ب) بحث یافته های فرضیه های تحقیق:
فرضیه اصلی تحقیق :
ین نگرشهای فرزند پروری والدین و رشد خلاقیت دانش آموزان رابطه وجود دارد .
بررسی رابطه خلاقیت کلی تورنس و نگرش والدین نشان داد که میزان رابطه خطی بین مقیاس سیالی و میزان نگرش والدین برابر ۱۷۴/۰=r (05/0<003/0=P)، بوده که میزان این رابطه بین مقیاس بسط با نگرش برابر ۱۶۱/۰=r (005/0P<) و با مقیاس ابتکار برابر ۱۴۳/۰=r می باشد. اما بین مقیاس انعطاف پذیری و نگرش والدین رابطه آماری وجود نداشت (۰۵/۰P>) . میزان خلاقیت کلی تورنس نیز با نگرش والدین پیوندی به میزان (۲۰/۰=r) نشان داد بنابراین نگرش والدین نسبت به خلاقیت فرزندان تأثیری نسبتاً ضعیفی دارد .
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
فرضیه فرعی ۱ :
نگرشهای فرزند پروری منجر به رشد خلاقیت والدین در مورد دانش آموزان پسر و دختر متفاوت است .
برای بررسی میزان خلاقیت فرزندان دختر وپسر بر اساس نتیجه آزمون t ، میزان مقیاس سیالی در دختران بیشتر از پسران گزارش گردید. (۵%P<)، در بررسی میزان مقیاس بسط بین دختران و پسران دانشآموز، ملاحظه گردید که این میزان برای دختران برابر (۱۷/۳±۵۴/۱۵) و برای پسران برابر (۲۷/۳±۸۸/۱۳) می باشد بطوریکه برابری میانگین گروه ها در سطح خطای ۵% معنی دار است (۵%P<) به بیان دیگر مقیاس بسط نیز در دختران بیشتر از پسران است. همچنین میزان مقیاس ابتکار در دختران در سطح خطای ۵% معنی دار گردید (۵%<011/0=P) بطوریکه مقیاس ابتکار هم در دختران بیشتر از پسران می باشد. در بررسی میزان مقیاس انعطاف پذیری دختران و پسران ملاحظه گردید که این میزان در دختران و پسران بترتیب برابر (۴۷۱/۲±۲۵/۱۷)، (۰۱/۳±۱۱/۱۶) می باشند که با مراجعه به نتیجه آزمون t می توان گفت مقیاس انعطاف پذیری در دختران بیشتر از پسران می باشد. همچنین در برآورد کلی خلاقیت تورنس بین دختران و پسران نتیجه حاصله دلالت بر خلاقیت بیشتر دختران نسبت به پسران می باشد. (۵%<002/0=P).
فرضیه فرعی ۲ :
میزان خلاقیت دانش آموزان در بین پایه های مختلف تحصیلی متفاوت است .
برای بررسی میزان خلاقیت در بین پایه های تحصیلی (اول، دوم و سوم) بر اساس تحلیل داده ها مشاهده گردید که میزان خلاقیت در مقیاس سیالی در بین پایه های اول، دوم وسوم ، برابری میانگین خلاقیت بین پایه های تحصیلی مورد تائید قرار گرفت بعبارت دیگر خلاقیت در بین پایه های تحصیلی متفاوت نیست. (۵%P>).
فرضیه فرعی ۳ :
میزان خلاقیت دانش آموزان با برخی متغییرهای دموگرافیک پاسخگویان مثل سطح تحصیلات ، وضعیت رفاهی و شفل والدین ارتباط معنی داری دارد.
در برسی وضعیت رفاهی ملاحظه گردید که مقیاسهای سیالی، ابتکار، انعطاف پذیری و خلاقیت کلی تورنس در بین طبقات رفاهی مختلف تفاوت معنی داری ندارد (۵%P>) بعبارت دیگر وضعیت رفاهی خانواده در خلاقیت مقیاسهای ابتکار، سیالی، انعطاف پذیری تأثیر ندارد اما خلاقیت مقیاس سیالی فرزندان در خانواده های رفاه بالا کمتر است .
