|
|
مدل ۵-۱- رابطه زن دوم با همسر ۱۲۶ مدل ۵-۲- نوع رابطه زن دوم با زن اول ۱۳۹ مدل ۶-۱- چارچوب نظام معنایی زن دوم به عنوان مدل پارادایمی نهایی پژوهش ۱۴۵ مدل ۶-۲- بررسی موقعیت و پایگاه زن دوم در خانواده ۱۵۴ مدل ۶-۳- نوع نگاه و نگرشی که زن دوم نسبت به موقعیت خود دارد و راهبردی انتخاب میکند ۱۵۷ فصل اول کلیات ۱-۱- مقدمه خانواده هسته مرکزی اجتماع به شمار می آید و نخستین اجتماعی است که شخصیت و هویت افراد در آن شکل میگیرد و آداب و اصول زندگی اجتماعی و اخلاقی در آن نهادینه می شود. خانواده با نهادهای چون نهادهای آموزشی و پرورشی، مذهبی و اقتصادی، حقوقی و سیاسی و برخی دیگر از نهادها ارتباط دارد و تحت تاثیر اهداف، کارکردها، وظایف، راهکارها و عملکردهای آنها است و ساختار و عملکرد و وظایف گوناگون خود را در راستای نهادهای مزبور شکل میدهد و از سوی دیگر تغییر و تحولاتی که در بافت خانواده به تدریج شکل میگیرد، در نهایت بر نهادهای جامعه تاثیر میگذارد، تا جایی که قوانین مدنی نیز خود را با تغییرات خانواده وفق می دهند. خانواده پدیدهای ایستا و بی تغییر و تحول نیست، بلکه پدیدهای است پویا و در حال تغییر و تحول و در کنش متقابل با جامعه است و از این رو در طول تاریخ در قالب الگوهای متنوع و قوانین گوناگون، در میان اقوام مختلف و در حوزه های فرهنگی گوناگون، ویژگیهای خاص خود را دارا بوده که از این باب ویژگی پویایی از جمله کلیدیترین خصوصیات خانواده محسوب می شود (مقصودی،۱۳۸۶). در واقع، میتوان گفت که خانواده بخشی از سیستم اجتماعی است که هم تحت تاثیر دیگر نهادهای اجتماعی قرار میگیرد و هم امکان ایجاد تغییر در آنها را فراهم می نماید (پارسونز،۱۹۹۸). شماری از جامعه شناسان در باب شکل گیری خانواده از دوره اختلاط جنسی در مراحل اولیه زیست بشر سخن میگویند. برای نمونه باخ اوفن میگوید:”در ابتدا انسان به شکل گروهی گلهوار، با اختلاط جنسی (هرج و مرج) زندگی میکرد”. در نگاه این گروه خانواده پس از دوره اختلاط جنسی شکل گرفت و پیش از آن روابط فرد گرفتار هرج و مرج بود. هیچ مرد و زنی همسر یکدیگر شناخته نمیشدند. مطالعات گروهی از انسان شناسان فمنیست متضمن این نکته است که ازدواج و نهاد کنونی خانواده بر عکس تصور رایج، بیولوژیک نیست. محصول تاریخ بشری است. یکی از مدافعان این دیدگاه “اولین رید[۱]” انسان شناس و سوسیال فمنیست مشهور است. او معتقد است ازدواج به معنای واقعی همسفره و هم سکنی شدن زوجین که منجر به پیدایش خانواده مادری شد در اوان دوره بربریت و با منسوخ شدن کامل آدمخواری دوره توحش و با اختراع توتم و تابو از سوی زنان میسر شد. در برابر این گروه شماری از جامعه شناسان دوره اختلاط جنسی را باور ندارند برای نمونه ادوارد وستر مارک از مخالفان سرسخت نظریه تکامل خانواده می گوید:”خانواده همیشه وجود داشته است و بشریت هرگز در مرحله گله وار زندگی نکرده است (انگلس،۱۳۸۰). در این میان مورگان بیش از هر محققی علاقه داشته تا روند تکامل ساختار خانواده را مورد مطالعه قرار دهد در این خصوص بیان می کند: «روابط جنسی با چند نفر به طور همزمان ویژگی دوره های ماقبل تاریخ بوده است. در آن دوران مردان به شکل چند همسر (داشتن بیش از یک همسر) و زنان به شکل چند شوهر ( داشتن بیش از یک شوهر) زندگی میکرده اند. این الگو قدمتی به اندازه جوامع انسانی دارد. چنین خانوادهای نه غیر طبیعی و نه چیزی خارق العاده تلقی میشده است.» مورگان میافزاید: «دشوار بتوان نشان داد که نوع دیگری از ساختار خانواده در دوره های ابتدایی وجود داشته است.» در ادامه
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
میگوید: « ظاهرا هیچ راه گریزی از این نتیجه گیری وجود ندارد که ازدواج با چند نفر به طور همزمان ویژگی دوره های ما قبل تاریخ بوده است. استدلال مورگان مبنی بر این که جوامع ماقبل تاریخ ازدواج گروهی را تجربه کرده اند (موقعیتی که اصطلاحاً رمهی آغازین یا همه همسری نامیده می شود) آنچنان اندیشهی داروین را تحت تاثیر قرار داد که وی نیز بیان کرد: « تقریبا مسلم است که آیین ازدواج به تدریج تحول یافته است و آمیزش با چند نفر به طور همزمان سابقا در تمام نقاط جهان به شدت مرسوم بوده است و هم اکنون هم قبایلی وجود دارند که در آنها همه مردان و زنان قبیله همسر و شوهر یکدیگر هستند.» (فیشر[۲]، ۱۹۸۲). بررسی تاریخی ازدواج در جوامع گوناگون نشان میدهد که این روابط هیچ گاه منحصر به رابطه بین یک زن و یک مرد باقی نمانده است حال چه قانونمند به شکل چند همسری و چه به صورت غیر قانونمند در انتخاب آزادانه چند شریک جنسی. در واقع الگوی ازدواج و پیوند خویشاوندی از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت است. قانونهای ازدواج از تنوع و پیچیدگی زیادی برخوردار است. آشکارترین فرضیه تاریخی این است که ازدواج نتیجه تغییر نامنظم و تصادفی روابط حیوانی بین زن و مرد است. سازمان ازدواج، برحسب مکان و زمان، همیشه اشکال مختلف پیدا کرده و به هر صورتی که تصور شود درآمده است؛ این اشکال مختلف از صورتی آغاز شده است که در آن مردم اولیه فقط برای توجه به بقای نسلی که به وجود آمده همسر یکدیگر میشدند، بدون آنکه در زندگی، بین دو همسر اتحادی فراهم آید، و به صورتی رسیده که در دوره جدید میبینیم: زن و شوهر اغلب برای مشارکت در معیشت با یکدیگر همسر میشوند، و نسبت به پیدایش فرزند چندان توجهی ندارند. اجتماعاتی که در آنها ازدواج مرسوم نباشد بسیار کم است، ولی کسی که در جستجو باشد میتواند تعدادی از چنین جامعهها را پیدا کند و حلقه اتصال میان بینظمی جنسی در پستانداران پست و ازدواج در مردم اولیه را بیابد (سگالن،۱۳۷۰). در فوتونا، از جزایر هبریز جدید، و در جزایر هاوایی بیشتر مردم اساساً ازدواج نمیکنند؛ مردم قبیله لوبو، زن و مرد، بدون اینکه کمترین توجهی به ازدواج داشته باشند، با یکدیگر نزدیکی میکنند و هیچ قاعده و قانونی در کارشان نیست؛ همین طور برخی از قبایل بورنئو حیات جنسی خود را میگذرانند، بیآنکه متوجه رابطهای باشند که دو همخوابه را به یکدیگر متصل میسازد؛ به همین جهت جدا شدن دو همسر در نزد آنان بسیار سادهتر از جدایی یک جفت پرنده است؛ در میان ملتهای قدیم روس نیز «مردان با زنان مختلف همخوابگی میکردند، به طوری که معلوم نبود شوهر هر زن کدام مرد است.» کسانی که راجع به کوتولههای آفریقایی (پیگمهها) تحقیق کردهاند مینویسند که اینان تابع سازمان همسری نیستند و «بدون هیچ قاعدهای به فرونشاندن غریزه جنسی خود میپردازند»، مثال دیگر این است که از زن میخواستند، قبل از آنکه شوهر کند، خود را به اولین مردی که او را میخواسته تسلیم کند؛ این عمل در معبد میلیتا در بابل معمول بوده است؛ یا عادتی که در ملتهای اولیه موجود بود، و زن خود را به عنوان کرم و بزرگی به وام میدادند. در قبیله اورانگ ساکای در مالاکا، زن با فرد، فرد، قبیله مدتی به سر میبرد و چون دوره تمام میشد این کار را از سر میگرفت؛ در میان افراد قبیله یاکوت، در سیبریه و قبیله بوتوکودو، در آفریقای جنوبی، و طبقات پست مردم تبت و بسیاری از ملتهای دیگر، ازدواج آزمایشی به تمام معنا بوده، و هر یک از دو طرف هر وقت میخواست، میتوانست رابطه را قطع کند، بیآنکه کسی از او جویای علت شود؛ در میان افراد قبیله بوشمن «کوچکترین اختلافی کافی است که رابطه همسری را از میان بردارد، و زن و مرد، پس از آن، به فکر جستن همسر تازهای میافتند»؛ چنانکه سرفرانسیس گالتن نقل میکند، «در میان قبیله دامارا، تقریباً هر هفته یک بار، زن، شوهر خود را عوض میکند، و من بسیار دشوار میتوانستم بفهمم که شوهر موقت این خانم یا آن خانم در فلان وقت چه کس بوده است.» همین طور در قبیله بایلا «زنان دست به دست میگردند و با موافقت مشترک شویی را ترک گفته نزد شوی دیگر میرفتند. بسیاری زنان جوان هستند که هنوز از بیستمین مرحله زندگی نگذشته، و تا آن موقع پنج شوهر کردهاند که همه در قید حیات هستند.» کلمهای که در هاوایی معنی ازدواج میدهد در اصل به معنی «آزمودن» است. در میان مردم تاهیتی، تا یکصد سال پیش، ازدواج از هر قیدی آزاد بود و تا هنگامی که اولادی پیدا نمیشد زن و مرد میتوانستند، بدون هیچ سبب، از یکدیگر جدا شوند؛ اگر فرزندی پیدا میشد، زن و شوهر حق داشتند آن فرزند را بکشند، بیآنکه کسی به آنان زبان ملامت بگشاید، و اگر زن و مرد تصمیم میگرفتند که کودک را بزرگ کنند، ارتباط میان آن صورت دایمی پیدا میکرد، و مرد وعده میداد که در نگاهداری از کودک به زن کمک کند. مارکوپولو در خصوص قبیلهای از آسیای میانه که در قرن سیزدهم در ناحیه پین میزیستند (اکنون کریا، در ترکستان شرقی چین است) مینویسد که: «اگر مردی بیش از بیست روز از خانه خود دور شود، زن او میتواند، در صورتی که بخواهد، شوهر دیگر انتخاب کند؛ بر مبنای همین اصل، مردان هرجا میرسند زنی اختیار میکنند.» چنانکه دیده میشود روشهای تازهای که ما اکنون در ازدواج و اخلاق اختیار کردهایم مانند چند همسری همه، ریشههای قدیمی دارد. لوتورنو میگوید که، درباره ازدواج، «تمام آزمایشهای مختلف ممکن در میان قبایل وحشی صورت پذیرفته، و بسیاری از آنها هنوز هم در میان بعضی از مردم جریان دارد، بدون آنکه افکاری که در مردم سبز فایل اروپا وجود دارد اصلاً به خاطر آن مردم خطور کرده باشد.» در بعضی از نقاط ازدواج به طور گروهی صورت میپذیرفته، به این معنی که گروهی از مردان یک طایفه گروهی از زنان طایفه دیگر را به زنی میگرفتند. در تبت، مثلاً، عادت بر آن بود که چند برادر، چند خواهر را به تعداد خود، به همسری اختیار میکردند به طوری که هیچ معلوم نبود کدام خواهر زن کدام برادر است؛ یک نوع کمونیسم در زناشویی وجود داشت، و هر کس با هرکس که میخواست همخوابه میشد. از بقایای این حوادث، عادت همسری با زن برادر، پس از مرگ برادر، را باید شمرد که در میان قوم یهود و اقوام دیگر شایع بوده است (مقصودی،۱۳۸۶). ولی این بی قاعدگی روابط جنسی که نظیر کمونیسم اولیه، در مورد زمین و خوراک، به شمار میرود، خیلی زود از میان رفت، به طوری که اثر آن در زمان حاضر به دشواری قابل ملاحظه است؛ با وجود این، یادگارهایی از آن در اذهان به صورتهای مختلف باقیمانده است: مثلاً بسیاری از ملتهایی که به حالت طبیعی به سر میبرند چنین میپندارند که تک شوهری که به عقیده آنان احتکار یک مرد برای یک زن است، مخالف طبیعت و اخلاق است؛ مثال دیگر، جشنهای آزادی جنسی است که در مواقع معین برپا میشود و به صورت موقتی افراد را از قیود جنسی میرهاند. پس از دورههای نخستین، بتدریج، اشکال مختلف اتحاد میان زن و مرد، به عنوان آزمایش و به طور موقت، جای روابط بیبند و باری سابق را گرفت. در جوامع مدرن امروزی رایج ترین تعریف از خانواده نظامی است متشکل از یک زن و مرد که از طریق ازدواج صاحب فرزند یا فرزندانی میشوند و مهمترین کارکرد آن جامعهپذیری و نگهداری از فرزند میباشد (ساروخانی،۱۳۸۴). در عصر مدرن خانواده معمولا به واسطه ازدواج تشکیل می شود که به مثابه یک پدیده اجتماعی است. ازدواج پیوند بین طبیعت با همه سادگی و عینیت آن و فرهنگ با همه پیچیدگی و ذهنیتش میباشد که در بستر پیچیدهترین و حساسترین روابط اجتماعی میان دو جنس مخالف برقرار می شود و به عنوان مقدمه و منشاء خانواده محسوب میگردد و یکی از مهمترین پدیده های اجتماعی، زیستی و فرهنگی مربوط به جامعه و انسان است و بر حسب ماهیت، نوع و انگیزه می تواند پیامدهای اجتماعی پیش بینی شده و نشده مثبت و منفی، آسیبزدا و آسیب زا داشته باشد که کنش و واکنشهای اعضای جامعه و ساختارهای اجتماعی را متاثر میسازد خصوصا پیامدهای نامطلوب ازدواجهای غیر اصولی از یک سو ساختارها، ماهیت و کارکردهای خانواده را در طول زمان دچار تغییر و تحول میسازد و از سوی دیگر ارزشهای محوری جامعه به ویژه امنیت اجتماعی و اخلاقی