۶- تواضع و فروتنی از جمله شاخص ترین خصوصیات اخلاقی شیخ مرشد است. (همان: ۱۲۰)
۳-۱-۳- اعتقادات شیخ مرشد
شیخ مرشد به عنوان یک عارف، اعتقاداتی دارد که همه از ایمان او سرچشمه می گیرد. اعتقاداتی که همه محوریت دینی و الهی دارند. این اعتقادات به عنوان بخشی از درون مایه کتاب فردوس المرشدیه مطرح است که در این جا به طور خلاصه به آن اشاره می کنیم :
۱-بدان رحمک الله که خدای تعالی یکی است بی همتا و به یگانگی صمد است (همان: ۳۵۶)
۲- و اعتقاد کنیم که مصطفی صلی الله علیه آله و سلّم بنده و رسول خداست و خاتم پیغامبرانست و بعد از وی هیچ پیغامبری نخواهد آمد. (همان: ۳۵۷)
۳-اعتقاد کنیم که شفاعت پیغامبر صلی الله علیه و سلم مر امتان را حق است. (همان: ۳۵۸)
۴- و اعتقاد کنیم که رفتن پیغامبر به معراج حق بود. (همان: ۳۵۸)
۵- و اعتقاد کنیم که حق تعالی مستوی است بر عرش بی چون و چگونه. (همان: ۳۵۸)
۶-و اعتقاد کنیم که حق تعالی موصوف است بدان صفات که خود را بدان صفت یاد کرد و موصوف است بدان نام ها که خود را بدان نام خواند. (همان: ۳۵۸)
۷-و اعتقاد کنیم که حق تعالی و تقدس آدم را علیه السلام به ید خود آفرید. (همان: ۳۵۹)
۸-اعتقاد کنیم آنچه در قرآن و حدیث آمده است از صفات حق تعالی هم چون وجه و عین و ید و سمع و بصر واتیان، یعنی روی و چشم و دست و گوش و شنوایی و بینایی و آمدن امثال این همه حق است. بی شبه.» (همان: ۳۵۹)
۹-واعتقاد کنیم که حق تعالی هر چه خواست بود و هر چه خواهد بباشد و هر چه نخواست نبود و هر چه نخواهد نباشد. و هیچ کس را راه نیست. (همان: ۳۵۹)
۱۰- و اعتقاد کنیم که قرآن کلام الله است و مخلوق نیست. در دل ها محفوظ است و در زبان ها خوانده و در مصحف ها نبشته. (همان: ۳۵۹)
۱۱- و اعتقاد کنیم که کسب های بندگان همه آفریده ی حق تعالی است و هیچ آفریدگار نیست به جز حق تعالی. (همان: ۳۶۰)
۱۲- و اعتقاد کنیم که حق تعالی دیدنی است در آخرت که اهل بهشت او را در بهشت به ببینند. (همان: ۳۶۰)
۱۳- و اعتقاد کنیم که ایمان قول است به زبان، یعنی کلمه ی لا اله الا الله گفتن و محمد رسول الله گفتن. (همان: ۳۶۰)
۱۴- و اعتقاد کنیم که هیچ کس از اهل توحید از جمله ی اهل قبله به گناه کافر نشود مادام که تمسّک کرده باشد به ایمان و توحید و اقرار. (همان: ۳۶۰)
۱۵- و اعتقاد کنیم که حق تعالی قومی از دوزخ بیرون آورد و به شفاعت شفاعت کنندگان و برایشان رحمت کند و به بهشت برد. (همان: ۳۶۱)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۱۶- و اعتقاد کنیم که مرگ حق است، و سوال منکر و نکیر حق است و عذاب و راحت گور حق است. (همان: ۳۶۱)
۱۷- و اعتقاد کنیم که خصومت در دین روا نیست (همان: ۳۶۱)
۱۸- و اعتقاد کنیم که امیر المؤمنین ابوبکر رضی الله عنه بعد از رسول الله (ص) خلیفه بود به حق و فاضل ترین همه ی صحابه بود و بعد از وی امیرالمؤمنین عمر رضی الله عنه و بعد از وی امیرالمؤمنین عثمان رضی الله عنه بود و بعد از وی امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب رضی الله عنه بود و ایشان هر چهار خلقاء راشدین بودند. (همان: ۳۶۲)
۱۹- و اعتقاد کنیم که صحابه ی ده گانه در بهشت اند به حکم حدیث
۲۰- و اعتقاد کنیم که بهشت و دوزخ آفریده است، بهشت از برای پیغامبران و مؤمنان و دوزخ از برای مشرکان و منافقان. (همان: ۳۶۲)
۲۱- و اعتقاد کنیم که نماز پنج گانه فریضه است و واجب است آن را برپای داشتن از پس هر امام که باشد. (همان: ۳۶۲)
۲۲- و اعتقاد کنیم که جهاد کردن فرض کفایت است. (همان: ۳۶۲)
۲۳- و اعتقاد کنیم که عیسی علیه السلام از آسمان فرود آید و بتان بشکند و خوکان بکشد و جزّیت بنهد و دجّال بکشد. (همان: ۳۶۳)
۲۴- و اعتقاد کنیم که آمدن یأجوج و مأجوج و دابه الارض و دجِّال حق است و یأجوج مأجوج بیرون آیند و آب های دریاها بیاشامند. (همان: ۳۶۲)
۲۵- و اعتقاد کنیم که هر شرابی که مستی کند اندک و بسیار آن حرام است. (همان ۳۶۲)
۲۶- و اعتقاد کنیم که خون ناحق ریختن و مال مسلمانان به ظلم گرفتن حرام است. (همان: ۳۶۲)
۲۷- و اعتقاد کنیم که آنچه بر مصطفی (ص) فرود آمد همه حق است. (همان: ۳۶۳)
۲۸- و اعتقاد کنیم که بعد از پیغامبر (ص) هیچ پیغامبری دیگر نخواهد بود. (همان: ۳۶۳)
۲۹- و اعتقاد کنیم که هیچ کس از امت وی نباید رنجانیدن و برایشان نباید ظلم کردن. (همان: ۳۶۳)
۳۰-و اعتقاد کنیم که طلب علم باید کردن و قرآن و اخبار باید خواندن و بدان عمل باید کردن. (همان: ۳۶۳)
محمود بن عثمان در پایان به قول شیخ مرشد می نویسد آنچه بیان شد اصل و پایه و اساس دین است و مذهب و کیش اهل یقین می باشد.