فرضیه فرعی ۴ :
رابطه بین میزان عوامل مختلف خلاقیت دانش آموزان ( سیالی ، بسط ، ابتکار و انعطاف پذیری ) و میزان نگرشهای فرزند پروری والدین ( سلطه گری ، سهل انگاری و وابستگی شدید ) متفاوت است .
با عنایت به نتایج حاصله در خصوص میزان خلاقیت در بین نگرش رفتاری والدین، با توجه به اینکه سطوح نگرش رفتاری والدین در دو بعد نگرش متوسط و نگرش بالا محدود می باشد، نتایج حاصله بیان داشت که میزان خلاقیت مقیاسهای سیالی ، بسط، ابتکار و انعطاف پذیری در بین میزان نگرش رفتار والدین(متوسط و بالا) تفاوت نداشت. بعبارت دیگر خلاقیت فرزندان متأثر از نگرش رفتاری والدین نسبت به فرزندان نمی باشد (۵%P>)
در بررسی ارتباط نوع نگرش والدین با خلاقیت ملاحظه گردید گه میزان پیوند آماری نگرش سلطه گری و نگرش وابستگی با خلاقیت تورنس به ترتیب برابر۰٫۱۶ ،۰٫۱۴۵ میباشد که این میزانها رابطه نسبتا ضعیفی را شامل میگردد. یعنی میتوان گفت والدین در نوع نگرش خود نسبت به خلاقیت فرزندانشان با تردید مواجه بوده اند . و هیچ رابطه آماری بین نگرش سهل انگاری والدین با نوع خلاقیت فرزندان پدید نیامده است (p<0.05) .
نتیجه گیری
نتایج تحقیق حاکی است ۶/۱۱ /۰ دانش آموزان خلاقیت بسیار زیاد ، ۲/۴۲/۰ خلاقیت زیاد ، ۷/۲۸ /۰ خلاقیت کم و ۵/۱۷/۰ خلاقیت بسیار کم از خود نشان دادند که ۸/۵۳/۰ بالاتر از متوسط و ۲/۴۶/۰ نیز پائین تر از حد متوسط می باشند . درحالیکه اکثریت والدین (۵/۹۲/۰ ) نگرش حد متوسطی به رشد خلاقیت فرزندان دارند. فلذا از نظر شیوه های فرزند پروری و میزان خلاقیت دانش آموزان همخوانی زیادی وجود نداشته و رابطه آماری معنی داری نیز بدست نیامده است . بطوریکه ارتباط ضعیف(۲۰/۰ r= ) بین میزان خلاقیت دانش آموزان و نگرشهای فرزند پروری والدین گویای این امر بوده و عامل خلاقیت بطور معنی داری متاثر از نگرش والدین نیست . یعنی والدین دیدگاه های تربیتی روشن و جهت داری که بتواند رشد قوه ابتکار و نوآوری کودکان را پشتیبانی و حمایت کند نداشته و در تربیت فرزندان گرایشات شدیدا محافظه کارانه ای دارند که می تواند دلیلی بر تقدم و اهمیت موفقیت تحصیلی فرزندان بر رشد خلاقیت از نظر والدین باشد و یا اینکه عوامل مختلفی در رشد خلاقیت کودکان موثر هستند که نگرشهای فرزند پروری یکی از آنهاست و یا اینکه اثرات رفتاری والدین که می تواند متفاوت از نگرش باشد مهم تر است و نهایت اینکه اکثر والدین بنا به دلایلی در این خصوص ابهام و اکراه دارند . با وجود این ارتباط برخی از عوامل تشکیل دهنده خلاقیت با نگرشهای والدین ، جنسیت دانش آموزان ، تحصیلات و شغل والدین ، وضیت رفاهی خانواده ها و… که مربوط به فرضیه های فرعی تحقیق می باشد قابل توجه است بطوریکه برای والدین موفقیت تحصیلی فرزندان مهم تر از رشد خلاقیت بوده و در مقام مقایسه میانگین نمرات خلاقیت دختران بیشتر از پسران است تحقیق کفایت ( ۱۳۷۳ ) همین نتیجه را تائید می کند البته چنین نتیجه ای می تواند ناشی از بلوغ زودرس و تفاوت در سنین رشد جسمی – روانی دختران نیز باشد . توزیع فراوانی میزان خلاقیت دانش آموزان