را تحتالشعاع قرار میدهد. نگرش و دیدگاه نسبت به ازدواج به عنوان یک” واقعیت اجتماعی” تحت تاثیر فرهنگ و نقش و موقعیتی است که در آن به سر میبریم طبق بینش جامعه شناختی واقعیت هرگز به ما نمیگوید که چیست، بلکه انسانها باید واقعیت را آنگونه که هست تفسیر کنند و آن تفسیر با فرهنگی که ما برای راهنمایی خود به کار میبریم آغاز میگردد، هر چند که فرهنگ به نوبه خود از گروه ها و از جامعه ناشی می شود (شارون،۱۳۷۹). بنابراین دیدگاه فرد نسبت به ازدواج تابع فرهنگی است که به آن تعلق دارد و همچنین ملهم از موضع و جایگاه فرد در جامعه است، به عبارت دیگر برخی از باورهای فرد ناشی از تاثیر فرهنگ و جامعهای است که در آن زندگی می کند، مانند نقش زن یا مرد بودن، مثلا واقعیتی به نام زن بودن به مفهوم یاد گرفتن “اندیشیدن مانند یک زن” است، یعنی اعتقاد به اینکه عاطفه، حیا، صبر، بردباری، گذشت، خانه داری، بچه داری و مادری، کنشهای ضروری برای یک زندگی خوب و رضایت بخش است و مرد بودن نیز به مفهوم یاد گرفتن”اندیشیدن مانند یک مرد” است، یعنی باور داشتن به اینکه نان آوری، سرپرستی خانواده، احساسی نبودن، اعتبار اجتماعی لازمه یک زندگی خوب و سعادتمندانه است. از این رو الگوی ازدواج بسیار متنوع است چنان چه در فرهنگهای گوناگون شاهد الگوهای متنوعی هستیم. رایجترین و متنوعترین الگوهای ازدواج که در کلیه کتابهای مرجع انسان شناسی به آن اشاره شده است الگوهای زیر است: ازدواج گروهی[۳]، خاص مقطعی از نخستین مراحل تکامل جامعه است. ازدواج چند همسری، که چند زنی و چند شوهری را در بر میگیرد. ازدواج تک همسری،[۴] بنا بر این الگو ازدواج میان یک مرد و یک زن مجاز است در ازدواج تک همسری اغلب خانواده هسته ای اهمیت بسیار زیاد دارد (ال کرناوی و گراهام ۱۹۹۹). هر چند نظام تک همسری همواره به عنوان معمولترین و مطلوبترین سبک زندگی مشترک بوده است اما چند همسری در بین بعضی از جوامع مرسوم و گاهی امری رایج محسوب میشده است. انسان شناسان چند همسری را اینگونه تعریف می کنند: “رابطه خصمانه بین چندین همسر” که بر دو قسم است: چندزنی[۵] و چندشوهری است (همان،۱۹۹۹). چند شوهری[۶] که طی آن یک زن همزمان می تواند چند شوهر داشته باشد جز در مقاطعی کوتاه و بسیار محدود آن هم در جوامع غیر متمدن وجود نداشته است به روایت ویل دورانت، این شکل از خانواده در میان قبایلی در تبت و از جمله در قبیله توداد مرسوم بوده است. یک زن در این قبایل میتوانسته است همزمان با چندین مرد رابطه همسری و زناشویی برقرار کند. در دوران جاهلیت هم رسم چند شوهری در میان برخی قبایل عرب وجود داشته است. در یکی ازهمین شکل ازدواجها چنین مرسوم بوده است که زن دارای چند همسر بعد از باردارشدن، همه مردانی را که با آنها رابطه همسری داشته دعوت میکرده است و مطابق رواج قبیله، هیچ کدام از مدعوین حق نداشته از این دعوت سرپیچی کنند و زن در یک جلسه علنی با تمام همسران خود از میان آنان مطابق میل خویش پدر فرزندش را انتخاب میکرد و پدر هم حق نداشت از عنوان پدری استنکاف ورزد، و اما چند زنی شیوهای است که در آن یک مرد همزمان می تواند چندین زن را به همسری انتخاب کند. به عقیده ویل دورانت این رسم از اجتماعات اولیه بشری سرچشمه گرفته است(دورانت[۷]،۱۳۷۰). در این پژوهش نیز منظور از کاربرد واژه چند همسری، چندزنی میباشد که از جمله رسمهایی است که تاریخی به قدمت تاریخ بشر دارد. ۱-۲- بیان مسئله تعدد زوجات به عنوان یک پدیده اجتماعی ناشی از زمینهها و سنتهای شکل گرفته در طول زمان، امری است تاریخی که ابعاد گوناگون آن می تواند مورد مطالعه و پژوهش قرار گیرد. سنت چند همسری در بسیاری از اجتماعات بشری سابقه دیرینه دارد و همواره به عنوان یک قاعده رایج بوده است(دورانت۱۳۷۰). ریشه پیدایش و تداوم رسم چند زنی را در ابتدا میتوان در مطالعات تاریخی و انسان شناختی که برخی از انسان شناسان درباره تکوین نهاد خانواده و ازدواج انجام دادهاند جست و جو کرد. بحث تاریخی در زمینه چند همسری از آن جهت می تواند راهگشا باشد که با دنبال کردن مسیر تمدن بشری و بررسی حیات فردی و اجتماعی انسانهای گذشته میتوان به برخی علل و عوامل تاریخی و حتی بوم شناختی در زمینه گرایش یا عدم گرایش به چند همسری دست یافت و دانست چند همسری طبیعت بشر و امری گریزناپذیر است یا زاده شرایط و موقعیتهای خاص است. از جمله عواملی که باعث افزونی چندهمسری در میان مردان نسبت به زنان گردیده است میتوان به کارکردهای چند زنی اشاره کرد که بیش از کژکارکردهای آن بوده و اینکه چند شوهری کارکردهای برای بشر نداشته است. مهم ترین کارکرد چندزنی تولید نیروی انسانی است که در تمدنها و اقوام گذشته وجود داشته است. در جوامع نخستین تلفات نیروی انسانی بیش از میزان زاد و ولد بوده و از طرف دیگر تمام کارها به وسیله نیروی انسانی انجام میگرفت. لذا هر چه تعداد فرزندان خانوادهای بیشتر بود کار افراد خانواده آسانتر بود و محصولات و ثروت بیشتری به دست میآمد. هم اکنون نیز در مناطق عشایری و روستایی شاهد آن هستیم که زنان روستایی که کارهای طاقت فرسای گلهداری و کشاورزی را بر عهده دارند از همسر خود میخواهند همسر جدید اختیار کند تا در کارها به آنها کمک کند (ناستیزایی،۱۳۸۵). دورانت میگوید: اگر مرد توانگر بود، میتوانست چند زن برای خود انتخاب کند، و اگر زن مانند “سارا” نازا بود به شوهر خویش اجازه میداد تا برای خود همخوابهای برگزیند؛ از همه این آداب و سنن، مقصود آن بود که نسل زیاد شود. دورانت همچنین در صحبت از پارسیان به موضوع دیگری اشاره می کند و آن اینکه « در یک اجتماع، که اساس آن بر سپاهیگری و نیروی نظامی قرار دارد» کشور به نیروی نظامی قوی نیازمند است که لازمه آن تعداد فراوان سرباز است و از اوستا نقل می کند: مردی که زن دارد بر آن که چنین نیست فضیلت دارد، و مردی که خانوادهای را سرپرستی میکند بر آن که خانواده ندارد فضیلت دارد، و مردی که پسران فراوان دارد بر آن که چنین نیست فضیلت دارد. فرزند و به خصوص فرزند پسر کاملا ارزش اقتصادی داشته و به چشم سرمایه به آن نگاه میشده است. به بخشی از تعالیم اوستا، که بیان می کند: گاو و گوسفند بسیار و آرد بسیار و علف بسیار و سگ بسیار و زنان بسیار و بچههای بسیار و آتش بسیار اسباب زندگی خوب را فراهم میسازد میتوان توجه کرد و دریافت که نیروی کار زنان و تولید مثل از جمله موارد و ویژگی بارز و مهم در نزد اهالی آن روزگار بوده است. دورانت در جایی دیگر درباره پارسها میگوید: فرزند داشتن نیز، مانند ازدواج، از موجبات بزرگی و آبرومندی بود. پسران برای پدران خود سود اقتصادی داشتند و در جنگها به کار شاهنشاه میخوردند. وجود کودکان چنان ارزشی داشت که حتی اگر زنی کودکی را بر اثر زنا باردار میشد ولی تصمیم به نگهداری کودک میگرفت بخشوده میشد: زنان شوهردار یا دوشیزگانی را که از راه زنا باردار میشدند و در صدد سقط جنین بر نمیآمدند، ممکن بود ببخشند؛ و بچه انداختن در نظر ایشان بدترین گناه بود و مجازات اعدام داشت. چینیان که در میانشان رسم چند همسری رواج داشته بر این باور بودند که غرض از قوانین اخلاقی، تنظیم روابط جنسی برای کودک پروری است.کودک علت وجود خانواده است. از دیدگاه چینیان، شمار کودکان هر چه بود، زیاد نبود. زیرا ملت چین همواره در معرض هجوم قرار داشت و مدافعان فراوان میخواست. در میان چینیان نیاپرستی از دو جهت بر اهمیت تولید مثل میافزود: مرد میبایست صاحب پسران بسیار شود تا پس از مرگش برای او قربانی کنند و هم مراسم بزرگداشت نیاکان را همچنان برپا دارند. منسیوس گفته است: « سه امر است که برازنده فرزندان نیست، و اعظم آن سه، بلاعقب بودن است.» دورانت پس از وصف چینیان می گوید: زناشویی را با عشق چندان کاری نبود، زیرا جز دمساز کردن زن و مرد سالم و پدید آوردن خانواده بارور هدفی نداشته است. به طور کلی ازدواج چند همسری در جوامع جمعی الگویی مرسوم به شمار میرفته است و در این جوامع نرخ باروری بالا بوده و فرزندان به عنوان منبع تامین کننده نیروی کار و ثروت حامی منافع اقتصادی و اجتماعی والدین قلمداد میشدند، به همین دلیل تمایل به داشتن فرزند زیاد از طریق حمایت از ساختار چندهمسری برای نظام خانواده انجام میگرفته است و با گذشت زمان بر اثر شرایط و موقعیت زندگی انسان این حمایت کمرنگتر شد. لذا میتوان گفت رسم چندزنی از جمله رسمهایی است که در میان اقوام ابتدایی گرفته تا ملل متمدن وجود داشته است(دورانت،۱۳۷۰). در میان اعراب جاهلیت نیز تعدد زوجات حد و حصری نداشت و سنت تعدد زوجات پدیده مقبول و مرسوم بود. و بسته به توانایی و تمکن مالی مرد بوده و مرد متمکن میتوانست در یک زمان، دهها زن داشته باشد. همچنان که ویل دورانت مینویسد: تعدد زوجات بدون هیچ قید و شرطی در میان عربها رواج فراوان داشت و زن کالایی بود که جزو دارایی پدر یا شوهر یا پسر به شمار میرفت (حاجی علی،۱۳۸۸). تعیین محدوده تعدد زوجات توسط اسلام برای آن عده از اعراب که بیش از چهار زن داشتند، مشکل به وجود میآورد، لذا افرادی که بیش از این تعداد زن داشتند، مجبور بودند آنها را رها کنند. در ایران باستان نیز اصل تعدد زوجات اساس خانواده به شمار میرفت و تعداد زنانی که مرد میتوانست داشته باشد، به نسبت توانایی مالی او بود و اغلب مردم کم بضاعت نمیتوانستند بیش از یک زن داشته باشند. رئیس خانواده از حق ریاست دودمان بهرهمند بود. یکی از زنان، صاحب حقوق کامله بود و پادشاه او را زن یا «زن ممتاز» میخواند. از او پستتر زنی بود که عنوان خدمتکاری داشت و او را «زن خدمتکار» یا «زن چگاریها» (چاکر زن) میگفتند. شماره زنانی که مرد میتوانست بگیرد، نامحدود بود و گاهی در اسناد یونانی دیده شده است که مردی چند صد زن داشته است». گوستاو لوبون نیز تاکید کرده که « قبل از اسلام هم رسم مذکور در میان اقوام شرقی از یهود، ایرانی، عرب و غیره شایع بوده است» در عراق قدیم بر تأثیرپذیری از فرهنگ یهود، رسم چند همسری به صورت یک رواج مقبول گزارش شده است. در قانون حمورابی ماده ۱۴۸، درمورد تعدد زوجات میخوانیم: «اگر زن اول بیمار باشد، برای مرد جایز است که زن دوم بگیرد.». در دین یهودیت تا قرن ۱۱ تعدد زوجات بدون محدودیت در تعداد همسران ادامه داشت و در این قرن احبار آن را منع کردند و تا امروز این قانون جاری است (عبدی پور،۱۳۷۸). در مسیحیت هم برخی از پروتستانها معتقد بودند که چند همسری برای پادشاه است و برای بقیه اگر اجازه داده شود به علت جلوگیری از رسوایی گسترده باید ممنوع شود (افرا،۱۳۸۹). در اسلام قرآن کریم به مومنان تک همسری را توصیه می کند و تعدد زوجات بر خلاف آنچه برخی پنداشتهاند تنها به عنوان یک حکم ثانوی مطرح و قابل فهم است آن هم مشروط به این که مرد بتواند عدالت را در حق تمام همسران رعایت کند (بداغی،۱۳۸۷). بر اساس آخرین آمار منتشر شده نسبت چند زنی در مصر۴ درصد و در سوریه و عراق ۵ درصد و در کشورهای خلیج ۸ درصد است. البته مصر اولین کشوری بود که قانونی در مورد محدودیت چند همسری وضع کرد کشور مصر در سال ۱۳۲۴(۱۹۴۵ میلادی) با وضع قانونی در دو ماده ازدواج مجدد را منوط به اذن قاضی کرد. ماده اول: جایز نیست که مرد مزدوج زن دیگری بگیرد یا برای ازدواج مجدد زمینه سازی کند مگر به اذن قاضی. ماده دوم: قاضی حق ندارد به فرد متأهل اجازه ازدواج مجدد بدهد مگر بعد از جستجو و تحقیق در رفتار خانواده و تمکن مالی او. در سوریه و عراق نیز قوانینی شبیه به این وضع شده که اذن قاضی لازم است. در بسیاری از کشورهای جهان از جمله چین، تایوان، روسیه، انگلستان، آمریکا، ترکیه و تونس تعدد زوجات ممنوع است و آن را جرم تلقی می کنند در ماده ۱۸ قانون احوال شخصیه کشور تونس، ازدواج مجدد را با مجازات یک سال حبس و ۲۴۰ هزار فرانک جریمه در ردیف جرمهای تعریف شده قرار داد. مطابق ماده ۲۱ همان قانون ازدواج دوم که بدون انحلال ازدواج اول صورت می گیرد. باطل است. قانون احوال شخصیه کشور سوریه، تعدد زوجات را مجاز میشمارد ولی به قاضی اجازه داده است که اگر تشخیص داد، مرد قادر به دادن نفقه به بیش از یک زن نیست، به او اجازه ازدواج مجدد ندهد. در حقوق انگلستان چندهمسری جرم شناخته می شود و مجازات آن تبعید به مدت ۷ سال است. ازدواج مجدد در صورتی مورد قبول است که ازدواج قبل به حکم دادگاه منحل شده یا این که زن اول به مدت ۷ سال مرد را ترک گفته باشد در کشور مالزی در برخی از ایالات تعدد زوجات را به اجازه قبلی از محکمه و یا شورای علما مشروط کرده است. البته ایالاتی هم در این کشور وجود دارد که در قوانین خود چنین محدودیتی را برای تعدد زوجات ندارد. در الجزایر هم تعدد زوجات در قانون مدنی، با رعایت موازین شریعت و مراعات عدالت بدون مراجعه به محکمه مجاز شمرده شده است. اما قانون به هر یک از زن سابق، این حق را داده است که اگر شوهر به آنان دروغ گفته است میتوانند به محکمه مراجعه کرده و تقاضای طلاق نمایند(رمضان نرگسی، ۱۳۸۲) در کشوری مثل سنگال وضعیت تعدد زوجات، مثل اصل تک همسری امری معمولی جلوه کرده و از مشروعیت قانونی برخوردار است در آنجا علاوه بر پرستیژ اجتماعی، سیاسی، اقتصادی پدیده تعد زوجات در میان طبقه متوسط مردم نشان عامل بودن به احکام اسلام است و مخالفت با آن مخالفت با قرآن تلقی می شود.