الگوی انتقال تصویر، به چگونگی انتقال تداعیهای ذهنی از رویداد مورد نظر به نام تجاری شرکت حامی اشاره دارد. این الگو، با الگوی انتقال اثر که پاسخهای عاطفی نسبت به رویداد مورد نظر را به شناسه حامی مربوط میسازد، متفاوت است(پراسیجیوس، ۲۰۰۴، ص۱۸۲). پیام اصلی الگوی انتقال تصویر این است که شناسه شرکت حامی از برخی لحاظ با رویداد مورد نظر مشابه است.
پدیده انتقال تصویر، در اثر برخی از فعالیتهای بازاریابی به وجود می آید. مک کراکن (۱۹۸۹)، عنوان می کند که این انتقال را میتوان به عنوان انتقال معانی در نظر گرفت. به عنوان مثال هنگامی که در تبلیغ یک شناسه، شخص مشهوری بههمراه آن نشان داده می شود، معانی همراه آن شخص در ذهن مشتری به شناسه مورد نظر نیز منتقل می شود.
مینگهان ( a1991)، مثالی ارائه می کند که چگونه یک شرکت کاملا آمریکایی (ژیلت[۷۴])، در اثر حمایت از بازی کریکت که یک بازی انگلیسی است، جلوهای انگلیسی پیدا می کند. وی همچنین بیان می کند که چگونه مدیران از حامیگری ورزشی به عنوان وسیلهای برای تغییر تصویر یک شرکت استفاده کرده اند (تغییر تصویر شرکت یاردلی[۷۵]به سازنده لوازم آرایشی). همچنین مدیران این شرکت با سرمایه گذاریهای عظیم در حمایت از مسابقات فرمول یک، تلاش کردند تا تصویری که مردم از لوازم آرایشی به عنوان یک وسیله زنانه داشتند را تغییر دهند. نتیجه آن شد که شرکت یاردلی توانست لوازم آرایشی مردانه را نیز به بازار معرفی کند(مینگهان، ۱۹۹۱، ص۸).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۵-۳-۲) نظریه علامتدهی[۷۶]
مطابق با نظریه علامتدهی، برخی محرکهای بازاریابی (مانند هزینه تبلیغات، گارانتی، قیمت یا نام تجاری) می تواند انتظارات مشتریان از شرکت یا شناسه را تحت تاثیر قرار دهد. به عنوان مثال، صرف هزینه های زیاد در تبلیغات می تواند این ذهنیت را در مشتری ایجاد کند که شرکت به تبلیغات مناسب محصول خود اهمیت قائل است، محصول از کیفیت بالایی برخوردار است و یا شرکت از توان مالی بالایی برخوردار است(کیهان،۲۰۰۶،ص۳۰).
به طور مشابه میتوان بیان کرد که در حوزه حامیگری ورزشی نیز عواملی مانند بزرگی رویداد یا میزان هزینه های صرف شده جهت حامیگری می تواند ادراک مصرف کنندگان از حامی را تحت تاثیر قرار دهد. به عنوان مثال مینگهان (۲۰۰۱ b) نشان میدهد که مردم حامیگری را فعالیتی میدانند که تنها شرکتهای بزرگ و سرمایهدار میتوانند از عهده آن برآیند. راجرتام (۱۹۹۴)، گزارش کرد که حامیگری می تواند گواه بر ثبات مالی و بزرگی شرکت باشد. به طور مشابه کلارک و همکاران (۲۰۰۲)، به این نتیجه رسیدند که توافقات مربوط به حمایت از ورزشگاهها به عنوان نشانهی سودآوری آتی شرکت حامی، توسط بورسبازان رصد می شود.
به طور خلاصه میتوان نتیجه گرفت که حامیگری می تواند به عنوان نشانی از کیفیت محصول، ثبات مالی، افزایش نرخ بازده سرمایه گذاری و غیره، ادراکات مصرف کنندگان را تحت تاثیر قرار دهد.