نیز به ترتیب برای بسیارکم ، کم ، زیاد و بسیار زیاد ۵/۱۷ % ، ۷/۲۸% ، ۲/۴۲% و ۶/۱۶% می باشد. لکن تفاوت معنی داری از نظر میزان خلاقیت دربین پایه های مختلف تحصیلی مشاهده نگردید. همچنین میزان عوامل چهارگانه خلاقیت (بسط ، سیالی، ابتکار و انعطاف پذیری ) دردختران بیشتر از پسران است . در مورد متغیرهای دموگرافیک نتایج حاکی است : ۱- مقیاس خلاقیت سیالی فرزندان خانواده های مرفه کمتر است که می تواند دلیلی بر اهمیت و تقدم موفقیت تحصیلی بر رشد خلاقیت در این طبقه و بالا بودن انگیزه تغییر و انتظار در بین طبقات پائین اجتماع باشد ۲ – اکثریت پدران (حدود ۶۰/۰ ) و مادران (حدود ۴۸/۰) دانش آموزان دارای تحصیلات عالی لیسانس و بالاتر هستند. شغل اغلب مادران را خانه داری (۶۷/۰ ) و معلمی ( ۳/۲۵/۰ ) و شغل اغلب پدران را کارمندی (۳/۳۸/۰ ) و آزاد ( ۲۷/۰ ) تشکیل می دهد .
محدودیت ها[۲۸۳] ، مشکلات و موانع[۲۸۴] تحقیق
در هر تحقیقی یک سری عوامل ناخواسته قابل کنترل و غیرقابل کنترل در انجام عادی آن محدویت ایجاد کرده و بر نتیجه امر تاثیر می گذارند این عوامل در واقع مزاحم کار محقق هستند که با تاثیر گذاشتن بصورت تشدید و یا تضعیف ، نتیجه تحقیق را مخدوش می کنند . در هر صورت تلاش برای کنترل و گاهش اثرات آنها ضروری است (سید عباس زاده ، ۱۳۸۰ ، ص ۱۰۳و ص ۱۰۴). البته پر واضح است در صورتیکه در یک کار تحقیقاتی علمی امکان حذف اثر عوامل مزاحم و ناخواسته میسر می گردید خیلی مطلوب بود لکن این مطلب در تحقیقات علمی بویژه در موضوعات علوم اجتماعی و رفتاری مثل روانشناسی میسر نیست اما تلاش برای شناسائی و گاهش اثرات آنها تنها راه چاره است . ذیلا به چند محدویت و مشکل مطرح در این تحقیق اشاره می گردد:
-
- مهم ترین محدودیت تحقیق حاضر به دلیل عدم نمونه گیری ، نداشتن قابلیت تعمیم پذیری آن به موارد دیگر است . ( سیدعباس زاده ، ۱۳۸۷، ص ۱۶۰). کوچک و محدود بودن جامعه آماری مورد مطالعه ، موجب بروز مشکل تعمیم[۲۸۵] پذیری داده ها و نتایج تحقیق می باشد جهت حل مشکل نمونه های زیادتری مورد مطالعه قرار می گیرد و اهمیت موضوع خلاقیت در مورد دانش آموزان با استعداد مشغول تحصیل در مراکز سمپاد که پس از طی مراحل آزمون علمی از میان کل مدارس ابتدائی گزینش شده اند ضرورت موضوع را توجیه می کند . صرفنظر از نتایج تحقیق ، ارائه هرگونه پیشنهاد مستلزم ایجاد تغییر در برنامه های آموزشی منجر به رشد خلاقیت ، نیازمند انجام تحقیقات مشابه و مکمل دیگر است تا امکان تعمیم فراهم آید.
-
- خلاقیت به عنوان عملکرد فکری کودکان همانند هوش ، استعداد ، موفقیت تحصیلی و… دارای بار ارزشی مثبت برای خانواده ها و مدارس ( بویژه مراکز پرورش استعدادهای درخشان) است فلذا فرض است به هر نحوی والدین ، مربیان و اولیای مدرسه ، افکار و رفتارهای عادی دانش آموزان را خلاقانه به حساب آورند و یا بخواهند نتایج صرف هوش و موفقیت تحصیلی را به خلاقیت ربط دهند همانطوریکه چنین تلاشی برای داشتن نمره ۲۰، شاگرد اول بودن و کسب عنوان ” تیز هوش بودن ” کودکان به شدت در جامعه امروز وجود دارد.