کشور مالزی در برخی از ایالات تعدد زوجات را به اجازه قبلی از محکمه و یا شورای علما مشروط کرده است. البته ایالاتی هم در این کشور وجود دارد که در قوانین خود چنین محدودیتی را برای تعدد زوجات ندارد (همدن و سامی[۸]، ۲۰۰۹). بر اساس مطالعات جمعیت شناسان و انسان شناسان در بین جوامعی که تاکنون شناخته شده اند بیش از ۸۰ درصد دارای تعدد زوجات بوده اند (برش[۹]،۲۰۰۱) و یک بررسی قوم نگارانه از ۸۴۹ جامعه ابتدائی در سرتاسر جهان نشان داده است که از این تعداد ۷۰۸ جامعه چند زنی(بیش از یک زن) و ۴ جامعه چند شوهری (بیش از یک شوهر) و ۱۳۷ جامعه تک همسری بوده اند. در عصر ما زندگی بیشتر حول زناشویی دو زوج تمرکز یافته است زیرا زندگی زناشویی منحصرا بر عشق مبتنی است و در نتیجه هدف از ازدواج نمیتواند چیزی جز ارضاء عاطفی و جنسی زوجین باشد پس”تک همسری” طبیعیترین و متعارفترین شکل زناشویی است که در آن هر یک از زن و شوهر احساسات، عواطف و سایر شئون زندگی مشترک را از آن خود و مخصوص شخص خود میدانند با این حال بعضی مواقع شرایطی پیش می آید که به ناچار و اجبار و یا از روی میل و رضایت مسئله تعدد زوجات مطرح می شود (ناستی زایی،۱۳۸۵). اثرات ازدواج مجدد رابطه تنگاتنگی با فرهنگ حاکم بر جامعه دارد زیرا در برخی از کشورها این نوع ازدواج طبیعی است. در ایران اثرات منفی این ازدواج زیاد است و در سطوح فردی، خانوادگی و اجتماعی بروز می کند و از جمله اثرات خانوادگی این رویداد رواج بی اعتمادی در خانواده است. با ازدواج مجدد شوهر، همه اعتماد زن به زندگی مشترک، به خودش، به شوهرش، به آیندهاش از بین میرود و زن دچار شدیدترین بحران روانی، یاس و ناامیدی می شود (رمضان نرگسی،۱۳۸۴). از این رو شرایط و روابط ویژهای بر این خانوادهها حاکم است و میتوان انتظار داشت که این شرایط در رفتار و میزان سلامت روانی اعضای خانواده بازتاب داشته باشد (مجاهد و بیرشک،۱۳۷۴). هنجارمندی، احساس امنیت، اعتماد و مشارکت متقابل که شاخص های مطرح شده در تئوری پیربوردیو جهت سنجش مولفه سرمایه اجتماعی است در خانواده چندزنی بسیار پائین ارزیابی شده است (ناظرزاده کرمانی و محمدی،۱۳۸۷). سلامت روانی کودکان در خانواده چندزنی بسیار پائینتر از کودکان در خانوادههای تک همسر میباشد زیرا در خانوادههای چند زن، رقابت و کشمکش بر سر منافع ارزشمند و مشترک بسیار بالا است (همان،۱۳۸۷) و از آنجا که اکثر مردان چند همسر کمتر عدالت را رعایت می کنند و بیش تر وقت خود را با زن دوم که اغلب جوان تر است صرف می کنند لذا در زن اول با بی اعتنایی شوهر احساس تنهایی و کمبود محبت و احساس شکست در زندگی و افسردگی را به وجود میآورد (ابرامسون،۲۰۰۲) و باعث ناسازگاری در خانواده می شود و غالبا به زنهای دوم به عنوان غارتگر احساس و محبت نگریسته می شود (تقی پور،۱۳۸۷). به نظر میرسد چندهمسری سبب احساس شکست در زندگی، احساس تنهایی و بروز مشکلات اجتماعی و خانوادگی در زنان می شود که در نهایت منجر به نقار خانوادگی می شود. در ساختار خانواده چند همسر افراد مختلفی به دنبال ایفای نقشهای همسان برمیآیند اعضای خانواده به شکل آشکار و پنهان جهت دستیابی به منابع مشترک و ارزشمند و کمیاب از مکانیزم رقابت استفاده می کنند و این منبع کشمکش در خانواده را محیا میسازد و به تنش و دودستگی منجر می شود (جاوید،۱۳۸۹). ۱-۳- ضرورت و اهمیت پژوهش بعد از قتل همسر، چند همسری شدیدترین شکل اعمال خشونت علیه زن است. امروزه از مجموعه معیارهایی که نشان از توسعه حقوق زنان در جامعه تلقی میگردد میزان کاهش تعدد زوجات در عصر حاضر است (رمضان نرگسی،۱۳۸۴). تحقیقی که در سالهای اخیر در مورد نگرش و رفتار اجتماعی ایرانیان در کل استانهای کشور صورت پذیرفته است نشان میدهد که بیش از ۹۰ درصد سوال شوندگان مخالف ازدواج با بیش از یک زن هستند و بسیاری از افراد به ویژه بانوانی که ازدواج کرده یا احتمال ازدواج کردن آنها بالاست، به شدت مخالف چند همسری مردان بوده و آن را نمادی از نادیده گرفتن حقوق زنان میشمرند (کرمی و سجادی امین،۱۳۸۹). چند همسری مورد انتقاد بسیاری از اندیشمندان و متفکران واقع شده و طرفداران و مخالفان بسیاری دارد. مخالفان تعدد زوجات آن را بر خلاف مقام زن و برابری او با مرد و نشانهای از رژیم مردسالاری و زورگویی مردان در ادوار قدیم دانسته اند و معتقدند چند همسری محیط خانوادگی را که باید کانون مهر و نیکی باشد به میدان جنگ تبدیل می کند و عداوت و دودستگی و چنددستگی بین اعضای خانواده پدید میآورد و معتقدند چندهمسری موجب تزلزل نظام خانواده است. اما طرفداران تعدد زوجات با استناد به مجاز شمردن این پدیده در اسلام نه تنها با آن موافقاند بلکه آن را به عنوان راهحلی برای بسیاری از مشکلات اجتماعی امروز کشور توصیه می کنند. این دسته معتقدند به موازات سختگیری برای از بین بردن روابط نامشروع در جامعه و در نظر گرفتن تنبیه برای مرتکبین آن، باید از راه کارهای شرعی و سالم روابط جنسی حمایت کرد. زیرا اگر هم در زمینه روابط نامشروع و هم راه کارهای شرعی و سالم روابط جنسی محدودیت ایجاد شود، روابط به شکل پنهان در می آید که قطعا نه به نفع زنان است و نه به نفع جامعه(زینالی،۱۳۸۷). موضوع چندهمسری جزء مباحث اجتماعی بحث برانگیز به شمار میرود که توجه قوای مقننه، مجریه و قضائیه به این موضوع اهمیت آن را آشکار میسازد. حمایت از حقوق زنان، سلامت جامعه و پیامدهای مستقیم و غیرمستقیم چندهمسری بر خانواده به عنوان اساسیترین نهاد اجتماع مهمترین مولفههایی است که موافقان و مخالفان این مساله در مباحث خود مطرح می کنند. با این وجود، عواملی همچون تغییر شرایط اجتماعی و فرهنگی کشور، رویکرد کلی جامعه بشری، احکام اسلام و آیات قابل تفسیر قرآن کریم بر پیچیدگی موضوع میافزایید (کرمی و سجادی امین، ۱۳۸۹). برخی با برداشتی ویژه از رابطه زناشویی و نهاد خانوداه، علاوه بر اینکه اختیار طلاق را به طور مطلق به دست مرد سپردهاند، ازدواج مجدد و چند همسرگزینی را نیز از اختیارات بدون قید و شرط مرد میدانند. امروزه، این رویکرد و دیدگاه که اساسا برای زن و اراده او در زندگی مشترک، نقشی قائل نیست، نمیتواند با شرایط و تحولات جامعه و واقعیتهای اجتماعی سازگاری داشته باشد. کمیته محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان سازمان ملل متحد در سال ۱۹۹۲ موضوع یکی از توصیه نامه های خود را به این امر اختصاص داد: تعدد زوجات حقوق زنان را در زمینه برابری با مردان مورد تخطی قرار میدهد و می تواند پیامدهای عاطفی و مالی برای آنها و وابستگانشان به همراه داشته باشد. لذا باید چنین ازدواجی ممنوع اعلام گردد. کمیته مزبور درباره این موضوع که برخی کشورهای عضو با وجود اینکه در قانون اساسی خود حقوق برابر را تضمین کرده اند تعدد زوجات را مطابق با قوانین عرفی و شخصی مجاز میدانند متذکر می شود که این امر نقض حقوق اساسی زنان و مغایر با مفاد بند اول ماده ۵ کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان میباشد. بی تردید اختیار همسر بعدی موجبات ورود آسیب و صدمه به زوجه و فرزندان خانواده را فراهم خواهد ساخت. در خصوص کودکان خانوادههای چند همسری مشخص شده که این افراد در مقایسه با کودکان خانوادههای تک همسر در محیط مدرسه به لحاظ برقراری ارتباط اجتماعی با گروه همسالان و مربیان دچار مشکلات زیادی هستند (ناظرزاده کرمانی و محمدی،۱۳۸۷). با افزایش تعداد همسران رضایتمندی (اجتماعی، اقتصادی و روانی) به شکل معناداری کاهش پیدا می کند. زنان اول در خانوادههای چند زن ازدواج مجدد همسرانشان را نوعی سوءاستفاده قلمداد می کنند و احساس محرومیت از محبت و صمیمیت زناشویی در میان آنها از مهمترین عوامل آسیبزا تلقی می شود (همان،۱۳۸۷) و در مقابل کاهش میزان سرمایه اجتماعی افراد در خانوادههای چند همسر منجر به افزایش فاصله اجتماعی این گروه در جامعه می شود و باعث افزایش کشمکشهای روانی، زبانی، فیزیکی دورن این خانوادهها و موجب کاهش رضایت از زندگی می شود و میزان صمیمیت و سازگاری میان اعضاء به دلیل تضاد در روابط قدرت عاطفی و جنسی کاهش پیدا می کند. اگرچه چند زنی در ایران ساختار غالب نظام خانوادگی محسوب نمی شود اما در سالهای ۱۳۶۵ به دلیل وجود شرایط ناشی از جنگ ایران و عراق نرخ چندزنی در کشور به شکل قابل ملاحظهای در کل کشور افزایش یافت. چند زنی در برخی نواحی کشور نظیر سنندج، خراسان شمالی و آذربایجان غربی، لامرد،کهنوج، بوشهر، خوزستان، زاهدان به میزان بسیار بالایی وجود دارد و پژوهشگران سازمان ثبت احوال و وزارت بهداشت نیز در یک مطالعه ملی در سال ۱۳۷۰ میزان خانوادههای چند زن را در ایران را ۲٫۸ درصد اعلام نمودند (محمدی و علمدار،۱۳۹۱) و از آنجای که ساختار خانواده بر روابط خانوادگی میان اعضا تاثیر بسیار زیادی دارد و در خانوادههای چند زنی یک مرد در روابط قدرت، روابط عاطفی و جنسی با دو یا چند زن به صورت اشتراکی وارد کنش متقابل می شود و هر یک از زنان در سیستم تقسیم کار مشترکاند و جهت دستیابی به منابع مشترک ارزشمند و کمیاب به شکل آشکار یا پنهان از مکانیزم رقابت استفاده می کنند این باعث تضاد و درگیری در خانواده می شود (شیخی و محمدی۱۳۸۷). بنابراین اثرات منفی چند زنی بر زن، فرزند و حتی مرد خانواده مانع از تحقق آرامش و استواری در روابط خانوادگی می شود و از آنجایی که خانواده خمیر مایه و هسته نخستین پایگاه و چکیده هر یک از جوامع انسانی است چناچه اعضا خانوادههای جامعهای به رکود و عقبگرد فکری و علمی دچار شوند، این جامعه در معرض نابودی و سیر نزولی قرار میگیرد و بالتبع با آسیب دیدن خانواده به عنوان عنصر اساسی، جامعهای سالم و مترقی را نمی توان انتظار داشت. لذا حمایت از خانواده برای جلوگیری از فروپاشی و از هم گسیختگی یک ضرورت اجتنابناپذیر انسانی است و نگهداری از آن به عنوان معیاری برای پیشرفت، تمدن و تعالی جامعه نه تنها در بعد مادی، بلکه در بعد تعالی فکری و اجتماعی مطرح است(عبدی پور،۱۳۸۷). ۱-۴- اهداف پژوهش منظور از تحقیق کیفی عبارت است از هر نوع تحقیقی که یافتههای را به دست میدهد که با شیوه های غیر از روشهای آماری یا هر گونه کمی کردن کسب شده است و میتوان اهداف مختلفی را دنبال کرد مانند: توصیف و نظریه پردازی. در کل هدف از پژوهش کیفی درک پدیده های اجتماعی است و در پی توصیفهای تفسیری از پدیده ها هست (نیک نشان و نوروزی،۱۳۸۹). هدف از انجام این پژوهش، بررسی مسئله چند زنی در نظام معنایی زن دوم با تاکید بر پیامدهای آن و ارائه یک مدل پارادایمی در چارچوب نظریه زمینهای میباشد. از این رو، در این تحقیق، از روش تحقیق مبتنی بر نظریه زمینهای استفاده می شود. بدینگونه که ابتدا با زنان مورد مطالعه مصاحبه عمیق صورت میگیرد و سپس با بهره گرفتن از تکنیکهای تحقیق زمینهای به تحلیل و کدبندی داده ها پرداخته می شود و پس از آن، سعی می شود که به ارائه مدل پارادایمی پرداخته شود. اما اهداف جزیی این پژوهش را می توان اینگونه برشمرد: زن دوم چه نوع رابطهای با شوهر خود و زن اول دارد. بررسی موقعیت و پایگاه زن دوم در خانواده و نوع نگاه و نگرشی که نسبت به موقعیت خود دارد و راهبردی که بر اساس جایگاه احراز شده در خانواده در پیش می گیرد با توجه به پیامدهای اجتماعی، روانی، اقتصادی که در بر دارد. ۱-۵- پرسش های پژوهش پرسش تحقیق در پژوهش کیفی یکی از عوامل تعیین کننده موفقیت یا شکست آن است. نحوه تدوین پرسش تحقیق تاثیر قدرتمندی بر طرح تحقیق دارد. پرسشها باید از ابتدای آغاز پروژه تا سر حد امکان واضح و بدون ابهام باشد. البته پرسش ها در طول تحقیق انضمامیتر، متمرکزتر و دقیقتر میشوند و مورد بازبینی قرار میگیرند. سوال پژوهش در یک مطالعه کیفی،گزارهای است که پدیدهای را برای مورد مطالعه قرار گرفتن مشخص و روشن میسازد. این گزاره به خوانندگان آنچه را که محقق به طور خاص درباره آن موضوع می خواهد بداند، منتقل می کند (فلیک[۱۰]،۱۳۸۷). پرسش کلی پژوهش حاضر این است که در نظام معنائی زن دوم چه نوع رابطه ای با همسر وجود دارد؟ همچنین چه نوع رابطهای با زن اول وجود دارد؟ پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و روانی در نظام معنائی زن دوم چگونه است؟ چند همسری چه پیامدهائی بر روابط متقابل زن دوم با زن اول و همچنین با همسر و سایر تعاملات داشته است؟ فصل دوم مروری بر مطالعات پیشین یکی از بخشهای مهم تحقیق، بخش مربوط به پیشینه و ادبیات تحقیق است؛ یعنی یکی از کارهای ضروری در هر پژوهشی، مطالعه منابع مربوط به موضوع تحقیق است؛ زیرا سرچشمه علوم را میتوان در پیشینه آنها کاوش کرد. کار پژوهش پس از انجام دادن مرحله مطالعه آغاز مىشود؛ به عبارتى پژوهش در بسترى از آگاهى براى کشف مجهول انجام مىپذیرد. در مرحله مطالعه محقق یافتههاى دیگران و به عبارتى نتایج تحقیقات دیگران و نیز قضایاى کلى و نظریههاى مرتبط با مسئله تحقیق را گردآورى مىکند و در صورتى که پاسخ مسئله خود را پیدا نکرد مرحله پژوهش را آغاز مىکند. علاوه بر این، از تجارب پژوهشى دیگران در تدوین چارچوب نظرى کار خود و طراحى روششناسى آن استفاده مىکند و تکیهگاهى نیز براى استدلال در مرحله ارزیابی فرضیه ها فراهم می نماید. جان دیوئی اعتقاد دارد مطالعه منابع، به محقق کمک می کند تا بینش عمیق
هوش معنوی به عنوان هوش غایی که مسائل معنایی و ارزشی را نشان می دهد و ظرفیت های سازگاری روانی را در برمی گیرد، بر جنبه های غیر مادی و غیر جبری بنا شده و در برگیرنده ی منابع معنوی، ارزش ها و ویژگی هایی است که عملکرد و تندرستی روزانه را افزایش می دهد. افراد با نمره هوش معنوی بالا از حد جسم و ماده فراتررفته، حالات اوج هوشیاری را تجربه می کنند و از منابع معنوی برای حل مسائل استفاده می کند و خصوصیاتی هم چون تواضع، بخشش، حق شناسی و ترحم یا گذشت را در آنان می توان دیدبا دارا بودن این ویژگی ها و دید مثبت نسبت به دنیا، این افراد از زندگی خود رضایت دارند و برای بهبودی آن می کوشند .از انجایی که هوش معنوی یکی از نیاز های درونی انسان بوده و برخی از صاحبنظران، آن را متضمن بالاترین سطوح زمینه های رشد شناختی – اخلاقی و تلاش همواره آدمی برای معنا بخشیدن به زندگی و پاسخ به چرا های زندگی می دانند و هوش معنوی، به عنوان زیر بنای باور های نقش اساسی را در زمینه های گوناگون به ویژه ارتقا و تامین سلامت روانی، شادکامی، رضایت، انگیزش بالا محسوب می گردد،پس توجه به هوش معنوی به عنوان یکی از عواملی که می تواند بر بهره وری کارکنان تاثیر بگذارد از اهمیت بالایی بر خوردار است هوش معنوی را به این صورت تعریف می کنند: هوشی که از طریق آن مسائل مربوط به معنا و ارزش های را حل می کنیم، هوشی که فعالیت ها و زندگی ما را در زمینه ای وسیع تر، غنی تر و معنادار قرار می دهد. هوشی که به ما کمک می کند بفهمیم کدام اقدامات یا کدام مسیر معنادار تر از دیگری است در متون علمی، هوش به عنوان یک مفهوم عمومی جهان شمول که با توانایی ادراکی ارتباط دارد، تعریف شده است این مفهوم، عموماً به توانایی یادگیری و تفکر مرتبط بوده و غالباً برای توصیف به کارگیری مهارتها و وقایع به کاررفته است افراد از نظر سطح هوش با هم متفاوتند. این تفاوت، ناشی از ترکیب متغیر فطری، وراثت و ویژگیهای اکتسابی آنهاست. پیشرفت صنعت و تکنولوژی، قدرت و ثروت را افزایش داده ولی امکان زندگی با آرامش وصلح و اطمینان را از انسان سلب کرده است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
محدودیت های پژوهشی:
-
- این پژوهش در بین دانش آموزان هنرستان انجام شده لذا جهت کاربرد و تعمیم آن در دیگر مدارس باید جانب احتیاط رارعایت کرد.
-
- امکان تاثیر گذاری متغییر های مداخله گر بر نتایج تحقیق و اعتبار بیرونی و درونی تحقیق.
پیشنهاد های تحقیق: الف) پیشنهادهای کاربردی: ۱- از انجا که در نتایج تحقق هوش معنوی با عملکرد رابطه دارد پس به مدیران پیشنهاد می شود که از نگرش های معنوی افراد غافل نشود.
-
- از انجا که در نتایج تحقیق سلامت روانی با عملکرد رابطه دارد پس به مدیران پیشنهاد می شود که محیطی آرام را برای افراد فراهم کند.
-
- دادن اختیارات لازم به کارکنان تا بتوانند فراتر از الزامات رسمی به کارشان ادامه دهند.
ب) پیشنهادهای پژوهشی:
-
- متغیر های مورد استفاده در این پژوهش یعنی هوش معنوی و سلامت روانی با عملکرد تحصیلی را در سایر مراکز اعم از بیمارستان ها، بانک ها و… مورد آزمون و بررسی قرار گیرد.
-
- پیشنهاد می شود که در تحقیقات بعدی به بررسی رابطه بین هوش معنوی با سایر عوامل مانند، جو سازمانی و … پرداخته شود.
-
- پیشنهاد می شود که این تحقیق در جامعه و نمونه وسیع تری صورت پذیرد.
-
- پیشنهاد می شود که در آینده پژوهشگرهای دیگر، در مقاطع زمانی مختلف و در رده های شغلی مختلف مشابه پژوهش را جهت مقایسه نتایج و تعمیم به جامعه های دیگر انجام دهند.
-
- در صورت امکان از سایر ابزارهای پژوهش علاوه بر پرسشنامه در رابطه بین هوش معنوی و سلامت روانی استفاده گردد.
منابع و ماخذ اتکینسون،د.(۱۹۹۳).زمینه روانشناسی، ترجمه: یحیی سید محمدی (۱۳۷۸)، جلد ۲، تهران. اتنتشارات رشد، چاپ ششم. امانی طهرانی، محمود.(۱۳۸۰). دو دیدگاه طیفی نه دیدگاه قطبی در روش یاددهی یادگیری علوم تجربی بر مبنای طرح جدید آموزش علوم، نشریه رشد آموزش ابتدایی، ویژه نامه آموزش علوم انصاری، اکبر. (۱۳۸۹). بررسی تاثیر هوش هیجانی بر عملکرد فروشندگان، همایش ملی هوش سازمانی، ۲۹ و ۳۰ اذرماه ۱۳۸۹. آزاد، ح.(۱۳۷۵). آسیب شناسی روانی، تهران، انتشارات بعثت. باقری،مسعود.(۱۳۹۱). بررسی رابطه بین هوش معنوی با خلاقیت و انگیزه پیشرفت مورد مطالعه: دانش آموزان متوسطه ناحیه یک کرمان،کنفرانس ملی کارآفرینی و مدیریت کسب و کارهای دانش بنیان بود وآلن، خلاقیت در آموزشگاه، مترجم: خانزاده. (۱۳۸۵).، انتشارات جهر تهران. بیابانگرد، اسماعیل. (۱۳۷۸). روش های پیشگیری از افت تحصیلی،انتشارات انجمن اولیاء و مربیان. بیرامی،منصور؛ هاشمی تورج؛ قهرمانزاده،علی؛ علائی،پروانه (۱۳۹۰). بررسی رابطه سلامت روانشناختی و هوش هیجانی با فرسودگی شغلی در پرستاران بیمارستانهای دولتی تبریز،مجله تحقیقات علوم رفتاری،دوره ۹؛ شماره ۲: ۱۳۹۰ بیلر،رابرت.(۱۳۷۳). کاربرد روانشناسی در آموزش، مترجم: کدیور، پروین، تهران، مرکز نشر دانشگاهی. پلاچیک،ر.(۱۹۸۷). ترجمه: رمضان زاده، (۱۳۶۶)، هیجانها و حقایق ونظریه ها، انتشارات معاونت فرهنگی آستان قدس رضوی. پناه، محمد.(۱۳۹۰). روش تدریس ساخت گرایی، نشریه رشد آموزش ابتدایی. پیر خائفی، علیرضا.(۱۳۷۹). پرورش خلاقیت، تهران، رشد. پیرخائفی، علیرضا.(۱۳۷۹). پرورش خلاقیت، تهران: رشد. جویس، بروسی،ویل،مارشا،شاورز، بورلی، الگوهای جدید تدریس، ترجمه بهرنگی، محمدرضا. (۱۳۷۸). تهران: انتشارات گلچین. حسین زاده تقوایی،م.(۱۳۸۸). اثر بخشی اجرای درمان هیجانی محور بر تغییر سبک دلبستگی وافزایش سازگاری زناشویی، رساله دکتر ی دانشگاه علوم وتحقیقات تهران. حسینی، ایرج.(۱۳۸۸). دیدگاه ارزشیابی برای یادگیری، اصفهان، انتشارات آموخته. حسینی،س.(۱۳۷۸). مفاهیم واهداف بهداشت روانی،فصلنامه علمی ـ پژوهش اصول بهداشت روانی سال اول شماره ۲. حسینی، افضل السادات. (۱۳۸۷). یادگیری خلاق، کلاس خلاق، تهران، انتشارات مدرسه. حسینی، سید سلیمان. (۱۳۸۵). بررسی رابطه خلاقیت و انگیزش تحصیلی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان سال اول درودزن، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت. حق جو،م.(۱۳۸۸). بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیت، سلامت روان با کار آفرینی در بین جوانان شهر مرودشت، پایان نامه کارشناسی ارشد، گروه مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت. حقیقت، شهربانو. (۱۳۷۷). بررسی ویژگی های شخصیتی دانش آموزان خلاق و تعیین رابطه خلاقیت و جنسیت، طبع اجتماعی، هوش و پیشرفت تحصیلی، شورای تحقیقات استان فارس. حقیقی، ج. موسوی، م.مهرابی زاده هنرمند، م، شلیده.(ک.(۱۳۸۵). بررسی تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روانی وعزت نفس، دانش آموزان دختر سال اول مقطع متوسطه، مجله علوم تربیتی وروانشناسی، دوره سوم، سال سیزدهم، شماره ۱ ص ۷۸ – ۶۱. دهش،ز.(۲۰۰۸). بررسی تأثیر مشاوره تلفیقی (رفتاری وهیجان محور) بر کنترل عواطف دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر کشکوئیه رفسنجان،پایان نامه کارشناسی ارشد. گروه مشاوره، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت. دیندارلو،سیاوش. مرتضایی، حدیثه. (۱۳۹۰). بررسی رابطه بین هوش معنوی و خلاقیت با توانمند سازی اعضای هیات علمی در دانشگاه ازاد واحد مرودشت،همایش ملی فیرو زاباد . رابینز، استیفن.(۱۹۹۳). مبانی رفتار سازمانی، ترجمه پارساییان، علی،اعرابی،سیدمحمد (۱۳۸۷)،، تهران، تندیس، چاپ بیستم. رحیمی، بهروز. (۱۳۸۷). مقایسه تاثیر روش تدریس مشارکتی همیاری با روش سخنرانی به خود پنداره و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه ازاد واحد مرودشت. رسولی،ر.(۲۰۰۸). مداخله متمرکز بر هیجان برکاهش نا سازگاری زناشویی زوج های دارای فرزند بیمار مزمن،فصلنامه علمی ـ پژوهشی انجمن مشاوره ایران شماره ۲۷ ص ۶۱ ـ ۵۱ سارتر،ژ.پ. (۱۳۸۷) ترجمه: عباسپور تمیجانی،م (ح.(۱۳۶۶). طرحی درباب تئوری هیجانات،تهران؛ انتشارات مروارید. ساعتچی، محمود. (۱۳۸۰). روانشناسی کاربردی برای مدیران،مؤسسه نشر ویرایش، تهران، ویرایش سوم. ساعتچی، محمود. (۱۳۸۰). روانشناسی و بهره وری،تهران: موسسه نشر ویرایش. ساعتچی، محمود. (۱۳۸۲). بررسی عوامل و موانع انسانی بهره وری از دیدگاه مدیران سازمانهای مشمول قانون تأمین اجتماعی، فصلنامه مدیریت، شماره ۳۷ و ۳۸. سام خانیان، محمد ربیع. (۱۳۸۱). خلاقیت و نوآوری در سازمان و مدیریت آموزشی، تهران: اسپند هنر. سلیمان نژاد، اکبر.شهرآرای، مهرناز. (۱۳۸۰). ارتباط منبع کنترل وخودتنظیمی با پیشرفت تحصیلی، مجله روانشناسی وعلوم تربیتی، شماره ۲. سهرابی، فرامرز. (۱۳۸۵). مبانی هوش معنوی، فصلنامه سلامت روان، سال ۱، شماره ۱، ۱۸-۱۴ سیف، امان الله. (۱۳۷۸). روش ها و فنون تدریس، تهران، معاصر. سیف، علی اکبر. (۱۳۸۰). روانشناسی پرورشی، تهران، انتشارات سمت.
