بر سه گزاره ی زیر است ( و ن د ث ، اسکاربروگ، مترجم افتخاری، ۱۳۷۸، ص ۱۳):
-
- ارزش بدون واسطه قابل روئیت نیست .
-
- ارزش با ملاحضاتی اخلاقی ارتباط دارد .
- ارزش تعبیری از خواستنی ها و مطلوب هاست .
۲-۲-۳- نسبی و مطلق بودن ارزش ها
یکی از مسائل مهم فلسفه اخلاق ، مسئله نسبی یا مطلق بودن ارزش ها ست . موضوع پرچالشی که در آغازین صبحدم مباحثی فلسفی ، جلوه خیره کننده داشته است .
آغازین صبحدم مباحث فلسفی ، جلوه خیره کننده داشته است .