-
- بلحاظ اتکای عمده نظام آموزش و پرورش کشورمان به محفوظات به ویژه دردوره ابتدائی ، تعیین و تعریف مصادیق رفتارهای خلاقانه با دشواری مواجه خواهد بود. در عین حال تمایل پاسخ دهندگان به انتخاب بهترین گزینه که آشکارا در تائید مطلوبترین حد خلاقیت است ممکن است نتایج تحقیق را به علت خطای گرایش به حد مطلوب تحت تاثیر قرار دهد .
-
- محافظه کاری معلمان و احتمالا عدم همکاریشان بدلیل نارضایتی شغلی ویا به هر دلیل دیگر، همچنین التزام مدارس ( بویژه مدارس دولتی ) به اجرای برنامه های مصوب آموزش و پرورش و نقش ضعیف آموزش روش های خلاقانه در بطن کتابها و برنامه های درسی ، ممکن است اجرای چنین تحقیقاتی را غیرلازم و مغایر اهداف نظام آموزشی رایج تشخیص داده شده و با مخالفت مربیان و اولیای مدارس قرار گیرد و سطح همکاری آنان را گاهش دهد و نتایج تحقیق حاضر نیز ( بخصوص در مورد معلمان ) آنرا تائید نمود . در سایر تحقیقات انجام شده از جمله تحقیق همتی که جزو منابع مورد استفاده بود چنین مشکلی در ارتباط با معلمان گزارش شده است.
-
- تاکید بر رفتارخلاقانه و تفکر خلاق مستلزم تغییر در رفتار و نگرش افراد است فلذا با توجه به دشواری ماهوی این تغییرات و همچنین بلحاظ سنتی بودن جامعه ، احتمال دارد چنین امری بعنوان تلاشی در جهت تغییر منش ، فکر ، عقیده و اصول تربیتی کودکان تلقی گردیده و مورد مخالفت والدین و موجب عدم همکاری آنان شود.
-
- محدود شدن ابزارهای جمع آوری اطلاعات به کتب، پایان نامه ها ، پرسشنامه ها ، سایت های اینترنتی و… و عدم استفاده از سایر روشها مثل مصاحبه ، بررسی اسناد و مدارک و آئین نامه ها و… موجب گاهش نسبی اعتبار و غنای تحقیق است .
-
- اعتبار آزمونهای سنجش خلاقیت و نوآوری ، علیرغم وفور و جذابیت از سوی متخصصین هنوز زیر سوال است . چرا که هنوز مراحل ابتدائی را طی می کنند فلذا خیلی از صاحبنظران در این خصوص اتفاق نظرندارند ( بدری، ۱۳۶۴، ص ۱۵۷). فلذا به طور قطع نمی توان نتایج تحقیق را انعکاس حقایق مورد هدف تلقی نمائم .
-
- طولانی و پیچیده بودن بودن آزمونهای تکمیل شده توسط دانش آموزان و معلمان که ممکن است باعث خستگی و بی دقتی آنان شده فلذا وقت و حوصله کافی را صرف نکرده و پاسخهای غیر دقیق به سوالات بدهند.