«و النّجم: القرآن إذا نزل»[۶۳۸]یعنی: نجم به قرآن گفته میشود هنگامی که فرود میآید. ۲-۴-اهتمام به مبهمات قرآن مجاهد اهتمام ویژهای به بیان مبهمات قرآن کریم داشته و سعیاش بر آن بوده است که انواع مبهم را در جاهای مختلف بیان کند. از بررسی کتاب «مفحمات الاقرآن فی مبهمات القرآن» سیوطی به دست میآید که مجاهد بیشتر از دیگران به مبهمات قرآن توجه داشته است، زیرا در این کتاب ۷۱ روایت از قول وی نقل شده در حالی که از قتاده ۶۸ روایت، از عکرمه ۴۰ روایت، از ابن جبیر ۲۵ روایت و از حسن ۲۲ روایت نقل شده است. در آیه «وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَهَ»[۶۳۹] نوع درخت را مشخص کرده و گفته است «آن درخت انجیر است.» در تفسیر آیه «فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها»[۶۴۰] رفع ابهام نموده و گفته است: «الّذی بین الکتفین»[۶۴۱] یعنی: آن بین دو کتف است. در آیه شریفه «فَخُذْ أَرْبَعَهً مِنَ الطَّیرِ»[۶۴۲] گفته است: «الدّیک و الطّاووس و الغراب و الحمام» یعنی: آن خروس، طاووس، کلاغ و کبوتر است. همچنین در تفسیر آیه وَ قالُوا لِإِخْوانِهِمْ إِذا ضَرَبُوا فِی الْأَرْضِ[۶۴۳] گفته است: «ذلک عبد اللّه بن ابی»یعنی: آن عبد اللّه بن ابی است. ۲-۵- پرداختن به لطایف و ظرائف قرآن کریم مجاهد تمام هم و غم خویش را در راه آموزش، ترویج و گسترش فرهنگ قرآنی به کار گرفت. وی در این ارتباط میگوید: «إستفرغ علمی القرآن» یعنی: تمام علم و آگاهی من درباره قرآن است[۶۴۴]. به همین دلیل به مسائلی درباره قرآن کریم پرداخته که کمتر مورد توجه دیگر مفسرین بوده است. به عنوان نمونه میتوان به تعداد واژههای قرآن و حروف آن به وسیله وی اشاره نمود. مجاهد گفته است: «مجموع واژههای قرآن کریم «۷۹۲۷۷» واژه[۶۴۵] و مجموع حرفهای آن «۳۱۱۰۰۰» حرف میباشد.»[۶۴۶] ۲-۶- توجه به قرائت آیات در تفسیر آنها تبحر مجاهد در علم قرائت به اندازهای است که بعضی از اندیشمندان علوم قرآنی وی را از پایه گذاران علم قرائت به حساب آوردهاند[۶۴۷]. او درباره میزان آگاهیاش از قرائتهای قرآن میگوید: «کنت أتحدی القراء فأقرأ»[۶۴۸]یعنی: من نخست باقراء دیگر تحدی میکردم و سپس قرائت مینمودم. ظاهرا قرائت مجاهد تا زمان بیهقی به طور «مسند» نقل گردیده است، زیرا بیهقی میگوید: «من قرائت مجاهد را با سند فرا گرفتم.»[۶۴۹] ۲-۷- نقل از صحابه دیگر غیر از ابن عباس با اینکه مجاهد ارادت ویژهای به ابن عباس داشت و تفسیر را نزد وی آموخت؛ اما مدتی از او جدا شد و تفسیر قرآن را نزد اشخاص دیگر نیز آموخت. او در جاهای متعددی به این مطلب اشاره میکند که مطالب تفسیری را از دیگران آموخته است. در جایی میگوید: «اگر از قرائت ابن مسعود آگاهی داشتم، از خیلی از سؤالاتی که از ابن عباس پرسیدم، بینیاز میشدم.» مجاهد از صحابه دیگر مانند: علی (ع)، سعد بن ابی وقاص، عبادله اربعه، سعید بن ظهیر، ابو سعید خدری، عایشه، و … روایت نقل کرده است. همچنین از صحیفه جابر بن عبد اللّه انصاری نیز حدیث گزارش کرده است. او میگوید: «در مدینه با ابن عمر همدم شدم اما او از نقل حدیث پرهیز میکرد و تنها یک حدیث از پیامبر (ص) از وی شنیدم.» ناگفته نماند که مجاهد از روایات اهل کتاب نیز بهره برده و در نقل روایات آنها سهل گیری کرده است.[۶۵۰] هنگامی که از اعمش پرسیدند چه شده است که عدهای از تفسیر مجاهد پرهیز میکنند؟ او در پاسخ گفت: آنها دیدهاند که مجاهد از اهل کتاب زیاد روایت نقل میکند. ۲-۸-آزاد اندیشی در ارائه آرا و دیدگاه های عقلی[۶۵۱] تشبیه و تمثیل: مجاهد گوید: آیه« وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِینَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی السَّبْتِ فَقُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَهً خاسِئِینَ»[۶۵۲] کنایه و تمثیل است و منظور، مسخ قلوب و دلهاست، نه مسخ قیافه و شکل و این خود ضرب المثلی است و به عنوان تمثیل و تشبیه است؛ مانند آیه … کَمَثَلِ الْحِمارِ یحْمِلُ أَسْفاراً …[۶۵۳] که مثل میباشد.[۶۵۴] ۲-۹-تفسیر عقلی از مجاهد در تفسیر آیه «وُجُوهٌ یوْمَئِذٍ ناضِرَهٌ إِلی رَبِّها ناظِرَهٌ»[۶۵۵] نقل شده است که گفته: یعنی چهرههای شادمان در روز قیامت منتظر ثواب از طرف پروردگار خویشند،[۶۵۶] نه اینکه آنان پروردگار خود را میبینند. این نظریه از مجاهد موافق دیدگاه شیعه و معتزله[۶۵۷] و برخی از اشاعره (مانند فخر رازی)[۶۵۸] میباشد؛ اما معروف میان اشاعره، رؤیت پروردگار در آخرت است. ۳-عطاء بن ابی رباح از فقهای نامدار مکه، از اصحاب خاص ابن عباس، شاگرد و پرورش یافته مکتب اوست. فرزندان ایشان؛ عبد الملک، عبد اللّه و عریف، از اصحاب امام باقر و امام صادق علیهما السلام بودهاند.[۶۵۹] او همان کسی است که در آخرین بیماری ابن عباس در طائف همراه با گروهی از بزرگان طائف به حضور وی آمده و حدیث امامت و ولایت را از ایشان نقل کرده است.[۶۶۰] امام باقر علیه السلام در روایتی او را ستوده،[۶۶۱] و ابو نعیم وی را در شمار تابعانی آورده است که از امام باقر علیه السلام روایت کردهاند[۶۶۲]. ذهبی مینویسد: عطا؛ ثقه، فقیه، و دانشمند بود و فراوان حدیث نقل میکرد و فتوای اهل مکه به او منتهی میشود. ابن عباس هنگامی که اهل مکه برای اخذ معارف دینی به او مراجعه میکردند، میگفت: «تجتمعون الی یا اهل مکه و عندکم عطاء؟» ای اهل مکه آیا گرد من میآیید در حالی که عطاء نزد شما است؟
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
روایات تفسیری عطا از نظر کثرت به اندازه مجاهد و سعید بن جبیر نیست (واین دو گوی سبقت را ربودهاند) ولی این حقیقت از ارزش مقام او در تفسیر نمیکاهد و شاید علت کمی روایات در تفسیر، دوری ایشان از تفسیر به رأی باشد.[۶۶۳] گویند از عطا مسألهای پرسیدند؛ پاسخ داد: نمیدانم! به او گفته شد: آیا به رأی خود پاسخ نمیدهی؟ او گفت: «استحیی من اللّه ان یدان فی الارض برأیی». قتاده میگوید: سلیمان بن هشام به من گفت: آیا در مکه دانشمندی هست؟ گفتم: آری، کهنترین دانشمند جزیره العرب. گفت: کیست؟ گفتم عطاء بن ابی رباح. روایات تفسیری عطا کمتر نقل شده؛ اما در زمان خود تفسیرش مورد توجّه بوده است. طبری نیز از طریق خاصی روایات عطا را نقل نموده و ثعلبی هم در تفسیر الکشف و البیان از روایات ایشان استفاده کرده است. گلدزیهر مینویسد: روایات تفسیری عطا و مجاهد از مکتب تفسیری ابن عباس الهام میگیرد که اساس کهنترین مصنفات تفسیری است. ۴- ویژگیهای تفسیر عکرمه از مواردی که عکرمه برخلاف مذهب اهل سنّت رأی داده است موردی است که عکرمه در تفسیر قول اللّه تعالی: «وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیطانِ» گفته است اگر مردی به غلام خود گوید: اگر به تو صد تازیانه زده باشم پس همسرم مطلقّه است اگر غلام خود را تازیانه بزند و همسرش را طلاق دهد این امر از خطوات شیطان میباشد.»[۶۶۴] ۴-۱-مفهوم شناسی واژگان در معنای «مغلوله» از آیه شریفه« … یدُ اللَّهِ مَغْلُولَهٌ …»[۶۶۵] از عکرمه روایت شده که مغلوله به معنای بخیل است.[۶۶۶] در معنای «… أَصْحابَ الرَّسِّ …»[۶۶۷]از عکرمه روایت شده است «رس» «هو بئر رسّوا فیها نبیهم ای القوه فیها»[۶۶۸] ۴-۲-بیان مصادیق در ذیل آیه شریفه «… إِنَّ أَوَّلَ بَیتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّهَ مُبارَکاً …»[۶۶۹] از عکرمه روایت شده «البیت و ما حوله بکّه و ماوراء ذلک مکّه» همچنین در آیه شریفه «… وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعا إِلَی اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ»[۶۷۰] از عکرمه روایت شده که منظور از مسلمین اذان گویان است. ۴-۳-بیان ناسخ و منسوخ از عکرمه و برخی دیگر روایت شده است که آیه شریفه «وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها …»[۶۷۱] به آیه سیف «قاتِلُوا الَّذِینَ لا یؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْیوْمِ الْآخِرِ» نسخ شده؛[۶۷۲] ولی ناسخ و منسوخ بودن این دو آیه در میان مفسران مورد اختلاف است.[۶۷۳] ۴-۴-تفسیر با شأن نزول در ذیل آیه شریفه «وَ لا تَنْکِحُوا ما نَکَحَ آباؤُکُمْ مِنَ النِّساءِ إِلَّا ما قَدْ سَلَفَ …»[۶۷۴] از عکرمه و برخی دیگر روایت شده که شأن نزول این آیه مربوط به افرادی است که در زمان جاهلیت با زن پدر خود ازدواج میکردند و آیه آنها را از این کار نهی نموده.[۶۷۵] ۵-روش تفسیری قتاده ۵-۱-توضیح اصطلاح قرآنی در تفسیر «مُهَیمِناً عَلَیهِ»[۶۷۶] که قرآن کریم را بر سایر کتب آسمانی «مهیمن» برشمرده، از قتاده و برخی دیگر از مفسران نقل شده است که معنای مهیمن، امین و گواه است (امینا علیه و شاهدا بانّه الحق).[۶۷۷] ۵-۲-بیان قید آیات و توضیح احکام آیه شریفه «… فَمَنْ لَمْ یجِدْ فَصِیامُ ثَلاثَهِ أَیامٍ …»[۶۷۸] درباره کفاره یمین است که کفاره اصلی آن، اطعام یا پوشاندن ده مسکین یا آزاد کردن یک برده است؛ اما اگر کسی بر این کفارهها توانایی نداشت، خداوند میفرماید: سه روز روزه بگیرد. از بسیاری از مفسران و فقها، از جمله قتاده نقل شده: «یجب التتابع فی صوم هذه الایام الثلاثه».[۶۷۹] ۵-۳-شأن نزول قتاده در ذیل آیه شریفه اقْتَرَبَتِ السَّاعَهُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ [۶۸۰] از انس نقل میکند که اهل مکه از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله معجزه و نشانهای [بر قدرت خداوند متعال] خواستند. دوبار در مکه ماه به دو نیم شد و آیه شریفه اقْتَرَبَتِ السَّاعَهُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ از طرف خداوند متعال نازل گردید.[۶۸۱] از قتاده در تفاسیر شیعه و اهل سنت از جمله مجمع البیان طبرسی، تبیان شیخ طوسی، تفسیر القرآن العظیم ابن کثیر، درّ المنثور سیوطی و جامع البیان طبری روایات فراوانی نقل شده که شایسته است در این باره تفحص و استقصای جمعی صورت گیرد. ۶- روش تفسیر طاووس بن کیسان (متوفای ۱۰۶ ق) ابو عبد الرحمن طاووس بن کیسان همدانی، از ایرانیان و یکی از مفسران معروف تابعان، از اصحاب امام سجاد(ع) است.[۶۸۲] او شاگرد ابن عباس بوده و با پنجاه صحابی مجالست داشته است؛ ولی با ابن عباس بیش از دیگران رفت و آمد میکرد.[۶۸۳] وفات او را سال ۱۰۶ ق میداند.[۶۸۴] روایاتی در فضایل و تقوای او بیان شده؛ از جمله اینکه او از عبّاد یمن، مستجاب الدعوه و کسی است که چهل بار حج به جا آورده.[۶۸۵] او در برابر حاکمان وقت موضعگیریهای بسیار ارزندهای داشته که نشان میدهد شخصی مبارز و شجاع بوده است. ابن خلکان مینویسد: هنگامی که هشام بن عبد الملک برای ادای [اعمال] حج به مکه آمد و وارد حرم شد، گفت مردی از صحابه را نزد من آورید. گفتند: همه آنها مردهاند. گفت: از تابعان کسی را بیاورید. «طاووس یمانی» را آوردند. همین که بر او وارد شد، کفشهای خود را در کنار اسباب و بساط او بیرون آورد و به او به عنوان امیر المؤمنین سلام نداد و او را با کنیه یاد نکرد و بدون اجازه او در کنارش نشست و گفت: ای هشام! حالت چطور است؟ هشام از برخورد طاووس بسیار خشمگین شد! و آهنگ کشتن او کرد. به او گفتند: تو در حرم الهی هستی، این کار ممکن نیست. گفت: ای طاووس! تو چرا چنین کردی؟ گفت چه کاری؟ خشم و عصبانیت هشام بیشتر شد و گفت: تو کفشهایت را کنار بساط من در آوردی و به من به طور رسمی سلام ندادی و مرا با کنیه یاد نکردی و بدون اجازه من در کنارم نشستی و گفتی: ای هشام! حالت چطور است؟
*۴۱/۰-
۶۷/۱۱-
۰۰۰۱/۰
*معنا دار در سطح ۰۵/۰ با توجه به جدول ۳-۳۳ بر پایه نتایج رگرسیون، اضطراب کتابخانهای و تمام مؤلّفههای آن، به طور معناداری پیشبینی کننده هوش هیجانی هستند. (۰۵/۰P value<). 17 درصد واریانس مربوط به هوش هیجانی دانشجویان به وسیله اضطراب کتابخانهای تبیین میشود (۱۷/۰(R2= . ضریبهای رگرسیون نشان میدهد که مؤلّفههای “عوامل ناشی از تعامل با کتابداران” (۱۴/۸- T=،۳/۰- =β)، “عوامل عاطفی” (۸۱/۱۲- T=،۴۵/۰- =β)، “نداشتن احساس راحتی در کتابخانه” (۲۶/۶- T=،۲۴/۰- =β)، “نداشتن مهارتهای کتابخانهای” (۲۷/۴- T= ،۱۶/۰- =β) و “عوامل مکانیکی” (۵۹/۶- T=،۲۵/۰- =β) میتوانند واریانس هوش هیجانی را به صورت معنادار تبیین کنند. در این بین ۲۰ درصد واریانس مربوط به هوش هیجانی دانشجویان به وسیله مؤلّفه “عوامل عاطفی” تبیین میشود (۲۰/۰(R2= ؛ به عبارتی دیگر، هوش هیجانی دانشجویان این دو دانشگاه از بین مؤلّفههای اضطراب کتابخانهای بر مؤلّفه ” عوامل عاطفی” تأثیر بیشتری دارد. فصل چهارم بحث و نتیجهگیری بحث و نتیجهگیری مقدمه در این فصل، خلاصه یافتههای مرتبط با بررسی رابطه هوش هیجانی و اضطراب کتابخانهای دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بوشهر و دانشگاه خلیج فارس مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت. به این صورت که در ابتدا خلاصهای از یافتهها و نتایج پژوهش ارائه میشود، سپس نتایج به دست آمده با نتایج پژوهشهای پیشین مورد مقایسه قرار میگیرد. در پایان نتیجهگیری کلی از یافتههای پژوهش و پیشنهادهایی مبتنی بر یافتهها – برای مدیران کتابخانهها و کتابداران- ارائه شده است. (( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