۳– ۱ – ۴ – آداب غذا خوردن شیخ مرشد
اولیاء خدا وعارفان راه حق و اصحاب معرفت در انتخاب و تناول غذا جانب احتیاط را نگه می داشتند تا مبادا شک و شبهه ای در مباح بودن آن ایجاد شود. قوت اصلی شیخ از گندم و جو بود. او در عنفوان جوانی پیوسته در حال روزه بود و با نان جوین روزه می گشود . اما شیخ مرشد بعضی از غذاها را ترک کرده بود و به هیچ وجه تناول نمی کرد. او در ابتدا روزهی خویش را با نان جوین باز می کرد اما آن را ترک کرد. و به سبب خوردن نان جوین باد در شکم وی پدید آمد ناچار ترک نان جوین کرد.» ( محمود بن عثمان، ۱۳۳۳ :۷)
از جمله غذاهایی که شیخ از آن پرهیز می کرد. گوشت بود او در ابتدا گوشت می خورد اما بر اثر یک اتفاق، برای همیشه از خوردن گوشت پرهیز کرد: «گفت سبب آن که ترک گوشت کردم آن بود که وقتی به حج می رفتم، چون به بصره رسیدم، روزی در خدمت جمعی از مشایخ رحمه الله علیهم اجمعین حاضر بودم، اتفاق افتاد و گوشت پخته در میان آوردند، ایشان بخوردند و من نخوردم. موافقت با ایشان نکردم.
بعد از آن چون باز وطن آمدم آرزوی گوشت در من پدید آمد، روزی پاره ای گوشت پخته در پیش من حاضر کردند و من گرسنه بودم خواستم که بخورم، چون قصد خوردن کردم با خود گفتم یا ابراهیم تو در میان مردم گوشت نخوردی و با ایشان نمودی که گوشت نمیخورم، اکنون که از ایشان تنها شدی خواهی که گوشت خوری و تنعم کنی، بعد از آن دست از آن برداشتم و نیت کردم با خدای تعالی که هرگز گوشت نخورم و تا زنده بود ، بعد از آن هرگز گوشت نخورد.» (همان: ۹۷)
شیخ مرشد از خوردن خرما نیز پرهیز می کرد و علت نخوردن خرما را این گونه شرح می دهد: « و سبب ترک کردن خرما آن بود که خادم از برای شیخ خرمائی چند در طبق کرده بود و به حرف نهاده بود تا شیخ تناول کند. یک بار خادم حاضر نبود و شیخ مرشد قدس الله روحه العزیز از طعام خوردن فارغ شده بود و آرزوی خرما داشت برخاست تا طبق از بالا فرا گیرد. به خود باز گردید و خود را ملامت کرد و گفت یا ابراهیم شرم نداری که از جای خود برخیزی از برای حظ نفس خود و چیزی برگیری و بخوری که نه از برای تو نهاده باشند و باشد که از برای دیگری نهاده اند. بعد از آن نیت کرد که هرگز خرما نخورد.» (همان: ۹۸)
هرگاه شیخ غذا یا آبی را برای خوردن و نوشیدن طلب می کرد. می پرسید که از کجا آوردهاند تا یقین حاصل کند که شبهه ای در مباح بودن آن نباشد. «روزی شیخ طلب آب کرد تا بازخورد. برفتند و آب بیاوردند. شیخ پرسید: که این آب از کجاست؟ گفتند از جوی خورشید است. گفت آب از جوی خورشید به من می دهید! آن آب نخورد و از جای دیگر آب خواست و بخورد. بعد از آن گفت: من نمی خواهم که فردای قیامت خورشید گبر مرا گوید که آبی که من آن را روانه کرده ام تو از آن خورده ای. و شیخ در تقوی و ورع تا غایتی بود که دست از آن بداشتی و نخوردی.» (همان: ۱۰۰) چرا که غذا خوردن در نزد عرفا و متصوفه دارای آداب خاصی است که آن ها ضمن رعایت آن به مریدان نیز توصیه می کردند .