۶-۳-۲) الگوی اتحاد اجتماعی
مادریگال (۲۰۰۱)، کارکرد حامیگری را در قالب اصطلاحات مربوط به هویت اجتماعی و هنجارهای گروه بررسی کرده است. با توجه به اینکه هواداران ورزش به تیمها و بازیکنان مورد علاقه خود عشق میورزند، در نتیجه میخواهند که بخشی از آنها بهحساب آیند و هویت اجتماعی خود را بر اساس آن شکل دهند. بهعبارت دیگر، هواداران به عضویت یک گروه مرجع تحت عنوان پشتیبانان[۷۷] در میآیند. از طرفی دیگر هواداران مشاهده می کنند که شرکت حامی، از همان بازیکن یا تیمی حمایت می کند که آنها پشتیبانشان هستند. در نتیجه، هنجارهای گروهی و موجب می شود تا هواداران نگرش مثبتی نسبت به حامی پیدا کنند.
الگوی انتقال اثر و الگوی اتحاد اجتماعی از پرکاربردترین الگوهایی هستند که در حوزه کارکرد حامیگری مطرح شده اند و تا به امروز اکثر تحقیقات صورت گرفته در این حوزه بر اساس این دو الگو انجام شده اند. این تحقیقات، متغیرهای مختلفی که اثرات حامیگری را تحت الشعاع خود قرار می دهند را ارائه کرده اند. اشتیاق به ورزش(هاروی و استراویتز[۷۸]، ۲۰۰۹، ص۲۸)، تعلق به تیم، همخوانی و متغیرهای جمعیت شناختی از جمله این متغیرها هستند. در همین راستا برخی دیگر از مطالعات متغیرهایی مثل تصویر شناسه، آگاهی از شناسه و قصد خرید را به عنوان نتایج حاصل از حامیگری ورزشی مطرح کرده اند(لی، ۲۰۱۰، ص۱۳).
۴-۲) بخش سوم: ابعاد مدیریتی حامیگری
با آشکار شدن نقش راهبردی حامیگری به عنوان یک ابزار ترفیعی برای شرکتها، بازاریابان اهداف بازاریابی حامیگری و ابزارهای مناسب به منظور دسترسی به این اهداف را توسعه دادند. علاوه بر این، استفاده گسترده از حامیگری در راهبرد بازاریابی شرکتها، نیازمند اتخاذ تصمیمات مدیریتی در ابعاد مختلف است. بازاریابان میتوانند با داشتن درک درستی از این ابعاد، پیام خود را از طریق حامیگری به گوش مصرف کنندگان برسانند. دراین بخش به معرفی برخی از ابعاد مدیریتی مهم حامیگری پرداخته می شود.
۱-۴-۲) اهداف بازاریابی حامیگری
اینکه چرا سرمایه گذاری شرکتها در حوزه حامیگری از روند رو به رشدی برخوردار بوده است، پرسشی است که بسیاری از محققین تلاش کرده اند تا دلایل آن را شناسایی کنند. ارزیابی مقالات منتشر شده در حوزه حامیگری نشان میدهد که حامیگری فعالیتی بسیار گسترده است که می تواند بسیاری از اهداف بازاریابی شرکتها را پوشش دهد(کیهان،۲۰۰۶، ص۴۸).
جدول (۳-۲)، نمونه ای از مطالعات انجام شده درباره دلایل استفاده شرکتها از حامیگری را نشان میدهد.