خلاصه یافتههای مرتبط با سؤالها و بحث پیرامون آنها در زمینه اضطراب کتابخانهای پژوهشهای زیادی انجام شده است که در این بین رابطه اضطراب کتابخانهای با مواردی چون کمالگرایی، ادراک شخصی، اضطراب اینترنتی، اضطراب رایانهای، اشتباهات استناددهی، سواد اطلاعاتی و تفکر انتقادی مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته است؛ اما آنچه پژوهش حاضر را از پژوهشهای دیگر این حوزه متمایز میسازد، توجه به هوش هیجانی و مؤلّفههای آن به عنوان راهکاری برای کاهش سطح اضطراب کتابخانهای است. در این پژوهش ضمن سنجش میزان هوش هیجانی و اضطراب کتابخانهای دانشجویان رابطه بین هریک از مؤلّفههای هوش هیجانی با تمامی مؤلّفههای پنجگانه اضطراب کتابخانهای بررسی شد. انتظار میرود یافتههای پژوهش حاضر به ارائه پیشنهادهایی در جهت کاهش سطح اضطراب دانشجویان استفاده کننده از کتابخانه و همچنین ایجاد محیطی امن و به دور از تنش و اضطراب برای دانشجویان در فضای کتابخانهها کمک نماید. در پژوهش حاضر، برای رسیدن به هدفهای پژوهش سه سؤال اصلی مطرح شد، اطلاعات و یافتههای بدست آمده در این پژوهش به صورت خلاصه بر پایه سؤالهای پژوهش تحلیل و ارائه میشود. سؤال اول پژوهش: میزان اضطراب کتابخانهای دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بوشهر و دانشگاه خلیج فارس در چه سطحی قرار دارد؟ همانگونه که در فصلهای پیشین به طور کامل شرح داده شد، برای پاسخگویی به این سؤال از پرسشنامه بوستیک استفاده شد که متناسب با کتابخانههای ایران اصلاح شده بود. میزان اضطراب کتابخانهای در پژوهشهای زیادی مورد بررسی قرار گرفته است (Bostick, 1992; Jiao & Onwuegbuzie; Daley, 1997; Jiao & Onwuegbuzie, 1999; Omran, 2001; Anwar, et al., 2004; Bowers, 2010; Lee, 2011). یافتههای این بخش از پژوهش نشان داد که دانشجویان هر دو دانشگاه از سطح متوسط اضطراب هنگام استفاده از کتابخانه برخوردارند. سؤال دوم پژوهش: میزان هوش هیجانی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بوشهر و دانشگاه خلیج فارس در چه سطحی قرار دارد؟ برای پاسخگویی به این سؤال از پرسشنامه بومیسازی شده هوش هیجانی سیبریاشرینک استفاده شد که پیشتر در فصل دو توضیحات کامل ارائه شد. میزان هوش هیجانی در پژوهشهای زیادی مورد بررسی قرار گرفته است که تنها پژوهشهایی که در محیط کتابخانه با در رابطه با کتابداران یا کاربران کتابخانه انجام شده بود در این پژوهش مدّ نظر قرار گرفت(Barron, 1997; Mills & Bannister, 2001; Hopper, 2005; Hernon & Rossiter, 2006; Mills & Lodge, 2006; Fletcher, et al., 2009; Kreitz, 2009)). یافتههای این بخش از پژوهش نشان داد که دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بوشهر و دانشجویان دانشگاه خلیج فارس از هوش هیجانی مطلوبی برخوردارند. سوال سوم پژوهش: تا چه میزان بین هوش هیجانی و اضطراب کتابخانهای دانشجویان رابطه وجود دارد؟ برای پاسخگویی به این سؤال، دو پرسشنامه نام برده شده – در سؤالهای اول و دوم- به طور همزمان در اختیار دانشجویان قرار گرفت تا شرایط مکانی و زمانی تأثیر کمتری بر روند پاسخگویی داشته باشد. سپس رابطه تک تک مؤلّفهها مورد بررسی قرار گرفت. از آن رو که در زمینه بررسی رابطه هوش هیجانی و اضطراب کتابخانهای- تا پیش از این- پژوهش مستقلی انجام نشده بود سعی شد تا با انجام پژوهش حاضر، خلاء فوق برطرف گردد. یافتههای این بخش از پژوهش نشان داد که ارتباط بین هوش هیجانی و تمامی مؤلّفههای ایجاد کننده اضطراب کتابخانهای (عوامل ناشی از تعامل با کتابداران، عوامل عاطفی، نداشتن احساس راحتی در کتابخانه، نداشتن مهارتهای کتابخانهای، عوامل مکانیکی) معنادار و معکوس میباشد. همچنین بین تمام مؤلّفههای هوش هیجانی (به جز مؤلّفه “خود انگیزی”) و نمره کلی هوش هیجانی با نمره کلی اضطراب کتابخانهای رابطه معکوس و معناداری برقرار است؛ به عبارتی دیگر، افزایش سطح هوش هیجانی کاهش اضطراب کتابخانهای دانشجویان هر دو دانشگاه را به دنبال دارد.
نتیجهگیری کلی اضطراب کتابخانهای متشکل از هر احساسی منفی و علائمی از قبیل ترس، نگرانی، نداشتن قطعیت و درک توانایی و کارایی، احساس تنهایی، بهت و حیرت و غیره میباشد. این پدیده در میان تمامی کاربران کتابخانهها -که موضوع پژوهشهای گوناگونی نیز بوده- به مسألهای مشترک تبدیل شده است (Omran, 2001). با توجه به مطالعه پژوهشهای انجام شده در این حوزه، دلایل زیادی برای ایجاد و یا تشدید این نوع اضطراب از سوی صاحبنظران ذکر شده است؛ از جمله این موارد میتوان به برخورد و شیوههای رفتاری نامناسب از سوی کتابداران، احساسات و ادراکات کنترلنشده هر فرد، نبود مهارتهای کتابخانهای، ناآشنایی کاربران با محیط کتابخانه، نداشتن اعتماد به نفس لازم میان افراد در زمان استفاده از کتابخانه، ورود تجهیزات و فنآوریهای جدید به کتابخانه، تفاوتهای زبانی، عامل زمان و محدودیتهایی که برای کاربران ایجاد میکند، نداشتن یا کمبود منابع کتابخانهای و سیاستهای کتابخانه اشاره کرد (Bostick, 1992; Van Kampen, 2003; Anwar, et al., 2004; Lee, 2011). تاکنون راهکارهای مختلفی نیز در زمینه کاهش اضطراب کتابخانهای ارائه شدهاست که از مهمترین آنها میتوان به مواردی چون: آموزش مهارتهای کتابخانهای و سواد اطلاعاتی، برگزاری دوره های آموزشی آشنایی با کتابخانه دانشگاه، آشنا کردن افراد با مفهوم و ماهیت اضطراب کتابخانهای، تعامل مثبت کتابداران با کاربران، تعامل و همکاری معلمان و اساتید با دانشجویان و کتابداران، فراهم آوردن تجربهای مثبت برای کاربران کتابخانه، تلاش برای برجسته کردن نقش کتابخانه در فعالیتهای پژوهشی، آموزش نحوه استفاده از تجهیزات کتابخانه و ارائه دستوالعملهای لازم در این زمینه اشاره کرد (جوکار و طاهریان، ۱۳۸۷؛ حریری، نعمتیلفمجانی، ۱۳۸۸؛ عرفانمنش، بصیریانجهرمی، ۱۳۹۰). کتابداران دانشگاهی اگر از این مسائل آگاهی داشته باشند، به شرط آگاهی از شرایط برطرف کردن این اضطراب، میتوانند به دانشجویانی که نشانههایی از اضطراب کتابخانهای را بروز میدهند بهتر کمک نمایند (خدیوی،۱۳۸۳). اگر چه اضطراب کتابخانهای در بین دانشجویان یک مسأله عادی محسوب میشود (Jiao & Onwuegbuzie, 1999) اما ایجاد محیطی برای کاهش این نوع اضطراب از مسائل مهمی است که برای کتابدارانی که با دانشجوی مضطرب در چنین فضایی برخورد مینمایند، مطرح میباشد (خدیوی، ۱۳۸۳؛ خدیوی و دیگران، ۱۳۸۵). اضطراب کتابخانهای عاملی بازدارنده است و برطرف کردن آن میتواند کارایی کاربران را افزایش دهد (خدیوی، ۱۳۸۳). در این راستا میتوان هوش هیجانی و مؤلّفههای آن را به عنوان راهکاری در جهت کاهش سطح این اضطراب مورد بررسی قرار داد زیرا طبق مطالعههای انجام شده هوش هیجانی میتواند زمینهای مناسب برای ایجاد محیطی مطلوب به منظور یادگیری بهتر و برقراری ارتباط مؤثرتر، فراهم نماید تا به وسیله آن مراجعین بتوانند آزادانه نیازها و انتظارات خود را برای کسب حمایت از سوی کتابداران ابراز کنند. این امر ابزاری مطمئن برای بهبود و ارتقای خدمات در کتابخانه محسوب میشود که در نهایت جامعه نیز از آن بهرهمند خواهد شد (امرایی، ۱۳۹۰). پژوهش حاضر به بررسی رابطه اضطراب کتابخانهای و هوش هیجانی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بوشهر و دانشگاه خلیج فارس بوشهر پرداخت؛ در ادامه، نتایج حاصل از این پژوهش مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت. بررسی میزان اضطراب کتابخانهای دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بوشهر و دانشگاه خلیج فارس نشان داد که میزان اضطراب کتابخانهای دانشجویان در این دو دانشگاه پایینتر از حدّ متوسط قرار دارد که این امر نشان میدهد دانشجویان این دو دانشگاه هنگام استفاده از کتابخانه، اضطراب کمی دارند؛ شاید بتوان برگزاری کارگاههای آموزش استفاده از کتابخانه، نصب علائم و راهنماهای مناسب در محیط کتابخانه و شیوههای رفتاری و برخورد مناسب کتابداران با دانشجویان را در کتابخانههای این دو دانشگاه از دلایل اضطراب پایین دانشجویان برشمرد. همچنین براساس سطحبندی انجام شده برای اضطراب کتابخانهای در این پژوهش، بیش از نیمی از دانشجویان این دو دانشگاه سطح متوسط اضطراب را تجربه میکنند؛ این سطح از اضطراب کتابخانهای در دانشجویان بررسی شده در پژوهش انوار، کانداری و قلاف (۲۰۰۴) و باورز (۲۰۱۰) نیز مشاهده شده است(Anwar, et al., 2004; Bowers, 2010) . همچنین برپایه این سطحبندی، تعداد دانشجویان دانشگاه خلیج فارس که اضطراب کتابخانهای بالاتر از حدّ متوسط را تجربه میکنند از تعداد این دانشجویان در دانشگاه علوم پزشکی بوشهر بیشتر است. در این بین در پژوهش حاضر فقط اضطراب کتابخانهای مربوط به عوامل مکانیکی بالاتر از حدّ متوسط قرار دارد و بالاترین میزان اضطراب کتابخانهای را به خود اختصاص داده است؛ در حالی که پایینترین میزان اضطراب کتابخانهای ناشی از نداشتن مهارتهای کتابخانهای است. در پژوهشهای جیائو و آنوگبوزی (۱۹۹۷ و ۲۰۰۱)، باورز (۲۰۱۰) و حریری و نعمتی لفمجانی (۱۳۸۸) نیز عوامل مکانیکی به عنوان مؤثرترین عامل بر افزایش سطح اضطراب کتابخانهای شناخته شده است (Jiao & Onwuegbuzie, 1999; Jiao & Onwuegbuzie, 2001; Bowers, 2010). لی (۲۰۱۱) در پژوهش خود عوامل مکانیکی و عوامل ناشی از تعامل با کتابداران را به عنوان عوامل اصلی ایجاد کننده اضطراب کتابخانهای در دانشجویان معرفی کرد (Lee, 2011)؛ نتایج حاصل از پژوهش وی نشان داد هم دانشجویانی که سطح بالایی از اضطراب را نشان دادند و هم دانشجویانی که دارای سطح پایینی از اضطراب بودند دلیل اصلی اضطراب کتابخانهای خود را ناشی از نداشتن توانایی لازم در استفاده از رایانهها دانستهاند؛ این امر نسبت به عوامل ناشی از تعامل با کتابداران در اضطراب کتابخانهای دانشجویان نقش بیشتری داشت. بالا بودن اضطراب در مؤلّفه عوامل مکانیکی را میتوان ناشی از نداشتن مهارت لازم میان کاربران در بهرهمندی از تجهیزات الکترونیکی مانند دستگاههای کپی، چاپگر، اسکنر و… و همچنین استفاده از فنآوریهای اطلاعاتی و ارتباطاتی در کتابخانهها (مانند فهرستگانهای عمومی کتابخانه، فهرستبرگههای پیوسته، نظامهای امنیتی آر.اف.آی.دی و …)، تسلط نداشتن دانشجویان به استفاده از این تجهیزات و فنآوریها و به تبع آن نبود آموزشهای لازم و کافی در این جهت دانست (حریری، نعمتیلفمجانی، ۱۳۸۸). از بین عوامل مکانیکی موجود در کتابخانههای دانشگاه علوم پزشکی بوشهر و دانشگاه خلیج فارس، با توجه به پرسشنامه اضطراب کتابخانهای بوستیک، تنها میتوان به دستگاههای کپی و چاپگرها اشاره نمود؛ دستگاههایی که البته دانشجویان، خود به طور مستقیم آنها را مورد استفاده قرار نمیدهند. بنابراین عامل اضطراب در این مؤلّفه را میتوان به هر نوع مشکلی که در زمینه استفاده از این دستگاهها برای دانشجویان ایجاد میشود- از جمله خراب بودن آنها، بدون کاغذ بودنشان و مواردی از این قبیل- نسبت داد. علاوه بر این در پرسشنامه بوستیک سه سؤال به عوامل مکانیکی اختصاص داشت که در پژوهش حاضر یک سؤال به دلیل کاربرد نداشتن در کتابخانههای دانشگاه علوم پزشکی بوشهر و دانشگاه خلیج فارس حذف شد و در نهایت دو سؤال برای عوامل مکانیکی باقی ماند. از این رو شاید بتوان تعداد کم سؤالهای اختصاص داده شده به این مؤلّفه در مقایسه با سایر مؤلّفههای اضطراب کتابخانهای را دلیل بالا بودن سطح اضطراب در این مؤلّفه ذکر کرد. از آنجاییکه مؤلّفه نداشتن مهارتهای کتابخانهای در دانشگاه علوم پزشکی بوشهر و دانشگاه خلیج فارس کمترین سطح اضطراب را به خود اختصاص داده است میتوان گفت دانشجویان این دو دانشگاه از مهارتهای بالایی در زمینه استفاده از کتابخانه برخوردارند؛ شاید بتوان این امر را ناشی از آموزشهای صحیح شیوههای استفاده از کتابخانه به دانشجویان در این زمینه بیان کرد. اما در عین حال نباید این مسأله را نیز نادیده گرفت که پاسخگویی به سؤالهای مربوط به مؤلّفه مهارتهای کتابخانهای به تعامل مستقیم با کتابخانه نیاز ندارد؛ اما پاسخگویی به سؤالهای مربوط به چهار مؤلّفه دیگر اضطراب کتابخانهای (تعامل با کتابداران، عوامل عاطفی، نداشتن احساس راحتی در کتابخانه، عوامل مکانیکی) به طور مستقیم با تجربه حضور در کتابخانه بدست میآید (Lee, 2011). بنابراین شاید بتوان چنین گفت که دانشجویان براساس برداشتی که از سطح مهارتهای کتابخانهای خود داشتند به سؤالهای مربوط به این مؤلّفه پاسخ گفتهاند که ممکن است برداشت آنها از خود اشتباه باشد. لی (۲۰۱۱) در پژوهش خود بر این مسأله تأکید نموده است. در این دو دانشگاه پس از عوامل مکانیکی، عوامل عاطفی، عوامل ناشی از تعامل با کتابداران و عوامل نداشتن احساس راحتی در کتابخانه به ترتیب بیشترین تأثیر را بر سطح اضطراب کتابخانهای دانشجویان را دارند؛ اما همانطور که گفته شد، اضطراب در این مؤلّفهها پایینتر از حدّ متوسط میباشد. با بررسی میزان اضطراب کتابخانهای دانشجویان به تفکیک جنسیت میتوان گفت که دانشجویان دختر و پسر تفاوتی از نظر اضطراب کتابخانهای ندارند و این تفاوت تنها از نظر عوامل ناشی از تعامل با کتابداران معنادار بود. در برخی دیگر از پژوهشها از جمله پژوهشهای بوستیک (۱۹۹۲) مچ و بروکس (۱۹۹۵)، انوار، کانداری و قلاف (۲۰۰۴) ، باورز (۲۰۱۰) و جوکار و طاهریان (۱۳۸۷) نیز وجود تفاوت جنسیتی در ایجاد اضطراب کتابخانهای تأیید نشده است (Bostick, 1992; Mech & Brooks, 1995; Anwar, et al., 2004; Bowers, 2010). این در حالی است که پژوهشهای جیائو، آنوگبوزی و دیلی (۱۹۹۷)، عمران (۲۰۰۱) و عرفانمنش، محمدی و دیدهگاه (۱۳۹۱) عامل جنسیت را در اضطراب کتابخانهای مؤثر میدانند ((Jiao & Onwuegbuzie; Daley, 1997; Omran, 2001. در پژوهشهای این افراد سطح اضطراب کتابخانهای دانشجویان پسر بیشتر از دانشجویان دختر گزارش شده است. برای پی بردن به دلایل این امر باید پژوهشهای بیشتری صورت گیرد. در رابطه با مقایسه اضطراب کتابخانهای بین دانشجویان این دو دانشگاه، بررسیها نشان داد که دانشجویان دانشگاه خلیج فارس به نسبت دانشجویان علوم پزشکی بوشهر اضطراب بیشتری را در استفاده از کتابخانه تجربه میکنند. اضطراب مشاهده شده در بین دانشجویان این دو دانشگاه در مؤلّفه عوامل مکانیکی بیشتر به چشم میخورد که دلایل این امر پیشتر گفته شد. همچنین بررسیها نشان داد بالاترین میزان اضطراب کتابخانهای در دانشکدههای دانشگاه علوم پزشکی بوشهر در بین دانشجویان دانشکده پرستاری و مامایی و پایینترین میزان اضطراب کتابخانهای در بین دانشجویان دانشکده پزشکی و دندانپزشکی دیده میشود؛ شاید بتوان چنین استنباط نمود که به دلیل مجاورت دانشکدههای پزشکی و دندانپزشکی با کتابخانه مرکزی دانشگاه علوم پزشکی بوشهر و امکان مراجعه راحتتر و بیشتر دانشجویان این دو دانشکده به کتابخانه، اضطراب کتابخانهای این کاربران در سطح پایینتری قرار دارد. بالاترین میزان اضطراب کتابخانهای در دانشکدههای دانشگاه خلیج فارس در بین دانشجویان دانشکده علوم پایه و پایینترین میزان اضطراب کتابخانهای در بین دانشجویان دانشکده معماری و شهرسازی دیده میشود. در بعد عوامل ناشی از تعامل با کتابداران در دانشگاه علوم پزشکی بوشهر و دانشگاه خلیج فارس، به ترتیب دانشکده پرستاری و مامایی و دانشکده علوم پایه بیشترین میانگین را دارا هستند و این در حالی است که دانشکده پزشکی و دندانپزشکی و دانشکده معماری و شهرسازی در این زمینه نیز کمترین میانگین را دریافت کردهاند. در بعد عوامل عاطفی به ترتیب دانشکده پیراپزشکی و دانشکده علوم پایه بالاترین میانگین و دانشکده پزشکی و دندانپزشکی و دانشکده معماری و شهرسازی پایینترین میانگین را دارا هستند. در بعد نداشتن احساس راحتی در کتابخانه بالاترین میانگین به ترتیب مربوط به دانشکده پرستاری و مامایی و دانشکده علوم پایه است و پایینترین میانگین را دانشکده پزشکی و دندانپزشکی و دانشکده معماری و شهرسازی دارا هستند. در بعد نداشتن مهارتهای کتابخانهای به ترتیب، بالاترین میانگین مربوط به دانشکده پزشکی و دندانپزشکی و دانشکده مهندسی و پایینترین میانگین به دانشکده بهداشت و دانشکده معماری و شهرسازی اختصاص دارد. در بعد عوامل مکانیکی نیز به ترتیب، دانشکده پرستاری و مامایی و دانشکده علوم پایه بالاترین میانگین را دارا هستند؛ پایینترین میانگین در این بعد نیز به ترتیب به دانشکده پزشکی و دندانپزشکی و دانشکده معماری و شهرسازی اختصاص دارد. از میان عوامل پنجگانه ایجاد اضطراب کتابخانهای (عوامل ناشی از تعامل با کتابداران، عوامل عاطفی، نداشتن احساس راحتی در کتابخانه، نداشتن مهارتهای کتابخانهای، عوامل مکانیکی)، اضطراب ناشی از عوامل مکانیکی در میان دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بوشهر نقش پر رنگتری دارد. نقش این عامل در ایجاد اضطراب در بین دانشجویان دانشگاه خلیج فارس نیز پر رنگتر از بقیه عوامل میباشد که دلایل این امر پیشتر ذکر شد. همچنین بررسی میزان هوش هیجانی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بوشهر و دانشگاه خلیج فارس نشان داد که میزان هوش هیجانی دانشجویان در این دو دانشگاه بالاتر از حدّ متوسط قرار دارد که این امر نشان میدهد دانشجویان این دو دانشگاه از هوش هیجانی تقریبا مطلوبی برخوردار میباشند. این سطح از هوش هیجانی در دانشجویان بررسی شده در پژوهشهای اکبری، رضائیان و مودی (۱۳۸۶) نیز مشاهده شده است. در این بین در پژوهش حاضر نمره تمامی مؤلّفههای هوش هیجانی (خودآگاهی، خودانگیزی، خودمدیریتی، هوشیاری اجتماعی و مهارت اجتماعی) بالاتر از حدّ متوسط قرار دارند. همانطور که در بخش یافتههای پژوهش قابل مشاهده است، بالاترین میزان هوش هیجانی مربوط به مؤلّفه مهارت اجتماعی میباشد؛ در حالی که پایینترین میزان هوش هیجانی مربوط به مؤلّفه خودمدیریتی است. از آنجایی که نمره مهارت اجتماعی دانشجویان در این دو دانشگاه در سطح مطلوبی قرار دارد میتوان گفت که آنها قادرند احساسات دیگران را به راحتی کنترل و اداره کرده و در برقراری ارتباط با سایرین موفق باشند (مختاری پور، سیادت، ۱۳۸۵). شاید بتوان گفت در کتابخانهها نیز چنین دانشجویانی میتوانند ارتباط بهتر و کارآمدتری با کتابداران برقرار کرده و در دستیابی به نتایج مطلوب خود مؤثرتر عمل نمایند. همچنین از آنجاییکه مؤلّفه خودمدیریتی در دانشگاه علوم پزشکی بوشهر و دانشگاه خلیج فارس پایینترین میانگین هوش هیجانی را به خود اختصاص داده است، آموزش دانشجویان در زمینه روشهای مدیریت و کنترل تنشها و مدیریت اضطراب و استرس ضروری به نظر میرسد. در این دو دانشگاه پس از مؤلّفه مهارت اجتماعی، مؤلّفههای هوشیاری اجتماعی، خودآگاهی و خودانگیزی به ترتیب بالاترین نمره را به خود اختصاص دادند. با بررسی میزان هوش هیجانی دانشجویان به تفکیک جنسیت، نمره کلی هوش هیجانی دانشجویان دختر و پسر نشان داد که آنها تفاوتی از نظر هوش هیجانی ندارند؛ یوسفی (۱۳۸۵)، اکبری، رضائیان و مودی (۱۳۸۶)، شعبانی (۱۳۸۷)، ظهیرالدین، دیباجنیا و قیدر (۱۳۸۹)، امرایی (۱۳۹۰) نیز در پژوهشهای خود به این نتیجه دست یافتند. البته این نتیجه با یافتههای منصوری (۱۳۸۰)، ناظم (۱۳۸۷)، بنی هاشمیان، بهرامی احسان، موذن، (۱۳۸۹) و میرزا و ردزان (۲۰۱۰) Mirza & Redzuan, 2010)) هم سویی ندارد؛ یافتههای پژوهش منصوری (۱۳۸۰) تنها وجود تفاوت در مؤلّفه خودانگیزی را رد میکند. در پژوهش حاضر این تفاوت در بین مؤلّفههای هوش هیجانی فقط در مؤلّفه هوشیاری اجتماعی دیده شد که این نتیجه با نتیجه پژوهش میری و اکبری بورنگ (۱۳۸۶) همسویی داشت؛ در پژوهش امرایی (۱۳۹۰) نیز این تفاوت فقط در بین مؤلّفههای خودآگاهی و خودانگیزی معنادار بود. طبق گفته صاحبنظران تفاوت هوش هیجانی زنان و مردان بیشتر با قابلیتهای هوش هیجانی در ارتباط است و آنها در نمره کلی با هم تفاوتی ندارند (ظهیرالدین و دیگران ۱۳۸۹). برای پی بردن به علّت این تناقضها، انجام پژوهشهای بیشتری در این زمینه توصیه میشود. در رابطه با مقایسه هوش هیجانی بین دانشجویان این دو دانشگاه، بررسیها نشان داد که دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بوشهر به نسبت دانشجویان خلیج فارس هوش هیجانی بیشتری دارند. هوش هیجانی مشاهده شده در بین دانشجویان این دو دانشگاه در مؤلّفه مهارت اجتماعی بیشتر به چشم میخورد که پیشتر در این زمینه صحبت شد. همچنین بررسیها نشان داد بالاترین میزان هوش هیجانی در دانشکدههای دانشگاه علوم پزشکی بوشهر در بین دانشجویان دانشکده پرستاری و مامایی و پایینترین میزان هوش هیجانی در بین دانشجویان دانشکده پیراپزشکی دیده میشود. بالاترین میزان هوش هیجانی در دانشکدههای دانشگاه خلیج فارس در بین دانشجویان دانشکده معماری و شهرسازی و پایین ترین میزان هوش هیجانی در بین دانشجویان دانشکده علوم انسانی دیده میشود. از بین مؤلّفههای هوش هیجانی در مؤلّفه خودآگاهی در دانشگاه علوم پزشکی بوشهر و دانشگاه خلیج فارس، به ترتیب دانشکده پرستاری و مامایی و دانشکده مهندسی بیشترین میانگین را دارا هستند و این در حالی است که دانشکده پزشکی و دندانپزشکی و دانشکده علوم انسانی در این زمینه نیز کمترین میانگین را دریافت کردهاند. در مؤلّفه خودانگیزی به ترتیب دانشکده پرستاری و مامایی و دانشکده علوم انسانی بالاترین میانگین و دانشکده بهداشت و دانشکده مهندسی پایینترین میانگین را دارا هستند. در مؤلّفه خودمدیریتی بالاترین میانگین به ترتیب مربوط به دانشکده پرستاری و مامایی و دانشکده معماری و شهرسازی است و پایینترین میانگین را دانشکده پیراپزشکی و دانشکده علوم انسانی دارا هستند. در مؤلّفه هوشیاری اجتماعی به ترتیب، بالاترین میانگین مربوط به دانشکده پرستاری و مامایی و دانشکده معماری و شهرسازی و پایینترین میانگین به دانشکده پیراپزشکی و دانشکده علوم انسانی اختصاص دارد. در مؤلّفه مهارت اجتماعی نیز به ترتیب، دانشکده بهداشت و دانشکده مهندسی بالاترین میانگین را دارا هستند؛ پایینترین میانگین در این بعد نیز به ترتیب به دانشکده پرستاری و مامایی و دانشکده علوم انسانی اختصاص دارد. از بین مؤلّفههای هوش هیجانی مؤلّفه مهارت اجتماعی در میان دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بوشهر نقش پر رنگتری دارد. نقش این مؤلّفه در بین دانشجویان دانشگاه خلیج فارس نیز پر رنگتر از بقیه مؤلّفهها میباشد که در این زمینه پیشتر صحبت شد. تجزیه و تحلیل نتایج همچنین نشان داد که بین هوش هیجانی و اضطراب کتابخانهای دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بوشهر و دانشگاه خلیج فارس رابطه معکوس و معناداری وجود دارد؛ یعنی هر اندازه هوش هیجانی دانشجویان بالاتر باشد، اضطراب کتابخانهای آنها پایینتر میباشد. همچنین ارتباط بین هوش هیجانی و مؤلّفههای اضطراب کتابخانهای نیز معکوس و معنادار میباشد. این رابطه در بین مؤلّفههای هوش هیجانی شامل خودآگاهی، خودمدیریتی، هوشیاری اجتماعی و مهارت اجتماعی نیز وجود دارد اما وجود رابطه بین مؤلّفه خودانگیزی با اضطراب کتابخانهای و مؤلّفههای آن معنادار نمیباشد درنتیجه بین این مؤلّفه با اضطراب کتابخانهای و مؤلّفههای آن هیچگونه ارتباطی وجود ندارد. با توجه به نتیجه این پژوهش، کتابداران کتابخانههای دانشگاهی برای موفقیت خود در امر جذب دانشجویان برای استفاده و بهرهمندی از این محیط باید به مسأله هوش هیجانی دانشجویان توجه خاصی داشته باشد. در این زمینه برگزاری کارگاههای آموزشی هوش هیجانی برای دانشجویان مؤثر به نظر میرسد. همانطور که نتیجه پژوهش میلز و لوج (۲۰۰۶) نشان میدهد، کتابداران و اطلاعرسانان جهت جلوگیری از تبدیل کتابخانه به محلی با یک مراجعه کننده، نیازمند آن هستند که مفهوم هیجان را به عنوان عنصر ضروری در تعامل موفق بین خود و مراجعه کننده بپذیرند و هوش هیجانی را به عنوان راهبرد کمکی مفید در تعامل با مراجعهکننده در نظر بگیرند (Mills & Lodge, 2006). با توجه به نتیجه این پژوهش و نتایج پژوهش حاضر، راهبرد هوش هیجانی راهبردی دوسویه است که نه تنها کتابداران بلکه دانشجویان و سایر مراجعین به کتابخانه نیز برای برقراری تعاملی بهتر، بایستی از هوش هیجانی مطلوبی برخوردار باشند و از مهارتهای لازم در این زمینه بهرهمند شوند. پیشتر در زمینه بررسی رابطه هوش هیجانی با اضطراب آموزشگاهی و اضطراب رایانه ای پژوهشهایی صورت گرفته بود که وجود رابطه معکوس و معنادار بین هوش هیجانی و این نوع اضطرابها را تأیید کرده بودند (اکبری، رضائیان، مودی، ۱۳۸۶؛ میری، اکبری بورنگ ۱۳۸۶)؛ اما در زمینه بررسی رابطه هوش هیجانی و اضطراب کتابخانهای تا قبل از پژوهش حاضر، هیچ پژوهشی صورت نگرفته بود. در دانشگاه علوم پزشکی بوشهر بین هوش هیجانی با اضطراب کتابخانهای و مؤلّفههای آن رابطه معکوس و معناداری وجود دارد؛ این رابطه در بین مؤلّفههای هوش هیجانی شامل خودآگاهی، هوشیاری اجتماعی و مهارتهای اجتماعی نیز وجود دارد اما وجود رابطه بین مؤلّفه خودانگیزی با اضطراب کتابخانهای و مؤلّفههای آن معنادار نمیباشد درنتیجه بین این مؤلّفه با اضطراب کتابخانهای و مؤلّفههای آن هیچگونه ارتباطی وجود ندارد. در مؤلّفه خود مدیریتی ارتباط اضطراب کتابخانهای و مؤلّفههای آن -جز در مؤلّفه نداشتن مهارتهای کتابخانهای- معنادار میباشد. ارتباط بین هوش هیجانی با اضطراب کتابخانهای و مؤلّفههای آن در دانشگاه خلیج فارس نیز معکوس و معنادار میباشد؛ این رابطه در مؤلّفه مهارت اجتماعی نیز وجود دارد اما وجود رابطه بین مؤلّفه خودانگیزی با اضطراب کتابخانهای و مؤلّفههای آن معنادار نمیباشد که این نیز نشان دهنده نبود ارتباط با اضطراب کتابخانهای و مؤلّفههای آن در این مؤلّفه میباشد. در مؤلّفه خودآگاهی، خودمدیریتی و هوشیاری اجتماعی، ارتباط اضطراب کتابخانهای و مؤلّفههای آن – جز در مؤلفّه نداشتن مهارتهای کتابخانهای – معنادار میباشد. در هر دو دانشگاه از بین مؤلّفههای هوش هیجانی مؤلّفه خود مدیریتی تأثیر بیشتری بر سطح اضطراب کتابخانهای دانشجویان دارد؛ همچنین در هر دو دانشگاه هوش هیجانی بر مؤلّفه عوامل عاطفی تأثیر بیشتری دارد. پژوهشهای مختلف نشان میدهند هوش هیجانی مهارتی آموختنی است و میتوان از طریق برگزاری دورههای تخصصی، میزان آن را در افراد بهبود بخشید (Fletcher, et al, 2009)؛ بنابراین، راهکار بهبود آن دسته از مؤلّفههایی که در دانشجویان وضعیت چندان مطلوبی ندارند، از طریق آموزش، فراهم میباشد و میتوان این مؤلّفهها را نیز در دانشجویان تقویت کرد و بدین وسیله، تنش، استرس و اضطراب پیش رو در استفاده از کتابخانه را در آنها کاهش داد.