-
- برای شناسائی پاسخ دهندگان و تطبیق نتایج پرسشنامه اصلی با نتایج پرسشنامه های تکمیل شده توسط والدین و معلمین ، از روش کدگذاری استفاده شد از آنجائیکه بی نام بودن پرسشنامه در نحوه پاسخدهی ، صداقت پاسخدهندگان ، میزان مشارکت و… تاثیر می گذارد، در این تحقیق نیز واکنشهای چون اعتراض مستقیم به مجری تحقیق و اولیاء مدرسه ، برگشت ندادن تعدادی از پرسشنامه ها، سیاه ولاک نمودن کدهاو نوشتن یادداشتهای اعتراض و… مشاهده شد. این مشکل در مورد پرسشنامه های دانش آموزان و والدین ،تا حد قابل قبول بود لکن تاثیر با نام بودن در پرسشنامه معلمین( هم معلمین قابل شناسائی بودند و هم اسامی دانش آموزان طی لیست ارزیابی ارائه شده بود)احتمالا بسیار زیاد بوده است بطوریکه تعداد پرسشنامه برگشت داده شده (کامل )اندک بوده و آن را از حیث اعتبار انداخته است . البته فقدان روحیه همکاری معلمین ، نیاز به صرف وقت زیاد جهت تکمیل پرسشنامه ، وقت گیر بودن تطبیق تعاریف عوامل چهارگانه خلاقیت با یکایک دانش آموزان ، شباهت و پیچیدگی نسبی سوالات و…از علل دیگر بوده است .
-
- بررسی سطح درآمد و طبقه اقتصادی – اجتماعی خانواده دانش آموزان از جمله متغییرهای دموگرافیک مورد مطالعه در تحقیق حاضر به منظور درک ارتباط آن با متغییرهای دیگر بود . بدیهی است سوال از میزان درآمد افراد حتی در جوامع آزاد جزو پیچیده ترین عوامل مورد بررسی است . طبق تحقیقات موسسه مطالعات منطقه ای دیترویت دانشگاه میشیگان آمریکا که در سال ۱۹۶۰ ، نگرش مردم در مورد مسائل زناشویی و درآمد را یکجا مطالعه کرده بود برخلاف انتظار به این نتیجه رسید که مقاومت و خودداری از پاسخ به مسائل زناشویی خیلی کمتر از مسائل درآمدی بود و جالبتر اینکه در پیگیری بعدی ، افراد مورد مطالعه مسائل مالی و درآمد را ” خیلی خصوصی ” ارزیابی نموده بودند یعنی به نظر آنها مفهوم سطح درآمد ، از مفهوم زندگی زناشویی خصوصی تر بود ( عابدی ، ۱۳۶۲، ۵۷). با این حال روش نسبتا مطلوبی وجود دارد که در آن سطوح مختلف درآمدی تعیین و از پاسخ دهنده می خواهند روی گزینه متناسب وضع درآمدی خود علامت بگذارد با این حال تصور می شود احتیاط ، محافظه کاری و حساسیت کماکان در این تحقیق وجود داشته و بر روی نتایج اثر گذاشته است .
پیشنهادات
هر تحقیق علمی علاوه بر انجام رسالت خود ، ضرورتا نیاز به ارائه طریق و پیشنهادات در مورد موضوع مطالعه و موارد مشابه است تا راهنما و چراغ راه دیگر افراد علاقمند که احتمالا در آینده در آن راه قدم گذاشته و یا از نتایج بدست آمده استفاده می نمایند باشد . براین اساس پیشنهادات ذیل ارائه می گردد.
الف : پیشنهادات کاربردی
-
- لزوم بازنگری محتوی مواد آموزشی و روش های یادگیری مبتنی بر حمایت از خلاقیت دانش آموزان
-
- برنامه ریزی برجسته شدن اهمیت پرورش خلاقیت به جای اهمیت موفقیت صرف تحصیلی
-
- تجدید نظر در اهداف سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان که معطوف به رشد خلاقیت باشد.
-
- برنامه ریزی برای تغییر نگرش معلمان و مدیران مدارس در جهت پرورش خلاقیت دانش آموزان .
-
- برنامه ریزی برای گزینش و بکارگیری معلمان دارای استعدادهای خلاقانه .
-
- برگزاری دوره های کوتاه مدت آموزش فعال و مشارکتی دانش آموز محور برای معلمان .
-
- احترام گذاشتن به نظرات و پیشنهادات معلمان و جلب مشارکت فعال آنان در بهبود سیستم .
-
- ایجاد واحد ” تحقیق و توسعه خلاقیت ” در سازمانهای آموزش و پرورش .
-
- برگزاری مسابقات وجشنواره های محلی وکشوری سالیانه دستاورد وایده های خلاق دانش آموزان.
- ارائه آموزشهای مستقیم و غیر مستقیم شیوه های فرزند پروری والدین درجهت حمایت از خلاقیت .