جدول (۳-۲)؛ دلایل استفاده شرکتها از حامیگری(عبدوی،۱۳۹۱، ص۳۶)
محقق
روش شناسی
اهداف حامی گری حاصل شده
هووک و همکاران (۱۹۹۰)
بررسی ۱۹ شرکت مختلف در نیوزلند
توالی اهداف به ترتیب اولویت : (۱) بهبود حسن نیت (۲) بهبود تصویر شرکت (۳) افزایش آگاهی (۴) بهبود سود آوری (۵) علاقه مدیریت و (۶) استخدام کارکنان برتر
مارشال و کوک (۱۹۹۲)
مصاحبه با مدیران بازاریابی ۲۰۰ شرکت اول از لیست ۱۰۰۰ شرکت برتر دنیا
دلایل حمایت از ورزش: (۱) رسیدن به مخاطبان هدف، ۴۹% (۲) مرتبط بودن محصول، ۳۴% (۳) جلوه مناسب ورزش، ۱۴% و (۴) سایر موارد، ۳%
اهداف حامی گری ورزشی به ترتیب اولویت: (۱)پوشش مخاطبان هدف (۲) ایجاد تصویری مناسب از شرکت (۳) پوشش تلوزیونی(۴) قرار گرفتن در معرض تبلیغات بالقوه و (۵) پیوند ملی با محصول.
کوپلند و همکاران (۱۹۹۶)
مصاحبه با مدیران بازاریابی ۱۱۲ شرکت کانادایی فعال در حامی گری ورزشی که حداقل هزینه های تبلیغی و ترفیعیشان ۵۰۰۰۰ دلار بوده است.
بر اساس ۳۷ معیار استفاده شده در تحقیق مشخص شد که مهمترین اهداف شرکت ها از حامی گری ورزشی عبارتند از: (۱) ایجاد آگاهی (۲) بهبود تصویر شرکت (۳) جلب توجه خرده فروشان (۴) افزایش فروش (۵) انگیزش کارکنان.
کلر (۲۰۰۳)
مطالعات کتابخانه ای
(۱) برای شناسایی با یک بازار هدف خاص و یا سبک زندگی (۲) به منظور افزایش آگاهی از نام شرکت یا محصول (۳) ایجاد یا تقویت برداشت های مصرف کنندگان از نام تجاری (۴) به منظور افزایش ابعاد تصویر شرکت ها (۵) برای ایجاد تجربیات و تحریک احساسات (۶) برای بیان تعهدات یا مسئولیت اجتماعی شرکتها به جامعه (۷) سرگرم کردن مشتریان کلیدی و یا پاداش دادن به کارکنان کلیدی و (۸) استفاده از فرصت های تبلیغاتی.
کارنول و همکاران (۲۰۰۵)
مطالعات کتابخانه ای
(۱)نتایج شناختی : آگاهی و تصویر (۲) نتایج احساسی : دوست داشتن و ترجیح و (۳) نتایج رفتاری: قصد خرید، تعهد خرید و عمل خرید.
فائد (۲۰۰۶)
بررسی سه شرکت پارس الکتریک، سامسونگ و ال جی
اهداف شرکت های الکترونیکی از حامی گری ورزشی عبارتند از: (۱) تصویر سازی (۲) ایجاد آگاهی عمومی (۳) خلق و افزایش تصویر شناسه و (۴) دسترسی به بازار هدف.
مینگهان (۱۹۸۳) عنوان کرده است که علی رغم اینکه محققین از اصطلاحات مختلفی در دستهبندی اهداف شرکتها از حامیگری استفاده کرده اند، اما نگاهی جامع بر این مطالعات نشان میدهد که میتوان اهداف شرکتها از حامیگری را در دو دسته کلی جای داد : (۱) اهداف مربوط به فروش و (۲) اهداف ارتباطی(مینگهان، ۱۹۸۳، ص۴۸).
اهداف مربوط به فروش، اغلب بر اساس اصطلاحاتی همچون افزایش فروش، سهم بازار و افزایش قیمت سهام مطرح میشوند. از سویی دیگر، اهداف ارتباطی در دو دسته کلی جلوهدادن تصویر[۷۹] و ایجاد آگاهی خلاصه می شود. جلوه دادن تصویر شامل ایجاد عقاید و احساسات مثبت در هواداران نسبت به حامی است. ایجاد آگاهی نیز شامل کلیه فعالیتهای بازاریابان به منظور افزایش تداعی و تشخیص شناسه است.