پیشنهادها پیشنهادهای کاربردی پژوهش اضطراب کتابخانهای مسألهای جدی در میان کاربران کتابخانه میباشد که میتوان آن را از طریق آموزش مناسب مهارتهای کتابخانهای، تعامل مثبت کتابداران با کاربران و ایجاد محیطی آرام و به دور از اضطراب در کتابخانهها کاهش داد (عرفانمنش، دیدهگاه، ۱۳۹۰)؛ برای رسیدن به چنین هدفی در کتابخانهها به خصوص کتابخانههای دانشگاهی نمیتوان نقش کتابداران، مدیران کتابخانهها، استادان و پژوهشگران حوزه کتابداری و اطلاعرسانی – علم اطلاعات و دانششناسی- و مسئولان دانشگاه را در این زمینه نادیده گرفت.
- Durr, C. and Aubertot, J. 2002. Emergence of seedling of suger beet (Beta Vulgaris) as affected by size, roughness and position of aggregates in the seedbed. Plant and Soil. 219: 211-220.
- Fabrizzi, K. P., Garcıa, F. O., Costa, J. L. and Picone, L. I. 2005. Soil water dynamics, physical properties and corn and wheat responses to minimum and no-tillage systems in the southern Pampas of Argentina. Soil and Tillage Research. 81: 57–۶۹٫
- Fahong, W., Xuqing, W. and Sayer, K. D. 2003. Comparison of conventional, flood irrigated, flat planted with furrow irrigated, raised bed planting for winter wheat in china. Field crops Research. 87: 35-42.
- Fahong, W., Xuqing, W. and Sayre, k. 2004. Comparison of conventional, flood irrigated, flat planting with furrow irrigated, raised bed planting for winter wheat in China. Field Crops Research. 87: 35–۴۲٫
- Faraji, A., N. A. Latifi, Soltani, and A. H. Shirani Rad. 2008 .Effect of temperature stress and supplemental irrigation on flawer and pod formation in two canola (Brassica napus L.) cultivars at mediterranean climate. Asian Journal of Plant Sciences, 7 (4): 343-351.
- Fischer, R. A., Santiveri, F. and Vidal, I. R. 2002. Crop rotation, tillage and crop residue management for wheat and maize in the sub-humid tropical highlands.I. Wheat and legume performance. Field Crop Research. 79: 107-122.
- Funtes, J. P., Flury, M. and Bezdicek, D. F. 2004. Hydraulic properties in a silt loam soil under natural prairie, conventional till, and no-till. Soil Science Society American Journal. 68: 1679-1688.
- Gao-bao, H., Qiang, C., Fu-xue. F. and Ai-zhong, Y. 2012. Effects of different tillage systems on soil properties, root growth, grain yield, and water use efficiency of winter wheat (Triticum aestivum L.) in arid northwest China. Journal of Integrative Agriculture. 11 (8): 1286-1296.
- Ghanbaryan Alavijeh, H. R., Ahmadi Chenarbon, H. and Zand, B. 2013. Effect of different tillage methods (conventional and conservation) on some of soil physical properties in Varamin Province.M R Journals. Vol. 1(4) pp. 058-061, November, 2013.
- Ghazanfar, M, Asoodar, M. A. and Alami Saeed, K. 2010. The effect of conservation tillage, planting and irrigating methods on water use efficiency and wheat grain yield in north of Ahwaz. Journal of Engineering and Applied Sciences. 5 (2): 101-105.
- Godwin RJ, 2007. A review of the effect of implements geometry on soil failure and implementforces. Soil and Tillage Research 97: 331-340.
- Hakoomat, A., Nadeem,I. Shakeel,A. Ahmad Naeem,S. and Naeem. S. 2013.Performance of late sown wheat crop under different planting geometries andirrigation regimes in arid climate. Soil and Tillage Research, 130: 109–۱۱۹٫
- Hanglei, J., Lichun, w. Chunsheng, L. Hongjie, T. and Chenglin. M. 2010. Combined stalk-stuble breaking and mulching machine. Soil & Tillage Research. 107: 42-48.
- Hejazi, A., Bahrani, M. J. and Kazemeini, S. A. 2010. Yield and yield components of irrigated rapeseseed-wheat rotation as influenced by crop residues and nitrogen lavels in a reduced tillage method. American-Eurasian Journal Agricultural Environ Science. 8 (5): 502-507.
- Hemmat, A. 2009. Reduction in primary tillage depth and secondary tillage intensity for irrigated canola production in a loam soil in central Iran. Journal Agricultural Science Technologe. 11: 275-288.
- Hemmat, A. and Khashoei, A. A. 2003. Emergence of irrigated cotton in flat land planting in relation to furrow opener type and crust-breaking treatments for cambisoils in central Iran. Soil and Tillage Research 70: 153-162.
- Hiltbrrunner, J., Lisedgens, M., Bloch, L., Stamp, P. and Streit, B. 2007. Legume cover crops as living mulches for winter wheat: components of biomass and the control of weeds. European Journal of Agronomy. 26: 21-29.
- Hossain, . I. M., Meisner, C., Duxbury, J. M., Lauren, J. G., Rahman, M. m., Meer, M. M. and Rashid , M. H. 2004. Use of raised beds for increasing whaet production in rice- wheat cropping systems. Agronomy Jornal. 23:54-59.
- Huang, M., Zou, Y., Feng, Y., Cheng, Z., Mo, Y., Ibrahim, M., Xia, B. and Jiang, P. 2011. No-tillage and direct seeding for super hybrid rice production in rice–oilseed rape cropping system. European Journal of Agronomy. 34: 278–۲۸۶٫
- Ito, M., Matsumoto, T. and Quinones, M. A. 2007. Conservation tillage practice in sub- Saharan Africa: The experience of Sasakawa Global 2000. Crop Protection. 26: 417-423.
- Jemai, I., Aissa, B. N., Guirat, S. B., Hammouda, M. B. and Gallali, T. 2013. Impact of three and seven years of no-tillage on the soil water storage, in the plant root zone, under a dry subhumid Tunisian climate. Soil and Tillage Research. 126: 26–۳۳٫
- Jerry, L. H., Thomas, J. S., and Prueger, J. H. 2001. Managing soils to achieve greater water use efficiency: A review. Agronomy Journal. 93: 271-280.
- Karayel, D., Brut, Z. B. and Ozmerzi, A. 2004. Mathematical modeling of vacuum pressure on a precision seder. Biosystem Engeenering. 87(4): 437-444.
- Keshavarzpour, Fereydoun.2013. Effect of Different Tillage Methods on Yield and Yield Components of Forage Corn. Academic Journal of Plant Sciences 6 (1): 42-46. ISSN 1995-8986
- Knowler, D. and Bradshaw, B. 2007. Farmers adoption of conservation agriculture: revive and synthesis of recent research. Food Policy. 32: 25-48.
- Lal, R. 1995. The role of residue management in sustainable agricultural system. Advance . Agronomy Journal. 48:51-77.
- Lampurlanes, J. Angas, P., Martines, C. 2001. Root growth, soil water content and yield of barely under different tillage systems on two soils in semiarid conditions. Field Crop Res. 69: 27- 40.
- Lithougidis, A. S., Dhima, K. V., Damalas, C. A., Vasilakoglou, I. B. and Eleftherohorinos, I. G. 2006. Tillage effects on wheat emergence and yiel dat varying seeding rates, and on labor and fuel consumption. Crop Science. 46: 1187-1192.
- Machado, S., Petrie, S., Rhinhart, K. and Raming, R. E. 2008. Tillage effects on water use and grain yield of winter wheat and green pea in rotation. Agronomy Journal.100: 154-162.
- Malhi, S. S., Lemke, R., Wang, Z. H., Baldev, S. and Chhabra, S. 2006. Tillage nitrogen and crop residue effects on crop yield, nutrient uptake, soil quality, and greenhouse gas emission. Soil and Tillage Research. 90: 171-183.
- Mc-Master, G. S., Palic, D. B. and Dunn, G. H. 2002. Soil management alters seedling emergence and subsequent autumn growth and yield in dry land winter wheat fallow systems in the central great plains on a clay loam soil. Soil and Tillage Research. 65: 193-206.
- Mesbah, E. A. E. 2009. Effect of irrigation regimes and foliar spraying of potassium on yield, yield .components and water use efficiency of wheat in sandy soil. Word Journal Of Agricultural Sciences. 5 (6):662-669.
- Miler, P., McConky, B. and Clayton., G. 2002. Pulse crop adaptation in the Northern GreatPlains. Agronomy Journal. 94:261-272.
- Min Huang, Y. Z., Yuehua Feng, Z. C., Yali Mo, M. I. and Bing Xia, P. J. 2011. No-tillage and direct seeding for super hybrid rice production in rice–oilseed rape cropping system. European Journal Agronomy. 34: 278–۲۸۶٫
- Morell, F. J., Lampurlanes, J., Alvaro-Fuentes, J. and Cantero-Martınez, C. 2011. Yield and water use efficiency of barley in a semiarid Mediterranean agroecosystem: Long-term effects of tillage and N fertilization. Soil and Tillage Research. 117: 76–۸۴٫
- Nagaya Mulumba, L. and Lal, R. 2008. Mulching effects on selected Soil physical properties. Soil & Tillage Research . 98, 106-111.
- Njos, A. 1994. Future land utilization and management for sustainable cropproduction. Soil
and Tillage Research, 30: 345-357.
- NoKes, S. E., Fausey, N. R., Subler, S., Blair, J. M. 1997. Stand, yield weed biomass, and surface residue cover comparisons between three cropping/ tillage systems on a well-drained silt loam soil in ohia, USA. Soil and Tillage Research. 44: 95-108.
- Nyagumbo, I. 1999. Conservation tillage for sustainable crop production systems: Experiences from on- station and on- farm research Zimbabwe. Soil and Water Conservation Journal. 9:108-115.
- Olson, K. R., Ebelhar, S. A. and Lang, J. M. 2013. Effects of 24 years of conservation tillage systems on soil organic carbon and soil productivity. Applied and Environmental Soil Science. 1-10.
- Omidi, H., Tahmasebi, Z., Torabi, H. and Miransari, M. 2008. Soil enzymatic activities and available P and Zn as affected by tillage practices, canola (Brassica napus L.) cultivars and planting dates. European Journal of Soil Biology. 44: 443–۴۵۰٫
- Oweis, T., Zhang, H. and Pala, M. 2000. Water use efficiency of rainfed and irrigated bread wheat in a Mediterranean environment. Agronomy Journal. 92: 231-238.
- Ozpinar, S., and Cay, A. 2006. Effect of different tillage systems on the quality and crop productivity of a clay–loam soil in semi-arid north-western Turkey. Soil and Tillage Research, 88(1): 95-106.
- Power, J. F., Wiese, R. and Flowerday, D. 2001. Managing farming system for nitrate control: A Research Review from management systems evaluation areas. Journal of Environ.30: 1899-1880.
- Radford, B. J, Thorburn. P. J. and Key. A. J. 1995. Enhancementof wheat establishment with modified sowing and fallow management techniques. Soil and tillage research, 36: 73- 89.
- Radford, B. J. 1986. Effect of press wheel and depth of sowing on the establishment of semidwarf and tall wheats. Aust. J. of Exp. Agric., 26 (6): 697-702.
- Rahman, S. and Chen, Y. 2001. Laboratory investigation of cutting forces and soil disturbanceresulting from different manure incorporation tools in a loamy sand soil. Soil and TillageResearch. 58: 19-29.
|
|