سازمان [۳۱]: یک سازمان نه تنها اداری سیستم ها و ساختارهای مشهود است، بلکه همچنین شامل زیرساخت های نامشهود ، داراریی های معنوی، فرآیندها و فرهنگ نیز می باشد.
تجدید و توسعه[۳۲]: به عنوان جنبه نامشهود هر چیزی که باعث خلق ارزش در آینده گردیده اما اثرآن در حال حاضر مشخص نیست .
اگر چه ادوینسون و مالون پیشرفتهای زیادی در رابطه با اندازه گیری ICداشته اند اما روس و روس (۱۹۹۷) پیشرفت های ملموسی در یکپارچگی معیارهای IC و حرکت به سمت یک معیار واحد ( رویکرد کل نگر به ارزش)[۳۳]داشتند . آنها در تحقیقی دیگر و در طبقه بندی شبیه به طبقه بندی ادوینسون و مالون ، IC را به سرمایه انسانی ، سرمایه سازمانی و سرمایه ارتباطی تقسیم کرده و این سه دسته را در یک سطح افقی قرار داده اند [۳۴] . در این طبقه بندی اجزاء سرمایه فکری با جزئیات بیشتری معرفی شده است :
سرمایه انسانی : شامل دانش فنی ، مهارتها ، ویژگیهای رهبری مدیران ارشد، نوآوریها ، انگیزش (بعد مالی و غیرمالی ) و قابلیت سازگاری است.
سرمایه ساختاری: فرهنگ شرکت، ساختار، فرایندها و رویه های کاری
سرمایه رابطه ای : رابطه با مشتری جهت اطمینان از میزان رضایت آنها از محصولات وخدمات ارائه شده ، ارتباط با تامین کنندگان جهت اطمینان از ارائه مواد اولیه باکیفیت .[۳۵]
۲-۷-۳ مدل استیوارت
استیورات در سال ۱۹۹۱ و در مجله فورچون ICرا عبارت از دانشی که از طریق تبدیل مواد خام [۳۶] به محصولاتی که آنها را ارزشمندتر می سازد معرفی کرده است . استیورات هم هچون محققان قبلی IC را ترکیبی از دو دسته HCو SC دانسته و سرمایه سازمانی را زیر مجموعه ای از SC قلمداد کرده است . او عقیده دارد که هر شرکتی هر سه سرمایه مذکور را دارد اما براساس شرایط متفاوت ، تاکید بیشتری بر روی یکی از این سرمایه ها می کند. از منظر استیورات اجزای سرمایه فکری عبارتند از :
سرمایه انسانی : که اشاره به مهارتها و دانش فردی کارکنان شرکت دارد.
سرمایه ساختاری: شامل مالکیت معنوی ، متدولوژی ، نرم افزار، اسناد و مصنوعات دانشی دیگر .
سرمایه مشتری: به معنی ارتباط با مشتریان و عرضه کنندگان است .
۲-۷-۴ مدل سالیوان
سالیوان یکی از پایه گذاران و شریک تجاری گروه مدیریت سرمایه های فکری است . گروه مدیریت سرمایه های فکری یک شرکت مشاوره ای است که فعالیت هایش بر ایجاد و تولید ارزش از سرمایه های فکری متمرکز شده است . براساس نظریه این گروه ، از کنار هم قرار دادن دو رکن اساسی سرمایه انسانی و دارایی های فکری می توان به مفهوم و جایگاه سرمایه های فکری دست یافت . مطابق این مدل ، سرمایه های فکری از سه جزء تشکیل شده اند :
منابع انسانی : در این منابع هوش و خردکارکنان سازمان را در نظر گرفته می شوند . منابع انسانی منشاء فن ، تخصص و حافظه سازمانی در خصوص موضوعات و حائز اهمیت برای سازمان هستند. منابع انسانی ، شامل تجارب جمعی ، مهارت و فوت و فن عمومی تمام کارکنان بنگاه است .
دارایی های فکری : دانش مشهود طبقه بندی شده و یا توضیحات فیزیکی از دانش خاصی را شامل می شود که سازمان می تواند ادعای مالکیت آن را نموده و بدون ایجاد مشکلی در حقوق معنوی ، آنها را به سازگی خرید و فروش کند . هر تکه ای از دانش سازمان ، که معمولاً به شکل مستند کاغذی یا کامپیوتری است ، به عنوان دارایی فکری سازمان تلقی شده مورد حمایت و حفاظت قرار گیرد . دارایی های فکری منشاء ایده ها و نوآوری هایی هستند که شرکت ها و بنگاه ها آنها را تجاری می نمایند .
