در تعریفی دیگر ؛بازار محوری به عنوان مجموعه ای از فعالیت ها و فرآیندهای وظیفه ای متقابل و مستمر که کسب و کار را به ایجاد رضایت خاطر در مشتریان از میان نیازهای ارزیابی شده هدایت میکند ،بیان شده است (Deshpande and Farly؛۱۹۹۷)
باریه هاپسون ،جک لوگاری و استیو مورگاترویدگرایش به بازار و نیازهای مشتریان اولین ویژگی بازاریابی جدید است . مدیران کامیان مدیرانی هستند که سازمان خود را با شرایط روز همگام میسازند این همگامی زمانی امکان پذیر است که کارکنان و مدیران ،گرایش به بازار را به عنوان یک فرهنگ و بینش بپذیرند و دنبال کنند .بازار محوری ایده ای جدید در تاریخ روابط و مبادلات به حساب میآید و بر این اساس است که وظیفه اصلی هر سازمان تعیین نیازها ، خواسته ها و ارزش های بازار هدف و تطبیق سازمان برای ارضای آن ها به گونه ای مؤثر و مفیدتر از سایر رقبا است .
رویکردبا گرایش بازار محوری به معنای کسب و کاری است که به آنچه مشتریان می خواهند و نیاز دارند واکنش نشان میدهد و مبنای تصمیمات حول اطلاعات به دست آمده از خواسته و نیازهای مشتریان است .
“… کلیدی برای توسعه کسب و کار بازار محور، مشتری گرا نهفته است که چگونه مدیران ارزیابی میکنند و پاداش میدهند.”
گاه به اشتباه بازار محوری را مترادف با مشتری محوری دانسته و چنین برداشت می شود که بازار محوری همان مشتری محوری است . حال آنکه بازار محوری فراتر از مشتری محوری بوده و دیدگاه جامع تری را به دست میدهد . شرکت های مبتنی بر بازار (بازار محور ) باید تعریف گسترده ای از نیازهای مشتری به کار بندند به نحوی که شامل نیازهای پنهان آن ها نیز شود . این شرکت ها متعهد به شناخت و درک نیازهای اظهار شده و اظهار نشده مشتریان خود و توانایی ها و برنامه ریزی های رقبایشان از طریق جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات بازار میباشند . مجله فرچون در مقاله ای در اول می سال ۱۹۹۵ به این موضوع اشاره کرده و نتیجه میگیرد اگر شرکتی به صورت صحیح نیازهای مشتریان خود را درک کند ،در آن صورت میتواند با آگاهی از آنچه مشتریان ادعا میکنند چشم پوشی کند .
بازار محوری از دهه ی ۱۹۸۰ در تحقیقات و مطالعات علمی و مرتبط با اقدامات مدیریتی وارد شده است . بازار محوری مفهومی ریشه دار در تئوری بازاریابی و کاربردی برای مفهوم بازاریابی است . گرچه تفاوت هایی در تعریف بازار محوری وجود دارد ،این مفهوم معمولا بر سه قسمت تمرکز دارد:
• مشتری
• رقبا
• هماهنگی بین وظیفه ای
همه ی تعاریف ارائه شده از بازار محوری توسط صاحب نظران از جمله کوهلی و جاوورسکی ،دارای یک تمرکز عملیاتی بر جمع آوری اطلاعات ،انتشار اطلاعات و توانایی پاسخگویی بر آنچه دریافت شده است ،میباشند .
استراتژی بازار محوری در بعد داخلی میتواند در توانمند سازی و رضایت شغلی کارکنان مؤثر باشد و همچنین میتواند زمینه ساز مشارکت بیشتر آنان در امور تصمیم گیری شود . این استراتژی در بعد خارجی با مفاهیم مشتری محوری ، رقیب محوری و هماهنگی بین وظیفه ای مرتبط بوده و توانایی ایجاد مزیت رقابتی جهت عملکرد مطلوب را دارد . مطالعه ی این استراتژی از دو دیدگاه رفتاری و فرهنگی رایج میباشد .
در اکثر تحقیقات انجام شده در مورد بازار محوری ، اصطلاح بازار محوری ، به عنوان کاربرد مفهوم بازاریابی تعریف شده است . جهت داشتن درکی روشن از مفهوم بازاریابی ، باید خاطرنشان شود که مفهوم بازاریابی به عنوان یک فرهنگ سازمانی یا فلسفه ی بازرگانی متفاوت که مشتری را در مرکز تفکر شرکت درباره ی استراتژی و عملیات آن قرار میدهد ، میتواند تعریف شود
بازار محوری هنجارهایی را در رابطه با جمع آوری اطلاعات و پاسخگویی گسترده سازمانی به اطلاعات مربوط به مشتریان ( بالفعل و بالقوه ) به وجود می آورد تا شرکتها بتوانند نسبت به رقبا در تجزیه و تحلیل بازار و پاسخ به نیازهای آن پیشدستی نمایند . عمده این روند را میتوانند با نوآوری در محصولات و خدمات و نیز ایجاد توانایی جهت ایجاد ارزش بیشتر برای مشتری ، انجامدهند . به نظر میرسد شرکت های بازار محور در هر دو زمینه ی سرعت و اثر بخشی پاسخگویی شان به فرصت ها و تهدیدها دارای مزیت رقابتی باشند .
در اجرای استراتژی بازار محوری باید توجه داشت که بازاریابی باید به خوبی با دیگر بخش ها در شرکت هماهنگ شود . بازاریابی زمانی که تنها وظیفه ی یک بخش باشد ، به خوبی انجام نخواهد شد . زیرا نیازمند آن است که همه ی کارمندان مطلع باشند که چطور بر رضایت مشتری تاثیر میگذارند . همان طور که دیوید پاکارد گفته است بازاریابی بسیار مهم تر از آن است که تنها به یک واحد واگذار شود . به همین دلیل تفکر بازاریابی شرکت را ملزم میکند بازاریابی داخل را مانند بازاریابی خارجی به طور مناسب در شرکت پیاده کند. بازاریابی داخلی مفاهیم استخدام ، آموزش، برانگیختن موفق کارمندان توانا جهت خدمت رسانی صحیح به مشتری و استراتژی ها و برنامه هایی را شامل می شود که شرکت به طور داخلی به منظور حصول به اهداف خارجی اش به کار میگیرد . در دهه ی ۱۹۷۰ بازاریابی داخلی به عنوان یک راه حل برای شرکت هایی که در جستجوی راهی برای ارائه ی خدمات برتر به مشتری بودند ، معرفی شد. به همین دلیل بازار محوری داخلی معادل با بازار محوری است که با اولویت دهی به اجرای مؤثر استراتژی های بازاریابی شناخته می شود . توسعه بازار محوری داخلی میتواند اثر بخشی پاسخگویی بازار محوری شرکت به شرایط بازار را افزایش دهد ؛ زیرا مدیریت را قادر میسازد که اهداف بازار را با قابلیت های درونی و مهارت های کارکنان ، بهتر همسو و هماهنگ نماید .