« و کسانی که ایشان را معلوم معین باشد شرط مستحب آن است که در شبانه روز دو نان زیادت نخورد و دو نان را نیز یک بار نخورد .اول یکی را بخورد و باز وقتی که نفس او به غایت مشتاق غذا گردد دیگری را بخورد ، تا به طریق عادت و شهوت نخوانده باشد ،و مقدار هر نانی باید که سی و شش لقمه باشد نا مقدار دو نان او هفتادو دو لقمه باشد ، و بر بیست و چهار ساعت شب و روز او را قسمت کنی ، در هر ساعتی سه لقمه شود و یک جرعه ی آب بعد از او ، و در قوام بدن و صلاح او این مقدار شراب و طعام کافی است .و یک شرط دیگر آن است که این دو نان به وزن از یک رطل که هفتاد مثقال باشد باید که زیادت نبود و هر مثقال در شرع یک درم و نیم است .» (باخرزی ،۱۳۴۵ : ۳۲۶ )
ابوالمفاخر یحیی باخرزی معتقد است که : « به عادت چیزی خوردن و به انواع مأکولات آرزو بردن و به شهوت خوردن یا چندانی خوردن که سیر گردی به نزدیک علمای دین مکروه است و کسانی که چنین کنند به منزله ی بهایم اند .»( همان : ۳۲۲)
۳-۱-۵- اقدامات شیخ مرشد
شیخ مرشد علاوه بر ارشاد و راهنمایی خلق، ترویج دین اسلام تا جایی که گروه زیادی از مردم به دین اسلام گرویدند و دشمنی و مخالفت با مجوسان و کافران اقداماتی دیگری نیز انجام داده است که به چند مورد آن اشاره می شود:
۳-۱-۵-۱- معاش بقعه ها
در روزگار شیخ مرشد بقعه ها و رباط های زیادی در حوالی به همت و مدد او بنا شده بودند که صوفیان زیادی رادر خود جای داده بودند. یکی از اقدامات شیخ مرشد درباره ی این ها، ترتیب معاش آن ها بود: «شیخ مرشد در هر روز عاشورا ترتیب معاش شصت و پنج رباط کردی از ناحیه ی درخوید تا بجره و هر چه حاصل شدی به اهل آن رباط ها قسمت کردی و دو رباط بود خاص از آن شیخ مرشد یکی به شهر شاپور و یکی به دید سران. از برای رباط شاپور ده درهم دادی و از برای رباط سران پنج درهم دادی. باقی رباط های دیگر، ترتیب معاش ایشان هر یکی سه درهم دادی.» (محمود بن عثمان ، ۱۳۳۳: ۱۸۶)
۳-۱-۵-۲- بنا کردن تحت السراج
آن گاه که آوازه ی فضیلت شیخ در اکناف و اطراف منتشر شد. گروهی از ابدال از دنیا دوری گزیده و در کوه لبنان مقیم شده بودند و زمانی که خبر مقام معنوی شیخ به گوش ایشان رسید ، بر شیخ مرشد خرده گرفتند که چرا هنوز در میان خلق است . لذا برای دریافت حال وی ، دو نفر را به سوی شیخ روانه کردند اما آن گاه که آن دو نفر صحبت شیخ را دریافتند و مقام معنوی وی را یافتند به جرگه ی مریدان وی در آمدند.
این دو نفر زمانی که به نزدیک دوستان خود در کوه لبنان بازگشتند آنچه را دیده و شنیده بودند برای آن ها بازگو کردند آن ها نیز رغبت یافتند که در حلقه ی اصحاب شیخ قرار گیرند «چون خبر شیخ به ایشان رسانیدند بعد از آن گفتند ای یاران ما را رغبت آن است که برویم و باقی عمر در خدمت وی باشیم و در صحبت وی به سر بریم که امروز در عرصه ی عالم پادشاه دین و پیشوای اهل یقین اوست. و آنچه ما را از یک روزه صحبت وی دیدیم به عمرها بدان نرسیدیم.» (همان: ۱۹۲)
بعد از این جریان همگی به خدمت شیخ رسیدند. و در کنار او ماندگار گشتند. اما برای ماندن نیاز به جا و مکانی داشتند که شیخ بنای تحت السراج را برای آن ها ساخت : « و گوشهای از برای ایشان پرداخت از پس محراب کهنه که آن موضع امروز زیر چراغ (تحت السراج) گویند و زیر چراغ بدان معنی گویند که طایفه ای که در آن جا می باشند شب همه شب چراغ برافروخته باشند و در روشنایی چراغ نشسته باشند و به خواندن قرآن مشغول باشند. شیخ آن موضع از برای غریبان بساخت امروز هم چنان جای غریبان است.» (محمود بن عثمان ، ۱۳۳۳ : ۱۹۳)
۳-۱-۶- خلفا و اصحاب شیخ مرشد