مالکیت معنوی : مالکیت معنوی یک نوع دارای فکری است که بصورت قانون قابلیت حمایت ، حفاظت و پیگیری را داراست . از موارد مالکیت معنوی می توان به حق اختراع ، حق تالیف ، علائم و نشان تجاری و اسرارو رموز تولید تجاری اشاره نمود.
۲-۷-۵ مدل بونفرر
بونفرر(۲۰۰۳) اعتقاد به این دارد که بایستی مابین چهارجزء سرمایه فکری شامل سرمایه انسانی ، سرمایه ساختاری، سرمایه بازارو سرمایه نوآوری تمایز قائل شد.
سرمایه انسانی : مجموعه ای از دانشهای فنی و روتین موجود در تفکرات کارکنان است .
سرمایه ساختاری: همه آیتم های نامشهود از دانش ضمنی که قابل تفکیک هستند را شامل می شود .
سرمایه بازار: استعدادهای سازمانی در ارتباط با جهان خارج ( به عقیده بونفر این جزء شامل پایگاه داده ، سهم بازار، شهرت و اعتبار ومحصولات و خدمت جدید است ) است .
سرمایه نوآوری : قابلیت های نوآوری سازمان را در برمی گیرد .
از سوی دیگر وی در رویکرد ارزش پویایی IC ، شاخص های ویژه ای را مدنظر قرار داده که بر روی بعد پویا و سازمانی عملکرد اجتماعی – اقتصادی[۳۷] تمرکز کرده و تحت شرایط مختلفی در سطوح خرد و کلان اقتصادی قابل اجرا است . وی در روش ارزش پویایی IC، چهار بعدی به توانمندی رقابتی شدن سازمان می گردد را با یکدیگر یکپارچه کرده است (شکل ۸-۲).
منابع بعنوان ورودی ها : که اشاره به منابع مورد نیاز فرآیندهای تولیدی شامل منابع مشهود ، میزان سرمایه گذاری در R&D و اکتساب تکنولوژی مناسب و … دارد.
فرایندها : که نقش آنها درصف آرایی و بکارگیری آن دسته از استراتژیهای پویایی است که بر مبنای فاکتورهای نامشهود شکل گرفته اند .
سرمایه فکری: بوسیله ترکیبی از منابع نامشهود ساخته شده و می تواند به نتایج ویژه ای مانند دانش جمعی، حق ثبت و اختراع ها ، علامت تجاری ، شهرت ، رویه های عادی خاص و شبکه های همکاری منجر شود.
سطح خروجی ها : عملکرد سازمان ها (سهم بازار ، کیفیت محصولات وخدمات ) به صورت سنتی از طریق تحلیل موقعیت بازار محصولات و خدمات اندازه گیری می شود [۳۸].
فرایندها
خروجی ها
سرمایه فکری
منابع و توانمندی ها
شکل ۹-۲- چارچوب ۴بعدی سرمایه های فکری بونفر
بونفر این چهار بعد را در یک چهارچوب یکپارچه تبدیل کرده و یک ارتباط بین ورودی ها (منابع ) ، فرایندها ، دارائیهای نامشهودو عملکرد شرکت مطرح کرد.
۲-۷-۶ مدل بنتیس
بنتیس در سال ۱۹۹۸و به دنبال نظریه های قبلی خود ، سرمایه های فکری را متشکل از سه جزء سرمایه مشتری ، سرمایه ساختاری و سرمایه انسانی دانست . از منظر وی بخش عمده سرمایه انسانی را دانش ضمنی افراد تشکیل می دهد . این دانش شامل مهارتهای تجاربی هستند که به راحتی نمی توان آنها را بصورت بند به بند اذعان کرد . بونتیس عقیده دارد که سرمایه انسانی دارای اهمیت بسیاری زیادی است چرا که منبع اصلی خلاقیت و نو آوری محسوب می شود . وی سرمایه ساختاری را شامل مکانیزم ها و ساختارهای سازمانی دانسته که در رساندن کارکنان به ماکزیموم عملکرد، نقشی پشتیبان دارند. بنتیس این اجزاء را شامل فرهنگ، سیستم های اطلاعاتی ، R&D ، فرایندها ، امور جاری و کارایی هریک از آنها می داند. سرمایه مشتری نیز از منظر بنتیس شامل شناخت کانال های بازاریابی و دانش ارتباط با مشتریان است که هر یک از این دونقش بسیار مهمی را در یک سازمان برعهده دارند . علاوه بر این وی جنبه های دیگری مانند ارتباط با رقبا و تامین کنندگان را از اجزاء مهم این سرمایه برشمرده است [۳۹].
۸-۱۸-۲- مدل هانس و لاواندال
طبقه بندی دیگری که بایستی از آن نام برد طبقه بندی هانس و لاواندال( ۱۹۹۷)[۴۰] است . در این طبقه بندی منابع شرکت به دو دسته مشهود و نامشهود تقسیم می شود. در این مدل منظور از منابع نامشهود IC می باشد که این دو محقق آنها را به دو دسته اصلی منابع ارتباطی و شایستگی تقسیم کرده اند . شایستگی ها به توانایی برای اجرای یک کار خاص اطلاق می شود و به دو سطح فردی ( دانش ، مدل هانس و لاواندال مهارتها ، استعدادو توانمندیها) و سازمانی ( اطلاعات محورها ، پایگاه داده ها ، تکنولوژی و رویه ها ) تقسیم می شود. منابع ارتباطی نیز اشاره به شهرت شرکت ، وفاداری مشتریان ، و ارتباطات شرکت با مشتریان دارد .
بعدها لاواندال دو مقوله ارتباط و شایستگی را براساس آنکه کارمند محور و یاسازمان محور باشد به دو گروه فرعی فردی و جمعی تقسیم نمودند . این تقسیم بندی کمک می نماید تا مابین منابع IC که وابسته به افراد است و منابع IC که وابسته به سازمان است تمایز قائل شویم .[۴۱]
۹-۱۸-۲- مدل لین
لین در سال ۱۹۹۸ سرمایه فکری را تحت عنوان ایده ها ی ارزشمند و توانایی برای نوآور بودن تعریف نمود . تجربه نشان داده است که این دوفاکتور در صورت محقق شدن جزء مهمترین فاکتورهای هستند که آینده یک سازمان را تضمین می کند وی سرمایه های فکری را متشکل از سه جزء سرمایه انسانی ، سرمایه ساختاری و سرمایه مشتری (ارتباطات) دانسته است . در زیراجزای که وی برای هریک از این سه جزء در نظر گرفته است را به اجمال بررسی می کنیم .
سرمایه انسانی : سرمایه انسانی شامل فاکتورهای انسانی مانند هوش، مهارت ، تخصص، تجربه و توانایی های یادگیری است . این سرمایه تماماً و به افراد موجود در درون یک سازمان متکی است و نمی تواند تحت مالکیت سازمان دربیاید .
سرمایه ساختاری: لین اصطلاح رویه و امور جاری را جایگزین عنوان سرمایه ساختاری دانسته و آن را شامل خط مشی ، فرهنگ، سیستم های اطلاعاتی و نرم افزارهای اختصاصی شرکت می داند.
سرمایه مشتری : همانند بونتیس وی نیز سرمایه مشتری را شناخت کانالهای بازاریابی و دانش ارتباط با مشتریان دانسته و جنبه های دیگر مانند ارتباط با رقبا و تامین کنندگان را از اجزای مهم این سرمایه برشمرده است . برخلاف بونتیس ، لین عقیده دارد که سرمایه مشتری بخش پایانی و هدف نهایی در بحث سرمایه های فکری محسوب نمی شود بلکه دارایی های معنوی این بخش را به عهده دارند که به نوعی مشهودترین جزء IC هستند . از نظر وی حق ثبت و اختراع ها و حق التالیف ها مهمترین اجزاء IP به حساب می آید .[۴۲]
۲- ۸ شباهت موجود در تعاریف و اجزای مدلهای سرمایه های فکری :
این مدلهای حداقل شامل موارد زیر است :
- دانش و تجربه قرار گرفته شده در افراد هم بطور رسمی و هم بطور غیررسمی